۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسانها') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
باید گفت: هر گاه متن حدیث با معیارهای عقلی و شرعی سنجیده شود صور گوناگونی را میتوان مشاهده نمود: 1-متن حدیث مخالف قواعد عقلی باشد 2-متن حدیث مخالف قواعد شرعی باشد 3- متن حدیث مخالف قواعد شرعی و عقلی باشد 4-متن حدیث موافق قواعد عقلی و شرعی باشد 5-متن حدیث موافق قواعد عقلی باشد 6- متن حدیث موافق با قواعد شرعی باشد. | باید گفت: هر گاه متن حدیث با معیارهای عقلی و شرعی سنجیده شود صور گوناگونی را میتوان مشاهده نمود: 1-متن حدیث مخالف قواعد عقلی باشد 2-متن حدیث مخالف قواعد شرعی باشد 3- متن حدیث مخالف قواعد شرعی و عقلی باشد 4-متن حدیث موافق قواعد عقلی و شرعی باشد 5-متن حدیث موافق قواعد عقلی باشد 6- متن حدیث موافق با قواعد شرعی باشد. | ||
نتیجه | نتیجه آنکه ممکن است رد متن حدیث به اعتبارات گوناگون صورت گیرد: مخالفت با قاعده عقلی مخالفت با قاعده شرعی مخالفت با اخبار و جریانات تاریخی و..... | ||
5-در مراجعه به کتب متقدمین معلوم میشود معیارهای سندی در بین آنان نسبت به معیارهای متنی اهمیت بیشتری داشته است. موید این امر ذکر سلسله روایان در کتب حدیثی و کثرت کتابهائی است که توسط آنان در زمینه شناخت راویان اسناد احادیث تدوین گردیده است در حالی که در بین متاخران و معاصرین از عالمان فریقین معیارهای متنی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و کتابهای زیادی توسط آنان نسبت به این موضوع تدوین گردید ه است. | 5-در مراجعه به کتب متقدمین معلوم میشود معیارهای سندی در بین آنان نسبت به معیارهای متنی اهمیت بیشتری داشته است. موید این امر ذکر سلسله روایان در کتب حدیثی و کثرت کتابهائی است که توسط آنان در زمینه شناخت راویان اسناد احادیث تدوین گردیده است در حالی که در بین متاخران و معاصرین از عالمان فریقین معیارهای متنی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و کتابهای زیادی توسط آنان نسبت به این موضوع تدوین گردید ه است. | ||
6- تمامی موازین و معیارهای ذکر شده در نقد المتن به معیارهای عقلی بر میگردد حتی معیارهائی که بظاهر شرعی میباشد نظیر عرض حدیث بر قرآن و سنت بدلیل | 6- تمامی موازین و معیارهای ذکر شده در نقد المتن به معیارهای عقلی بر میگردد حتی معیارهائی که بظاهر شرعی میباشد نظیر عرض حدیث بر قرآن و سنت بدلیل آنکه رجوع به حدیث بدین سبب است که به حقائق قرآن نائل شویم از جهت اینکه احادیث مفسر قرآن هستند و عقل حکم میکند که فهم درست قرآن لازم است به حدیث مراجعه کنیم بنابراین لازم است احادیث در مرحله نخست به قرآن عرضه گردد که درصورت مخالفت با آن مردود خواهد بود و این امری عقلی است که حتی در صورت عدم وجود روایات عرض عقل بدان حکم میکرد. | ||
بعد از بیان نکات مذکور اینک به تبیین موضوع مقاله میپردازیم: | بعد از بیان نکات مذکور اینک به تبیین موضوع مقاله میپردازیم: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== الف - معیارهای مشترک نقد المتن از منظر فریقین == | == الف - معیارهای مشترک نقد المتن از منظر فریقین == | ||
دقت و تتبع در | دقت و تتبع در آثار محدثین فریقین بیانگر آن است که بیشتر - بلکه تمامی - معیارهای متنی در رد و قبول حدیث مشترک بین آنها میباشد. در این راستا میگوئیم: بطور کلی در موضوع معیارهای متنی، هشت معیار در کتب علم الحدیث بیان گردید ه است که مورد اتفاق فریقین میباشد. | ||
این معیارها به شرح ذیل میباشد: | این معیارها به شرح ذیل میباشد: | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
عن محمد بن جبیر بن مطعم عن أبیه قال قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ما حدثتم عنی مما تعرفونه فخذوه وما حدثتم عنی مما تنکرونه فلا تأخذوا به قال فإنی لا أقول المنکر ولست من أهله صلى الله علیه وآله وسلم. <ref>الکفایه فی علم الروایه ص 470</ref> | عن محمد بن جبیر بن مطعم عن أبیه قال قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ما حدثتم عنی مما تعرفونه فخذوه وما حدثتم عنی مما تنکرونه فلا تأخذوا به قال فإنی لا أقول المنکر ولست من أهله صلى الله علیه وآله وسلم. <ref>الکفایه فی علم الروایه ص 470</ref> | ||
باید گفت: دقت در کلمات امثال شافعی و کسانی که احادیث عرض حدیث بر کتاب را مورد خدشه قرار دادهاند بیانگر آن است که معنای مخالفت و موافقت در این روایات بگونه صحیح تبیین نشده است بعلاوه | باید گفت: دقت در کلمات امثال شافعی و کسانی که احادیث عرض حدیث بر کتاب را مورد خدشه قرار دادهاند بیانگر آن است که معنای مخالفت و موافقت در این روایات بگونه صحیح تبیین نشده است بعلاوه آنکه مفهوم و مضمون این روایات همانگونه که در ابتدای این بحث مطرح کردیم امری عقلی است که حتی بفرض عدم صدور این روایات معتبر میباشد. | ||
==== احادیث عرض حدیث بر قرآن در مصادر شیعی ==== | ==== احادیث عرض حدیث بر قرآن در مصادر شیعی ==== | ||
1- عن السکونی، عن أبی عبدالله | 1- عن السکونی، عن أبی عبدالله علیهالسلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: إن على کل حق حقیقة، وعلى کل صواب نورا، فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه. <ref>الکافی ج 1ص 69</ref> | ||
2- عن هشام بن الحکم وغیره، عن أبی عبدالله | 2- عن هشام بن الحکم وغیره، عن أبی عبدالله علیهالسلام قال: خطب النبی صلى الله علیه وآله بمنى فقال: أیها الناس ما جاء کم عنی یوافق کتاب الله فأنا قلته وما جاء کم یخالف کتاب الله فلم أقله- <ref>الکافی ج1ص 69</ref> | ||
3- عن أبی عبدالله ( | 3- عن أبی عبدالله (علیهالسلام)، أنّه قال: (لا تَقبلوا علینا حَدِیثاً إلاّ ما وافَق الکِتاب والسُنَّة، أو تَجِدون معه شاهِداً مِن أحادیثِنا المُتَقدِّمة.... <ref>همان | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
