۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
میگفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند، تو خود حکم بفرما. وقتی به بالای قصر رسیدند، بکیر سر آن حضرت را از بدن جدا کرد و پیکرش را از بالای پشت بام به پایین قصر انداخت. سپس وحشت زده نزد [[عبیدالله]] بازگشت و گفت: هنگامی که مسلم را به قتل رساندم، ناگهان دیدم مردی سیاه چهره و زشت در برابرم ایستاده و انگشتان خود را به دهان گرفته است، من با مشاهده آن بسیار ترسیدم! | میگفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند، تو خود حکم بفرما. وقتی به بالای قصر رسیدند، بکیر سر آن حضرت را از بدن جدا کرد و پیکرش را از بالای پشت بام به پایین قصر انداخت. سپس وحشت زده نزد [[عبیدالله]] بازگشت و گفت: هنگامی که مسلم را به قتل رساندم، ناگهان دیدم مردی سیاه چهره و زشت در برابرم ایستاده و انگشتان خود را به دهان گرفته است، من با مشاهده آن بسیار ترسیدم! | ||
مسلم بن عقیل در روز چهارشنبه نهم ذی حجه سال ۶۰ هجری در کوفه به شهادت رسیدسر مبارک مسلم را همراه با سر [[هانی بن عروه]] به [[شام]] <ref>ر. ک:مقاله شام</ref> فرستادند. [[یزید]] <ref>ر. ک:مقاله یزید</ref> دستور داد تا | مسلم بن عقیل در روز چهارشنبه نهم ذی حجه سال ۶۰ هجری در کوفه به شهادت رسیدسر مبارک مسلم را همراه با سر [[هانی بن عروه]] به [[شام]] <ref>ر. ک:مقاله شام</ref> فرستادند. [[یزید]] <ref>ر. ک:مقاله یزید</ref> دستور داد تا آنها را بر سر در یکی از دروازه های شهر [[دمشق]] آویختند. پیکرش را نیز در بازار قصابهای کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همان جا به دار آویختند. <ref>الفتوح، ج ۵، ص ۶۲</ref> | ||
=آرامگاه حضرت مسلم بن عقیل= | =آرامگاه حضرت مسلم بن عقیل= |