وقد وردت هذه الأخبار بألسنة مختلفة بالإمکان تصنیفها إلى ثلاث طوائف نبحث عنها تباعاً ّ: | وقد وردت هذه الأخبار بألسنة مختلفة بالإمکان تصنیفها إلى ثلاث طوائف نبحث عنها تباعاً ّ: | ||
الطائفة الأولى - ما ورد بلسان الاستنکار والتحاشی عن صدور ما یخالف الکتاب من المعصومین علیهم ومن نماذج هذه الطائفة روایة أیوب بن حمر قال: «سَمِعتُ أبَا عَبدِ اللَّه ِ | الطائفة الأولى - ما ورد بلسان الاستنکار والتحاشی عن صدور ما یخالف الکتاب من المعصومین علیهم ومن نماذج هذه الطائفة روایة أیوب بن حمر قال: «سَمِعتُ أبَا عَبدِ اللَّه ِ علیهالسلام یَقُولُ: کُلّ حَدِیثٍ مَردُود إلى الکِتَابِ والسّنّةِ وکُلّ شَیءٍ لا یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّه ِ فَهُوَ زُخرُفٌ» | ||
ومثلها روایة أیوب بن راشد عن أبی عبداللَّه | ومثلها روایة أیوب بن راشد عن أبی عبداللَّه علیهالسلام قال: «مَا لَم یُوَافِق مِنَ الحَدِیثِ القُرآنَ فَهُوَ زُخرُفٌ» وهما صحیحتان سنداً والتعبیر بالزخرف فیهما یجعلهما من أمثلة هذه الطائفة الدالة على التحاشی عن صدور ما یخالف الکتاب منهم | ||
ومن نماذج هذه الطائفة أیضا روایة هشام بن الحکم وغیره عن أبی عبداللَّه | ومن نماذج هذه الطائفة أیضا روایة هشام بن الحکم وغیره عن أبی عبداللَّه علیهالسلام قال: «خَطَبَ رَسُولُ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله فَقَالَ: یا أیّهَا النّاسُ مَا جَاءَکُم عَنّی یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّه ِ فَأنَا قُلتُه ُ ومَا جَاءَکُم یُخَالِفُ کِتَابَ اللَّه ِ فَلَم أقُله ُ».... | ||
الطائفة الثانیة - ما دل على إناطة العمل بالروایة بأن یکون موافقاً مع الکتاب وعلیه شاهد منه من قبیل روایة أبی یعفور قال: (سَألتُ أبَا عَبدِ اللَّه ِ عَنِ اختِلافِ الحَدِیثِ یَروِیه ِ مَن نَثِقُ بِه ِ ومِنهُم مَن لَا نَثِقُ بِه ِ؟ قَال: إذَا وَرَدَ عَلَیکُم حَدِیثٌ فَوَجَدتُم لَه ُ شاهِداً مِن کِتابِ اللَّه ِ أو مِن قولِ رَسُولِ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله وإلَّا فالَّذِی جاءکُم بِه ِ أولى بِه ِ... | الطائفة الثانیة - ما دل على إناطة العمل بالروایة بأن یکون موافقاً مع الکتاب وعلیه شاهد منه من قبیل روایة أبی یعفور قال: (سَألتُ أبَا عَبدِ اللَّه ِ عَنِ اختِلافِ الحَدِیثِ یَروِیه ِ مَن نَثِقُ بِه ِ ومِنهُم مَن لَا نَثِقُ بِه ِ؟ قَال: إذَا وَرَدَ عَلَیکُم حَدِیثٌ فَوَجَدتُم لَه ُ شاهِداً مِن کِتابِ اللَّه ِ أو مِن قولِ رَسُولِ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله وإلَّا فالَّذِی جاءکُم بِه ِ أولى بِه ِ... | ||
الطائفة الثالثة - ما یکون مفاده نفی حجیة ما یخالف الکتاب الکریم من قبیل روایة السکونی عن أبی عبداللَّه | الطائفة الثالثة - ما یکون مفاده نفی حجیة ما یخالف الکتاب الکریم من قبیل روایة السکونی عن أبی عبداللَّه علیهالسلام قال: «قَالَ رَسُولُ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً، فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ». وروایة جمیل ابن دراج عن أبی عبداللَّه علیهالسلام أنه قال: «الوُقُوفُ عِندَ الشّبهَةِ خَیرُ مِنَ الاقتِحَامِ فی الهَلَکَةِ، إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ». والأولى وإن کانت غیر نقیة سنداً إلَّا أن الثانیة صحیحة وقد اشتملت هذه الطائفة من أخبار الطرح على عقدین. عقد سلبی یردع عن حجیة ما خالف الکتاب الکریم، وعقد إیجابی یأمر بأخذ ما وافق الکتاب الکریم. <ref>بحوث فی علم الاصول ج 7ص 315-325</ref> | ||
== بررسی روایات عرض حدیث بر قرآن == | == بررسی روایات عرض حدیث بر قرآن == | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
1- روایات مذکور فقط حکم روایات موافق و مخالف با قرآن را مطرح نموده است بنابراین حکم روایاتی که مضامین شان خارج از صور ذکر شده میباشد چیست؟ روایاتی که مدلولشان نه موافق و نه مخالف قرآن میباشد نظیر روایاتی که دلالت بر امری میکند که اثری از آن درقرآن نیست چون در این گونه موارد نمیتوان ادعا نمود که این روایت موافق یا مخالف قرآن است. | 1- روایات مذکور فقط حکم روایات موافق و مخالف با قرآن را مطرح نموده است بنابراین حکم روایاتی که مضامین شان خارج از صور ذکر شده میباشد چیست؟ روایاتی که مدلولشان نه موافق و نه مخالف قرآن میباشد نظیر روایاتی که دلالت بر امری میکند که اثری از آن درقرآن نیست چون در این گونه موارد نمیتوان ادعا نمود که این روایت موافق یا مخالف قرآن است. | ||
پاسخ: در جواب این سئوال میتوان گفت: از | پاسخ: در جواب این سئوال میتوان گفت: از آنجا که قرآن تبیان و مشتمل بر همه مسائل است بنابراین لازم است احادیث با قرآن منطبق باشد درنتبجه احادیث عرض حدیث بر کتاب فرض مذکور را نیز شامل میشود. موید این سخن روایاتی است که در این زمینه صادر شده است نظیر: | ||
عن أیوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله | عن أیوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله علیهالسلام یقول:کل شئ مردود إلى الکتاب والسنة وکل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف <ref>الکافی ج 1ص 69</ref> | ||
مضمون روایت مذکور این است که معیار در صحت حدیث موافقت با قرآن است و هر حدیثی که موافقت با قرآن ر ادارا نیست اعم از | مضمون روایت مذکور این است که معیار در صحت حدیث موافقت با قرآن است و هر حدیثی که موافقت با قرآن ر ادارا نیست اعم از آنکه مخالفت آشکار با قرآن داشته ویا اینکه شاهدی از قرآن در آن نباشد مردود خواهد بود. | ||
2-مراد از موافقت حدیث با قرآن چیست؟ ایا موافقت بمعنای تساوی در محتوا ست یا شامل احادیثی که بعنوان مخصص یا مقید عمومات و اطلاقات میباشد را شامل میشود. | 2-مراد از موافقت حدیث با قرآن چیست؟ ایا موافقت بمعنای تساوی در محتوا ست یا شامل احادیثی که بعنوان مخصص یا مقید عمومات و اطلاقات میباشد را شامل میشود. | ||
پاسخ: مراد از موافقت اعم از موافقت به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمیتوان مخالف عمومات و مطلقات قرآنی دانست بدلیل | پاسخ: مراد از موافقت اعم از موافقت به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمیتوان مخالف عمومات و مطلقات قرآنی دانست بدلیل آنکه: | ||
اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قرآن، موافقت به تساوی باشد چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ ثمرهای بر آنها مترتب نخواهد بود. | اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قرآن، موافقت به تساوی باشد چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ ثمرهای بر آنها مترتب نخواهد بود. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
==== الف – روایات تفسیریه:==== | ==== الف – روایات تفسیریه:==== | ||
1-روایاتی که در تفسیر: (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ) (256) وارد شده که مراد از ثقلین کتاب الله و اهل بیت | 1-روایاتی که در تفسیر: (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ) (256) وارد شده که مراد از ثقلین کتاب الله و اهل بیت علیهمالسلام میباشد: | ||
عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر ( | عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر (علیهالسلام) عن قول الله عز وجل: * (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّه الثَّقَلانِ) *، قال: «کتاب الله ونحن». <ref>البرهان فی تفسیر القرآن ج 5ص 237</ref> | ||
باید گفت گرچه در روایت فوق و نظائر ان، الثقلان بر قرآن و اهل بیت تطبیق شدهاند اما این نوع روایات بدلیل مخالفت با قرآن مقبول نمیباشد بدلیل | باید گفت گرچه در روایت فوق و نظائر ان، الثقلان بر قرآن و اهل بیت تطبیق شدهاند اما این نوع روایات بدلیل مخالفت با قرآن مقبول نمیباشد بدلیل آنکه ملاحظه سیاق و صدر و ذیل آیه مذکور بیانگر آن است که سیاق این آیات تهدید به جن و انس میباشد. بدیهی است چنین سیاقی متناسب با مدلول روایاتی که الثقلان را بر قرآن و عترت تطبیق دادهاند نخواهد بود. | ||
2 –روایتی که مُعلّى بن خُنیس از امام صادق ع در تفسیر آیه شریفه: ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها نقل میکند: | 2 –روایتی که مُعلّى بن خُنیس از امام صادق ع در تفسیر آیه شریفه: ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها نقل میکند: | ||
عن المعلى بن خنیس عن أبی عبدالله | عن المعلى بن خنیس عن أبی عبدالله علیهالسلام ان هذا المثل ضربه الله لأمیر المؤمنین علیهالسلام فالبعوضة | ||
أمیر المؤمنین | أمیر المؤمنین علیهالسلام وما فوقها رسول الله صلى الله علیه وآله. – <ref>تفسیر القمی ج 1ص 35</ref> | ||
بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قرآن - که بیانگر برترین مقامات نسبت به امام علی ع و اهل بیت | بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قرآن - که بیانگر برترین مقامات نسبت به امام علی ع و اهل بیت علیهمالسلام است - میباشد بعلاوه آنکه مفاد این نوع روایات با معیارهای دیگر نیز– نظیر عدم مخالفت با عقل و عدم مخالفت با جایگاه رفیع اولیای الهی و موهن جلوه ندادن آنان –منطبق نمیباشد از اینرو نمیتوان تن به صحت چنین روایاتی داد. | ||
ب – روایاتی که مقام و جایگاه ملائکه را تحقیر نموده و نسبت معصیت به آنها میدهد: | ب – روایاتی که مقام و جایگاه ملائکه را تحقیر نموده و نسبت معصیت به آنها میدهد: | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
السلامُ علیک یا رسولَ الله، لست أنا ثُعباناً، ولکنِّی مَلک من مَلائِکة [الله] الکروبیّین، غَفلتُ عن ذِکْرِ ربِّی طرفة عَین فغَضَبَ علیَّ ربِّی ومَسَخَنِی ثُعباناً کما تَرى، وطَرَدَنی من السَماءِ إلى الأرضِ...).<ref>بحار الانوار ج 43ص 213</ref> | السلامُ علیک یا رسولَ الله، لست أنا ثُعباناً، ولکنِّی مَلک من مَلائِکة [الله] الکروبیّین، غَفلتُ عن ذِکْرِ ربِّی طرفة عَین فغَضَبَ علیَّ ربِّی ومَسَخَنِی ثُعباناً کما تَرى، وطَرَدَنی من السَماءِ إلى الأرضِ...).<ref>بحار الانوار ج 43ص 213</ref> | ||
باید گفت روایت مذکور علاوه بر عدم انطباق با معیارهای مختلف متنی- که در اینده بیان میگردد - مخالف با قرآن نیز میباشد بدلیل | باید گفت روایت مذکور علاوه بر عدم انطباق با معیارهای مختلف متنی- که در اینده بیان میگردد - مخالف با قرآن نیز میباشد بدلیل آنکه ملائکه الهی بر اساس آیات شریفه قرآن- (لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ) و ایه: (وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا یَسْتَحْسِرُونَ * یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لا یَفْتُرُونَ) - از مقام عصمت برخوردار بوده و مرتکب معصیت نمیشوند. | ||
باید گفت در کتب روائی اهل سنت نیز روایاتی که مشتمل بر نسبت دادن معصیت به ملائکه الهی است بیان گردیده است نظیر روایتی که در جامع البیان طبری ذکر شده است که در آن به دو ملک الهی – هاروت و ماروت – نسبت شرک به خداوند و عمل قبیح زنا و شراب داده شده است: | باید گفت در کتب روائی اهل سنت نیز روایاتی که مشتمل بر نسبت دادن معصیت به ملائکه الهی است بیان گردیده است نظیر روایتی که در جامع البیان طبری ذکر شده است که در آن به دو ملک الهی – هاروت و ماروت – نسبت شرک به خداوند و عمل قبیح زنا و شراب داده شده است: | ||
موید مخالفت حدیث مذکور با قرآن کریم روایتی است که از امام رضا ع دراین زمینه رسیده است: | موید مخالفت حدیث مذکور با قرآن کریم روایتی است که از امام رضا ع دراین زمینه رسیده است: | ||
عن علی بن محمد بن الجهم، قال: (سمعتُ المأمون یسأل الرضا ( | عن علی بن محمد بن الجهم، قال: (سمعتُ المأمون یسأل الرضا (علیهالسلام) ـ علی بن موسى (علیهالسلام) ـ عمّا یرویه الناس من أمر الزهرة، وأنّها کانت امرأة فُتِنَ بها هاروت وماروت، وما یَروونه من أمر سُهَیل، وأنّه کان عَشَّاراً بالیَمن، فقال: کذبوا فی قولهم، إنّهما کَوکَبان). <ref>علل الشرائع ج1ص 245</ref> | ||
ج – روایاتی که نسبت ظلم به خداوند میدهد: | ج – روایاتی که نسبت ظلم به خداوند میدهد: | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
2-در برخی روایت امده است که: وَلد الزِنا لا یَدخل الجَنَّة. | 2-در برخی روایت امده است که: وَلد الزِنا لا یَدخل الجَنَّة. | ||
عن أبی عبدالله ( | عن أبی عبدالله (علیهالسلام)، أنّه قال: (إنّ اللهَ تعالى خَلَقَ الجَنَّة طاهِرة مُطهَّرة، فلا یَدخلها إلاّ مَن طابَتْ وِلادَته). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref> | ||
عن الإمام الصادق ( | عن الإمام الصادق (علیهالسلام)، أنّه قال: (یَقولُ ولدُ الزِنا: یا رَبِّ، ما ذَنْبی، فما کان لی فی أمْرِی صُنْع ؟! قال: فیُنادِیه مُناد، فیقول: أنتَ شَرّ الثلاثةِ، أذنب والداکَ فتُبْتُ علیهما، وأنتَ رِجْس ولن یَدخل الجَنّة إلاّ طاهِر). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref> | ||
این نوع روایات مخالف با آیات متعدد قرآنی نظیر: ولا تَزِر وازِرَة وِزْر أُخرى و نیز موازین دیگر عقلی است. | این نوع روایات مخالف با آیات متعدد قرآنی نظیر: ولا تَزِر وازِرَة وِزْر أُخرى و نیز موازین دیگر عقلی است. | ||
3- روایاتی که مفادشان امکان مشاهده حسی خداوند میباشد: | 3- روایاتی که مفادشان امکان مشاهده حسی خداوند میباشد: | ||
- عن صفوان بن یحیى، قال: (سَألنی أبو قُرَّة المُحدِّث أن أُدخله إلى أبی الحسن الرضا ( | - عن صفوان بن یحیى، قال: (سَألنی أبو قُرَّة المُحدِّث أن أُدخله إلى أبی الحسن الرضا (علیهالسلام)، فاستأذنته فی ذلک، فأذِن لی فدخل علیه، فسأله عن الحلال والحرام والأحکام، حتّى بَلَغَ سُؤاله إلى التوحید، فقال أبو قُرَّة: إنّا روینا أنّ الله قَسَّم الرؤیة والکلام بین نَبِیَّین، فقسَّم الکلامَ لموسى، ولمحمّد الرُؤیة. | ||
امام رضا ع در برابر ادعای مذکور که متضمن وجود اخبار ور وایاتی مبنی بر مشاهده حسی خداوند توسط پیامبر ص بود فرمود این نوع روایات مخالف قرآن بوده از اینرو مقبول نمیباشد: | امام رضا ع در برابر ادعای مذکور که متضمن وجود اخبار ور وایاتی مبنی بر مشاهده حسی خداوند توسط پیامبر ص بود فرمود این نوع روایات مخالف قرآن بوده از اینرو مقبول نمیباشد: | ||
فقال أبوالحسن ( | فقال أبوالحسن (علیهالسلام): فمَن المُبَلِّغ عن الله إلى الثَقلَین من الجِنِّ والإنس: (لا تُدرِکُهُ الأبْصَارُ) و (لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً) و (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ)، ألیسَ محمّد؟ قال: بلى، قال: کیف یجی ء رجلٌ إلى الخَلقِ جمیعاً فیُخبِرهم أنّه جاء من عند الله، وأنّه یدعوهم إلى الله بأمر الله، فیقول: (لا تُدرِکُهُ الأبْصَارُ) و (لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً) و (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ)، ثُمَّ یقول: أنا رأیتُه بعَینی، وأحطتُ به عِلماً، وهو على صورة البشر ؟! أما تَستَحیُون ؟! ما قدرت الزنادقة أن تَرمِیه بهذا، أن یکون یأتی من عند الله بشی ءٍ، ثُمَّ یأتی بخلافه من وجهٍ آخر، قال أبو قُرَّة: فإنّه یقول: (وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى). | ||
فقال أبوالحسن ( | فقال أبوالحسن (علیهالسلام): إنّ بَعد هذه الآیة ما یَدلّ على ما رأى، حیث قال: (ما کَذَبَ الفُؤَادُ مَا رَأَى)، یقول: ما کَذبَ فؤاد محمّد، ما رأتْ عَیناه، ثُمَّ أخبر بما رأى، فقال: (لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الکُبْرَى)، فآیات الله غیر الله، وقد قال الله: (وَلا یُحِیطُوْنَ بِهِ عِلْمَاً)، فإذا رَأته الأبصار، فقد أحاطتْ به العِلم وَوَقعتْ المَعرفة، فقال أبو قُرَّة: فتُکَذِّب بالروایات؟ فقال أبوالحسن (علیهالسلام): إذا کانت الروایات مُخالِفة للقُرآن کَذَّبتُها، وما أجْمَعَ المسلمون علیه أنّه لا یُحاط به علماً، ولا تُدرِکه الأبصار، ولیس کمِثله شی ء)<ref>ج 1ص 196 الکافی.</ref> | ||
هر چند مباحث و مصادیق مرتبط با معیاریت عرضه حدیث بر قرآن بیش از موارد یاد شده است اما بدلیل اجتناب از تطویل بهمین مقدار بسنده میکنیم. | هر چند مباحث و مصادیق مرتبط با معیاریت عرضه حدیث بر قرآن بیش از موارد یاد شده است اما بدلیل اجتناب از تطویل بهمین مقدار بسنده میکنیم. | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
امامیه در اثبا ت ادعایشان به حجیت سنت اهل بیت ع به آیات – نظیر آیه تطهیر و اطاعت – و روایاتی تمسک کردهاند نظیر: | امامیه در اثبا ت ادعایشان به حجیت سنت اهل بیت ع به آیات – نظیر آیه تطهیر و اطاعت – و روایاتی تمسک کردهاند نظیر: | ||
أ - عن أبی عبدالله ( | أ - عن أبی عبدالله (علیهالسلام)، قال: (حَدیثِی حَدیثُ أبی، وحَدیثُ أبی حَدیثُ جَدِّی، وحَدیثُ جَدِّی حَدیثُ الحسن، و... وحدیثُ أمیر المؤمنین حَدیثُ رسولِ الله (صلّى الله علیه وآله)، وحَدیثُ رسولِ الله (صلّى الله علیه وآله) قولُ الله (عَزَّ وَجَلَّ). <ref>الکافی ج 1ص 53</ref> | ||
ب - عن هِشام بن الحَکم أنّه سمع أبا عبدالله ( | ب - عن هِشام بن الحَکم أنّه سمع أبا عبدالله (علیهالسلام) یقول: (لا تَقْبَلوا علینا حَدیثاً إلاّ ما وافقَ القرآن والسُنّة... فإنّا إذا حَدَّثْنا قُلنا: قال الله (عزّ وجلّ)، وقال رسول الله (صلّى الله علیه وآله). <ref>بحار الانوار ج 2ص 250</ref> | ||
در اینجا برخی از روایاتی را که دلالت بر اثبات معیار دوم – لزوم عرضه حدیث بر سنت و عدم مخالفت حدیث با آن میکند بیان میکنیم: | در اینجا برخی از روایاتی را که دلالت بر اثبات معیار دوم – لزوم عرضه حدیث بر سنت و عدم مخالفت حدیث با آن میکند بیان میکنیم: | ||
1-عن عبدالله ابن أبی یَعفور، ... قال: (سألت أبا عبدالله ( | 1-عن عبدالله ابن أبی یَعفور، ... قال: (سألت أبا عبدالله (علیهالسلام) عن اختلاف الحدیث، یَرویه مَن نَثِق به، ومنهم مَن لا نَثِق به؟ قال: إذا وردَ علیکم حَدیث فوَجدتُم له شاهِداً من کتاب الله، أو من قول رسول الله (صلّى الله علیه وآله)، وإلاّ فالّذی جاءَکم به أولَى به)<ref>الکافی ج 1ص 69</ref> | ||
2- عن أبی هُریرة، أنّ النبیّ (ص) قال: (سَیأتیکُم عنّی أحادیث مُخْتَلَقَة، فما جاءَکم مُوافِقاً لکتاب الله وسُنّتی فهو منّی، وما جاءَکم مُخالِفاً لکتابِ الله وسُنّتی فلیس منّی)<ref>الکفایه فی علم الروایه ص 471</ref> | 2- عن أبی هُریرة، أنّ النبیّ (ص) قال: (سَیأتیکُم عنّی أحادیث مُخْتَلَقَة، فما جاءَکم مُوافِقاً لکتاب الله وسُنّتی فهو منّی، وما جاءَکم مُخالِفاً لکتابِ الله وسُنّتی فلیس منّی)<ref>الکفایه فی علم الروایه ص 471</ref> | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
اخبار نحوست ایام در کتب روائی امامیه | اخبار نحوست ایام در کتب روائی امامیه | ||
عن الرضا ( | عن الرضا (علیهالسلام)، عن آبائِه (علیهمالسلام)، قال: (قال رسول الله (صلّى الله علیه وآله): یوم | ||
الأربعاء یوم نحس مستمر من احتجم فیه خیف علیه ان تخضر محاجمه ومن تنور فیه خیف علیه البرص <ref>عیون اخبار الرضا ع ج 1ص 224 </ref> | الأربعاء یوم نحس مستمر من احتجم فیه خیف علیه ان تخضر محاجمه ومن تنور فیه خیف علیه البرص <ref>عیون اخبار الرضا ع ج 1ص 224 </ref> | ||
وعن أبی عبدالله ( | وعن أبی عبدالله (علیهالسلام)، قال: (قال علی (علیهالسلام): ینبغی أن یُتَوَقَّى النَورة یوم الأربعاء؛ فإنّه یوم نَحْس مُستمر)<ref>وسائل الشیعه ج 8ص 257- الاسلامیه -</ref> | ||
وعن أبی الحسن موسى بن جعفر ( | وعن أبی الحسن موسى بن جعفر (علیهالسلام)، قال: (الشُؤم للمُسافِر فی طریقه خَمْسَة: الغُراب الناعِق عن یَمینِه، الناشِز لذنبه، والذِئب العاوِی الّذی یَعوِی فی وجهِ الرجل وهو مُقع على ذَنَبه، یعوی ثُمّ یرتفع ثُمّ یَنخَفِض ثلاثاً، والظَبی السَانِح من یمین إلى شمال، والبُومَة الصَارِخة، والمَرأة الشَمطاء تَلْقِی فَرجها، والأتان العَضْباء ـ یعنی: الجَدعَاء ـ فمَن أوجَسَ فی نفسه مِنهنَّ شیئاً، فلیَقُل: اعتصمتُ بک یا ربّ من شرِّ ما أجد فی نفسی، فاعصمْنی من ذلک، قال: فیُعصَم من ذلک)<ref>المحاسن ج 2ص 348</ref> | ||
اخبار نحوست ایام در کتب اهل سنت | اخبار نحوست ایام در کتب اهل سنت | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
ثانیا روایاتی که بر نحوست بعضی از ایام دلالت میکند با سیره قطعی پیامبر ص و اهل بیت ع منافات دارد چنانکه امام علی ع در برابر سخن یکی از منجمان که زمان نبرد با خوارج را شوم مىدانست فرمود: | ثانیا روایاتی که بر نحوست بعضی از ایام دلالت میکند با سیره قطعی پیامبر ص و اهل بیت ع منافات دارد چنانکه امام علی ع در برابر سخن یکی از منجمان که زمان نبرد با خوارج را شوم مىدانست فرمود: | ||
أتَزعُم أنّک تُهدِی إلى الساعة الّتی مَن سار فیها صُرِفَ عنه السوء؟ وتُخوِّف مِن الساعة الّتی مَن سار فیها حاقَّ به الضرّ؟ فمَن صدَّقک فقد کذَّب القرآن، واستغنى عن الاستعانة بالله فی نیل المَحبوب ودَفع المَکروه)<ref> | أتَزعُم أنّک تُهدِی إلى الساعة الّتی مَن سار فیها صُرِفَ عنه السوء؟ وتُخوِّف مِن الساعة الّتی مَن سار فیها حاقَّ به الضرّ؟ فمَن صدَّقک فقد کذَّب القرآن، واستغنى عن الاستعانة بالله فی نیل المَحبوب ودَفع المَکروه)<ref>نهجالبلاغه ج 1ص 128</ref> | ||
ابن حجر نیز | ابن حجر نیز آنگاه که از او درباره روایتی از ابن عباس مبنی بر نحوست ایام سئوال شد پاسخ داد: | ||
بأن هذا کذب على ابن عباس لا تحل روایته. – <ref>تذکره الموضوعات – الفتنی ص 115 </ref> | بأن هذا کذب على ابن عباس لا تحل روایته. – <ref>تذکره الموضوعات – الفتنی ص 115 </ref> | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۷۳: | ||
(فتبیَّن مّما تقدَّم على طوله، أنّ الأخبار الواردة فی سَخاوَة الأیّام ونُحوسَتها، لا تدلّ على أزید من ابتنائهما على حوادث مُرتَبطة بالدِّین، تُوجِب حُسناً وقبحاً بحسب الذوق الدِّینی، أو بحسب تأثیر النفوس. وأمّا اتّصاف الیوم أو أیّ قطعة من الزمان بصفة المَیمَنه أو المَشأمه، واختصاصه بخواصّ تکوینیّة عن علَل وأسباب طبیعیّة تکوینیّة فلا، ... ،)<ref>تفسیر المیزان ج 19ص74</ref> | (فتبیَّن مّما تقدَّم على طوله، أنّ الأخبار الواردة فی سَخاوَة الأیّام ونُحوسَتها، لا تدلّ على أزید من ابتنائهما على حوادث مُرتَبطة بالدِّین، تُوجِب حُسناً وقبحاً بحسب الذوق الدِّینی، أو بحسب تأثیر النفوس. وأمّا اتّصاف الیوم أو أیّ قطعة من الزمان بصفة المَیمَنه أو المَشأمه، واختصاصه بخواصّ تکوینیّة عن علَل وأسباب طبیعیّة تکوینیّة فلا، ... ،)<ref>تفسیر المیزان ج 19ص74</ref> | ||
نتیجه | نتیجه آنکه ایشان نحس ایام را در قرآن کریم ذاتی ندانسته بلکه آنرا مربوط به حوادثی میداند که در روزهای خاص واقع شده است. | ||
3-روایاتی که در نجاست اهن وارد شده است: | 3-روایاتی که در نجاست اهن وارد شده است: | ||
عن أبی عبدالله ( | عن أبی عبدالله (علیهالسلام) فی الرجل إذا قص أظفاره بالحدید، أو جز شعره، أو حلق قفاه، فإن علیه أن یمسحه بالماء قبل أن یصلى، سئل: فإن صلى ولم یمسح من ذلک بالماء؟ قال یعید الصلاة لأن الحدید نجس. وقال لأن الحدید لباس أهل النار، والذهب لباس أهل الجنة. <ref>وسائل الشیعه ج 1ص 288</ref> | ||
شیخ طوسی در علت رد این روایت میفرماید: (لأنّه خبر شاذّ مُخالِف للأخبار الکثیرة، وما یجری هذا المَجرى لا یُعمل علیه على ما بیناه).<ref>الاستبصار ج 1ص 96</ref> | شیخ طوسی در علت رد این روایت میفرماید: (لأنّه خبر شاذّ مُخالِف للأخبار الکثیرة، وما یجری هذا المَجرى لا یُعمل علیه على ما بیناه).<ref>الاستبصار ج 1ص 96</ref> | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
اولا مراد از حکم عقل، حکم قطعی عقل است که مشترک بین همه انسانهاست بنابراین احکام ظنی خارج از محل نزاع میباشد. | اولا مراد از حکم عقل، حکم قطعی عقل است که مشترک بین همه انسانهاست بنابراین احکام ظنی خارج از محل نزاع میباشد. | ||
ثانیا عدم مخالفت حدیث با حکم عقل امری است که همه فرق مسلمانان بدان قائل هستند بجهت | ثانیا عدم مخالفت حدیث با حکم عقل امری است که همه فرق مسلمانان بدان قائل هستند بجهت آنکه عقل شریعتی است که از نهاد انسانیت شکل گرفته است و شرع دینی است که از ناحیه وحی که وراء عقل انسانی است پدیدار شده است بنابراین بازگشت هر دوبه امر واحدی است و تنافی بین ایندو نخواهد بود. | ||
ثالثا عقل یکی از ابزار برجسته شناخت دین بوده و قرآن دربسیاری از آیات از مسلمانان میخواهد که درایاتش تدبر و تعقل نمایند بدیهی است چنین اهتمامیاز جانب شریعت نسبت به عقل نشانه اعتبار و اعتماد به احکام قطعی عقل خواهد بود بنابراین احکام و | ثالثا عقل یکی از ابزار برجسته شناخت دین بوده و قرآن دربسیاری از آیات از مسلمانان میخواهد که درایاتش تدبر و تعقل نمایند بدیهی است چنین اهتمامیاز جانب شریعت نسبت به عقل نشانه اعتبار و اعتماد به احکام قطعی عقل خواهد بود بنابراین احکام و آموزههای شریعت هیچگاه مخالف عقل نبوده و احکام عقلی نیز هیچگاه درجهت مباینت با شرع نخواهد بود. | ||
=== گفتاربرخی از اعلام فریقین در معیاربود ن عقل بهنگام مواجهه با حدیث === | === گفتاربرخی از اعلام فریقین در معیاربود ن عقل بهنگام مواجهه با حدیث === | ||
شیخ مفید در تصحیح اعتقادات الامامیه میفرماید: | شیخ مفید در تصحیح اعتقادات الامامیه میفرماید: | ||
متى وجدنا حدیثا یخالفه الکتاب ولا یصح وفاقه له على حال أطرحناه لقضاءالکتاب بذلک وإجماع [الأئمة – | متى وجدنا حدیثا یخالفه الکتاب ولا یصح وفاقه له على حال أطرحناه لقضاءالکتاب بذلک وإجماع [الأئمة – علیهمالسلام -] علیه. وکذلک إن وجدنا حدیثا یخالف أحکام العقول أطرحناه لقضیة العقل بفساده، - انتهی – <ref>تصحیح اعتقادات الامامیه ص 149</ref> | ||
خطیب قزوینی از اعلام اهل سنت در این زمینه میفرماید: | خطیب قزوینی از اعلام اهل سنت در این زمینه میفرماید: | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
هشام میگوید بعد از عدم توانائی خویش در پاسخ مناسب به سئوال مذکور خدمت امام صادق ع رسیده و از او پاسخ سئوال را خواستم. امام ع فرمود: | هشام میگوید بعد از عدم توانائی خویش در پاسخ مناسب به سئوال مذکور خدمت امام صادق ع رسیده و از او پاسخ سئوال را خواستم. امام ع فرمود: | ||
یا هشام، کَمْ حَواسّک؟ قال: خمس، قال: أیّها أصغر؟ قال النَاظِر، قال: وکَمْ قَدْرُ النَاظِر؟ قال: مِثل العَدَسَة أو أقلّ منها، فقال له: یا هشام، فانْظُر أمامک وفَوقک الصفحة (142) وأخبرنی بما تَرى، فقال: أرى سماءً وأرضاً، ودُورَاً وقصوراً، وبراریَ وجبالاً وأنهاراً، فقال له أبو عبدالله ( | یا هشام، کَمْ حَواسّک؟ قال: خمس، قال: أیّها أصغر؟ قال النَاظِر، قال: وکَمْ قَدْرُ النَاظِر؟ قال: مِثل العَدَسَة أو أقلّ منها، فقال له: یا هشام، فانْظُر أمامک وفَوقک الصفحة (142) وأخبرنی بما تَرى، فقال: أرى سماءً وأرضاً، ودُورَاً وقصوراً، وبراریَ وجبالاً وأنهاراً، فقال له أبو عبدالله (علیهالسلام): إنّ الّذی قَدَرَ أن یُدْخِل الّذی تراه العَدَسَة أو أقلّ منها، قادِر أن یُدْخِل الدنیا کُلّها البیضة، لا تصغر الدنیا ولا تکبر البیضة...)<ref>اصول الکافی ج 1ص 79</ref> | ||
سید مرتضی ره حدیث مذکور را جعلی دانسته و میفرماید: (وهذا الخبر المذکور بظاهره، یَقتَضی تجویز المُحال المَعلوم بالضَرورات فَساده، وإنْ رواه الکُلینی (رحمه الله) فی کتاب التوحید. فکم رَوى هذا الرجلُ، وغیره من أصحابنا (رحمهم الله تعالى) فی کُتبِهم ما له ظواهِر مُستحیلَة أو باطِلة والأغلَب الأرجَح أنْ یکون هذا خبراً مَوضوعاً مَدسوساً)<ref>رسائل الشریف المرتضى، ج 1 / ص 410</ref>. | سید مرتضی ره حدیث مذکور را جعلی دانسته و میفرماید: (وهذا الخبر المذکور بظاهره، یَقتَضی تجویز المُحال المَعلوم بالضَرورات فَساده، وإنْ رواه الکُلینی (رحمه الله) فی کتاب التوحید. فکم رَوى هذا الرجلُ، وغیره من أصحابنا (رحمهم الله تعالى) فی کُتبِهم ما له ظواهِر مُستحیلَة أو باطِلة والأغلَب الأرجَح أنْ یکون هذا خبراً مَوضوعاً مَدسوساً)<ref>رسائل الشریف المرتضى، ج 1 / ص 410</ref>. | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
ایشان در ادامه مینویسد: فلو قسّمنا حصّة کلّ امرأة عشرة دقائق، لاستغرق ذلک أکثر من تسعة عشر ساعة. الصفحة (145)وبالإجمال، فإنّ ذلک غیر مُمکن، أو مُحال عقلاً.<ref>مبانی نقد متن الحدیث ص 145-146</ref> | ایشان در ادامه مینویسد: فلو قسّمنا حصّة کلّ امرأة عشرة دقائق، لاستغرق ذلک أکثر من تسعة عشر ساعة. الصفحة (145)وبالإجمال، فإنّ ذلک غیر مُمکن، أو مُحال عقلاً.<ref>مبانی نقد متن الحدیث ص 145-146</ref> | ||
نتیجه | نتیجه آنکه روایات مذکور بدلیل مخالفت با حکم قطعی عقل مورد پذیرش نمیباشد. | ||
== معیار چهارم نقد المتن: عدم مخالفت با احکام قطعی علوم تجربی == | == معیار چهارم نقد المتن: عدم مخالفت با احکام قطعی علوم تجربی == | ||
هر چند اغلب مسائل علوم تجربی مبتنی بر | هر چند اغلب مسائل علوم تجربی مبتنی بر آراءو نظریات اندیشمندانی است که در در معرض تحول و تغییر قرار دارند اما برخی از مسائل این نوع علوم از قطعیت برخوردار بوده و بین همه انسانها مورد اتفاق میباشد از این رو مخالفت نمودن با آنها ممکن نیست نظیر قانون تحول در پدیدههای مادی و نظائر ان | ||
بر این اساس احادیثی که با قوانین قطعی علمیو طبیعی مخالف باشند مورد قبول شریعت نمیباشد. | بر این اساس احادیثی که با قوانین قطعی علمیو طبیعی مخالف باشند مورد قبول شریعت نمیباشد. | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۶۳: | ||
1-قرار گرفتن زمین بر ظهر ماهی: | 1-قرار گرفتن زمین بر ظهر ماهی: | ||
- عن أبّان بن تَغلبْ، قال: (سألتُ أبا عبدالله ( | - عن أبّان بن تَغلبْ، قال: (سألتُ أبا عبدالله (علیهالسلام) عن الأرض، على أیّ شی ء هی؟ قال: هی على حوت، قلتُ: فالحوت على أیّ شی ء هو؟ قال: على الماء، قلتُ: فالماء على أیّ شی ء هو؟ قال: على صَخرة، قلتُ: فعَلى أیّ شی ء الصخرة؟ قال: على قَرْنِ ثورٍ أمْلَس، قلتُ: فعلى أیّ شی ء الثور؟ قال: على الثَرى، قلتُ: فعلى أیّ شی ء الثَرى؟ فقال: هیهات، عند ذلک ضَلَّ عِلم العُلماء)<ref>الكافی، الكُلینی، ج 8 / ص 89.</ref> | ||
مولف رساله مبانی نقد متن الحدیث بعد از ذکر این روایت مینویسد: | مولف رساله مبانی نقد متن الحدیث بعد از ذکر این روایت مینویسد: | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۹۸: | ||
نظیر این روایات در تاریخ طبری و... نیز نقل شده است. <ref>تاریخ الطبری ج 2ص 50</ref> | نظیر این روایات در تاریخ طبری و... نیز نقل شده است. <ref>تاریخ الطبری ج 2ص 50</ref> | ||
باید گفت ضعف مدلول روایات مذکور بخوبی روشن است از | باید گفت ضعف مدلول روایات مذکور بخوبی روشن است از آنجا که مشتمل بر اموری است که با عصمت پیامبر ص منافات دارد بخصوص آنکه ایمان و یقین پیامبر ص به رسالتش رامستند به عالم مسیحی میکند. | ||
2- روایاتی که بیانگر تحریف لفظی در قرآن میباشد: | 2- روایاتی که بیانگر تحریف لفظی در قرآن میباشد: | ||
خط ۴۱۲: | خط ۴۱۲: | ||
2-روایات تحریف قرآن در کتب امامیه | 2-روایات تحریف قرآن در کتب امامیه | ||
-عن جابر الجعفی قال: کنت لیلة من بعض اللیالی عند أبی جعفر | -عن جابر الجعفی قال: کنت لیلة من بعض اللیالی عند أبی جعفر علیهالسلام فقرأت هذه الآیة " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " (1) قال: فقال علیهالسلام: مه یا جابر کیف قرأت ؟! قال: قلت: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " قال: هذا تحریف یا جابر، قال: قلت: فکیف أقرء - جعلنی الله فداک -؟ قال: فقال: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فامضوا إلى ذکر الله " هکذا نزلت یا جابر لو کان سعیا " لکان عدوا " لما کرهه رسول الله صلى الله علیه وآله لقد کان یکره أن یعدو الرجل إلى الصلاة، - <ref>الاختصاص الشیخ المفید ص 128</ref> | ||
-عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله | -عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله علیهالسلام فی قول الله عز وجل: " ومن یطع الله ورسوله (فی ولایة علی [وولایة] الأئمة من بعده) فقد فاز فوزا عظیما " هکذا نزلت. <ref>اصول کافی ج 1ص 414</ref> | ||
-عن أحمد بن النضر، عن محمد بن مروان رفعه إلیهم فی قول الله عز وجل: " وما کان لکم أن تؤذوا رسول الله (2) " فی علی و الأئمة " کالذین آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا<ref>المصدرالسابق</ref> | -عن أحمد بن النضر، عن محمد بن مروان رفعه إلیهم فی قول الله عز وجل: " وما کان لکم أن تؤذوا رسول الله (2) " فی علی و الأئمة " کالذین آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا<ref>المصدرالسابق</ref> | ||
این روایات نیز که بیانگر تحریف قرآن است بر اساس مبانی قطعی مذهب امامیه مردود میباشد چون از منظر امامیه قرآن موجود همان قرآنی است که در عصر ائمه | این روایات نیز که بیانگر تحریف قرآن است بر اساس مبانی قطعی مذهب امامیه مردود میباشد چون از منظر امامیه قرآن موجود همان قرآنی است که در عصر ائمه علیهمالسلام تلاوت میشد. | ||
خط ۴۲۳: | خط ۴۲۳: | ||
چنانکه در اصول کافی نقل شده است: عن أبی الجاورد، عن أبی جعفر | چنانکه در اصول کافی نقل شده است: عن أبی الجاورد، عن أبی جعفر علیهالسلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: | ||
إنی واثنی عشر من ولدی وأنت یا علی زر الأرض یعنی أوتادها وجبالها، بنا أوتد الله الأرض أن تسیخ بأهلها، فإذا ذهب الاثنا عشر من ولدی ساخت الأرض بأهلها ولم ینظروا. <ref>الکافی ج 1ص 534</ref> | إنی واثنی عشر من ولدی وأنت یا علی زر الأرض یعنی أوتادها وجبالها، بنا أوتد الله الأرض أن تسیخ بأهلها، فإذا ذهب الاثنا عشر من ولدی ساخت الأرض بأهلها ولم ینظروا. <ref>الکافی ج 1ص 534</ref> | ||
خط ۴۲۹: | خط ۴۲۹: | ||
محقق تستری در بعد از ذکر این حدیث میفرماید: الخبر کما تری مشتمل علی کون اثنی عشر اماما من ولد النبی ص فیصیرون مع امیر المومنین ع ثلاثه عشر <ref>الاخبار الدخیله ج 1 ص 2-3</ref> | محقق تستری در بعد از ذکر این حدیث میفرماید: الخبر کما تری مشتمل علی کون اثنی عشر اماما من ولد النبی ص فیصیرون مع امیر المومنین ع ثلاثه عشر <ref>الاخبار الدخیله ج 1 ص 2-3</ref> | ||
و در روایتی دیگر: عن أبی الجارود، عن أبی جعفر | و در روایتی دیگر: عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیهالسلام عن جابر بن عبدالله الأنصاری قال: دخلت على فاطمة علیها السلام وبین یدیها لوح فیه أسماء الأوصیاء من ولدها، فعددت اثنی عشر آخرهم القائم علیهالسلام، ثلاثة منهم محمد وثلاثة منهم علی – <ref>المصدر ص 532</ref> | ||
علامه تستری در الاخبار الدخیله بعد از ذکر این حدیث میفرماید: | علامه تستری در الاخبار الدخیله بعد از ذکر این حدیث میفرماید: | ||
خط ۴۵۴: | خط ۴۵۴: | ||
ب – آیه (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ) و خطاب پیامبر ص به همسران خویش در سال سوم هجری | ب – آیه (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ) و خطاب پیامبر ص به همسران خویش در سال سوم هجری | ||
در تفسیر الدرالمنثور امده است که بعد از نزول آیه مذکور پیامبر ص بستگان خویش از جمله همسرانش را جمع نمود و برخی از | در تفسیر الدرالمنثور امده است که بعد از نزول آیه مذکور پیامبر ص بستگان خویش از جمله همسرانش را جمع نمود و برخی از پیامهای الهی را به آنها متذکر شد در حالی که بر اساس حقائق قطعی تاریخی آیه مذکور در اوائل بعثت نازل گردیده و هنوزبرخی از همسرانی که در این نقل تاریخی برای پیامبر ص ذکر شده متولد نشده بودند: | ||
عن أبی أمامة، قال: (لمّا نزلتْ: (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ)، جمعَ رسول الله (ص) | عن أبی أمامة، قال: (لمّا نزلتْ: (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ)، جمعَ رسول الله (ص) بنیهاشم فأجلَسهم على الباب، وجمع نساءَه وأهله فأجلسهم فی البیت، ثم اطّلع علیهم فقال: یا بنیهاشم، اشتروا أنفسکم من النار، واسعوا فی فَکاکِ رقابکم أو افتکوها بأنفسکم من الله، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً، ثُمّ أقبل على أهل بیته فقال: یا عائشة بنت أبیبکر، ویا حفصة بنت عُمر، ویا أُمّ سَلَمَه، ویا فاطمة بنت محمّد، ویا أُمّ الزبیر عَمّة رسول الله، اشتروا أنفسکم من الله، واسعوا فی فکاک رقابکم، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً ولا أُغنی، فبکتْ عائشة رضی الله عنها وقالت:...) (384). | ||
خط ۴۶۷: | خط ۴۶۷: | ||
ذلک الوقت، فی حین أنّ الرسول (صلّى الله علیه وآله) تزوَّج أُمَّ سَلَمَه وحفصة فی المدینة، بعد الهجرة | ذلک الوقت، فی حین أنّ الرسول (صلّى الله علیه وآله) تزوَّج أُمَّ سَلَمَه وحفصة فی المدینة، بعد الهجرة | ||
وقد ذکر ابن جریر روایة أُخرى فی سبب نزول هذه الآیة، عن أبی هُریرة، ولم یذکر فیها فاطمة (علیها السلام)، ولا حفصة ولا عائشة ولا أُمّ سَلَمَه | وقد ذکر ابن جریر روایة أُخرى فی سبب نزول هذه الآیة، عن أبی هُریرة، ولم یذکر فیها فاطمة (علیها السلام)، ولا حفصة ولا عائشة ولا أُمّ سَلَمَه | ||
ایشان در مقام | ایشان در مقام نتیجهگیری از روایات مذکور مینویسد: | ||
لهذا فإنّ الروایة تُواجِه عِدّة إشکالات، فکیف یُمکن أن یُخاطب النبی (ص) عائشة وهی لم تولَد بعد ؟! لأنّ عائشة وُلِدَتْ بعد المَبعث بأربع أو خمس سنین <ref>رساله مبانی نقد متن الحدیث ص 125</ref> | لهذا فإنّ الروایة تُواجِه عِدّة إشکالات، فکیف یُمکن أن یُخاطب النبی (ص) عائشة وهی لم تولَد بعد ؟! لأنّ عائشة وُلِدَتْ بعد المَبعث بأربع أو خمس سنین <ref>رساله مبانی نقد متن الحدیث ص 125</ref> | ||
خط ۴۸۹: | خط ۴۸۹: | ||
=== بررسی روایات مذکور:=== | === بررسی روایات مذکور:=== | ||
شکی نیست که مفاد روایات مذکور با معارف قطعی قرآن منافات دارد بعلاوه | شکی نیست که مفاد روایات مذکور با معارف قطعی قرآن منافات دارد بعلاوه آنکه منشا ورود چنین روایاتی در کتب حدیثی قاعده تسامح در ادله سنن است که بر اساس اخبار من بلغ استنباط شده است که ما در مقالهای مستقل به نقد و بررسی آن پرداخته و ضعف آنرا اثبات نموده ایم. | ||
معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است: | معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است: | ||
خط ۵۲۳: | خط ۵۲۳: | ||
مولف رساله مبانی نقد متن الحدیث بعد از ذکر این حدیث مینویسد: | مولف رساله مبانی نقد متن الحدیث بعد از ذکر این حدیث مینویسد: | ||
وفی هذا الحدیث من ما لا یجوز من إنسان عادی، فکیف بکَلیمِ الله! والمُضحِک المُبکِی أنّ مُسلِم ذکره فی باب (فضائِل موسى)، ولا أدری أیّ فضیلة فی انکشاف عورةِ نبیٍّ من الأنبیاء، من أُولِی العَزم، أمام الملأ من بنی إسرائیل ؟!...إلاّ أن یُقال إنّها مُعجِزة من المُعجِزات، ولکن المُعجِزات لا تصدر إلاّ فی مَقام التحدِّی، لا فی سبیل فَضحِ أنبیاء الله، على أنّ الأُدْرَة والبَرص والآفة لیس أمراً مُستَهجَناً، بحیث یستلزم معها هذا الأسلوب. (ولو فُرِضَ ابتلاؤه بالأُدرَة، فأیّ بأس علیه بذلک؟ وقد أُصیبَ شُعَیب ( | وفی هذا الحدیث من ما لا یجوز من إنسان عادی، فکیف بکَلیمِ الله! والمُضحِک المُبکِی أنّ مُسلِم ذکره فی باب (فضائِل موسى)، ولا أدری أیّ فضیلة فی انکشاف عورةِ نبیٍّ من الأنبیاء، من أُولِی العَزم، أمام الملأ من بنی إسرائیل ؟!...إلاّ أن یُقال إنّها مُعجِزة من المُعجِزات، ولکن المُعجِزات لا تصدر إلاّ فی مَقام التحدِّی، لا فی سبیل فَضحِ أنبیاء الله، على أنّ الأُدْرَة والبَرص والآفة لیس أمراً مُستَهجَناً، بحیث یستلزم معها هذا الأسلوب. (ولو فُرِضَ ابتلاؤه بالأُدرَة، فأیّ بأس علیه بذلک؟ وقد أُصیبَ شُعَیب (علیهالسلام) ببَصَره وأیّوب (علیهالسلام) بجِسمه، وأنبیاء الله کافّة تَمَرَّضوا وماتوا. | ||
ولا یَجب انتفاء مثل هذه العوارِض عن أنبیاء الله ورُسلِه، ولاسیّما إذا کانت مَستورة عن الناس، کالأُدرَة) (452) | ولا یَجب انتفاء مثل هذه العوارِض عن أنبیاء الله ورُسلِه، ولاسیّما إذا کانت مَستورة عن الناس، کالأُدرَة) (452) | ||
ثُمَّ إنَّ الحَجَرَ هل یَشعر بأثرِ العَصا، حتّى یُعاقِبَه موسى بالضَرْب ؟! | ثُمَّ إنَّ الحَجَرَ هل یَشعر بأثرِ العَصا، حتّى یُعاقِبَه موسى بالضَرْب ؟! | ||
خط ۵۸۸: | خط ۵۸۸: | ||
من لا یحضره الفقیه | من لا یحضره الفقیه | ||
وسائل الشیعه – ال البیت - | وسائل الشیعه – ال البیت - | ||
نهجالبلاغه | |||
تذکره الموضوعات – الفتنی | تذکره الموضوعات – الفتنی | ||
الاستبصار | الاستبصار | ||
خط ۶۱۶: | خط ۶۱۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:علوم حدیثی]] | [[رده:علوم حدیثی]] | ||
[[رده:نقد الحدیث]] | [[رده:نقد الحدیث]] |