پرش به محتوا

جایگاه مُفَسِّر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' فرضها' به ' فرض‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها')
خط ۵: خط ۵:


=== آیات مربوط به خلقت انسان ===
=== آیات مربوط به خلقت انسان ===
از نمونه‌های جالب توجه، [[آیات]] مربوط به خلقت [[انسان]] است در عصر رسالت خلقت انسان و چگونگی پیدایش وی از خاک به این تفصیل مورد سؤال و بحث نبوده و قطعا از آنچه در نظریات جدید درباره تحول انواع و مسائل دیگر مطرح است سخن نرفته است؛ در حالی که این سؤالات اکنون مطرح است که خلقت بشر چگونه بوده است؛ آیا به طور ناگهانی بوده است یا تحول انواع یا تکامل انواع؟ آیا قبل از بشر طایفه‌های دیگری در روی زمین بوده‌اند؟ درصورتی که بوده‌اند، رابطه آنها با بشر کنونی چگونه بوده است؟ آیا انسانهای اولیه بدون شعور بوده‌اند؛ چنانکه درباره آیه «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا؛<ref>دهر/سوره، آیه ۱. </ref> آیا بر انسان برهه‌ای از زمان گذشت که چیز یادشدنی نبود؟»، طی روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) به این معنا اشاره شده است. <ref>بحرانی، سیدهاشم، تفسیر البرهان، ج۵، ص۵۴۴، ح۲ (۱۱۲۵۸).</ref><ref>کلینی، محمدبن‌یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>
از نمونه‌های جالب توجه، [[آیات]] مربوط به خلقت [[انسان]] است در عصر رسالت خلقت انسان و چگونگی پیدایش وی از خاک به این تفصیل مورد سؤال و بحث نبوده و قطعا از آنچه در نظریات جدید درباره تحول انواع و مسائل دیگر مطرح است سخن نرفته است؛ در حالی که این سؤالات اکنون مطرح است که خلقت بشر چگونه بوده است؛ آیا به طور ناگهانی بوده است یا تحول انواع یا تکامل انواع؟ آیا قبل از بشر طایفه‌های دیگری در روی زمین بوده‌اند؟ درصورتی که بوده‌اند، رابطه آنها با بشر کنونی چگونه بوده است؟ آیا انسان‌های اولیه بدون شعور بوده‌اند؛ چنانکه درباره آیه «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا؛<ref>دهر/سوره، آیه ۱. </ref> آیا بر انسان برهه‌ای از زمان گذشت که چیز یادشدنی نبود؟»، طی روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) به این معنا اشاره شده است. <ref>بحرانی، سیدهاشم، تفسیر البرهان، ج۵، ص۵۴۴، ح۲ (۱۱۲۵۸).</ref><ref>کلینی، محمدبن‌یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>


=== آیات هابیل و قابیل ===
=== آیات هابیل و قابیل ===
خط ۶۴: خط ۶۴:


==== مفسرین پیشین ====
==== مفسرین پیشین ====
اگرچه مفسرین پیشین درباره انتظارات خود از قرآن سخن نرانده‌اند، این لازم نیست؛ چون هر مفسری در ژرفنای ضمیر خویش به این سؤال که انتظار او از متن وحی اجمالا یا تفصیلا چیست، پاسخ داده است؛ به همین جهت وقتی به متن مراجعه می‌کند، از رمزی بودن کلمات قرآن گفتگو نمی‌کند و نمی‌گوید: این کلمات کلا رمز میان خدا ورسول است؛ چون انتظارش معنادار بودن کلمات وحی است و گرنه، به سراغ قرآن وتفسیر نمی‌رفت. ممکن است حروف مقطعه را رمز بداند یا برخی جملات را از باب تمثیل بشمارد؛ اما در مجموع پذیرفته که قرآن با زبان انسانها سخن می‌گوید.
اگرچه مفسرین پیشین درباره انتظارات خود از قرآن سخن نرانده‌اند، این لازم نیست؛ چون هر مفسری در ژرفنای ضمیر خویش به این سؤال که انتظار او از متن وحی اجمالا یا تفصیلا چیست، پاسخ داده است؛ به همین جهت وقتی به متن مراجعه می‌کند، از رمزی بودن کلمات قرآن گفتگو نمی‌کند و نمی‌گوید: این کلمات کلا رمز میان خدا ورسول است؛ چون انتظارش معنادار بودن کلمات وحی است و گرنه، به سراغ قرآن وتفسیر نمی‌رفت. ممکن است حروف مقطعه را رمز بداند یا برخی جملات را از باب تمثیل بشمارد؛ اما در مجموع پذیرفته که قرآن با زبان انسان‌ها سخن می‌گوید.


بنابراین، چنین نیست که نقش انتظارات برای قدما مطرح نبوده و متجددان به خاطربرخی شبهات و در واکنش به پیشرفتهای علمی به طرح آن پرداخته باشند. بلکه برای آنان هم مطرح بوده است؛ اما بدان تصریح نمی‌کردند. گرایش دانش هرمنوتیک به انتظارات مفسر، نه از این رو است که به قواعد و ضابطه‌های تفسیر بی توجه است یامقصود صاحب وحی را ملاک نمی‌داند، بلکه از آن رو است که میان نقش انتظارات درتفسیر و کشف مقصود گوینده و میان انسانی که خواسته‌هایی دارد و صاحب وحیی که بااین انسان سخن گفته و از او انتظاراتی مناسب با ویژگی روحی او برقرار است. به همین جهت و در یک کلام فایده بحث از شخصیت مفسر و کندوکاو در انتظارات وی، تتمیم وتصحیح قواعد و ضابطه‌های تفسیر است. لذا انتظارات مفسر به هرج و مرج در تفسیرنمی انجامد. درست است که ملاک برای فهم متن مقصود خود فرستنده و ابلاغ کننده وحی است؛ اما آن در آینه فهم‌های مفسرین و انتظاراتی که آنان از دین دارند، انعکاس می‌یابد.  
بنابراین، چنین نیست که نقش انتظارات برای قدما مطرح نبوده و متجددان به خاطربرخی شبهات و در واکنش به پیشرفتهای علمی به طرح آن پرداخته باشند. بلکه برای آنان هم مطرح بوده است؛ اما بدان تصریح نمی‌کردند. گرایش دانش هرمنوتیک به انتظارات مفسر، نه از این رو است که به قواعد و ضابطه‌های تفسیر بی توجه است یامقصود صاحب وحی را ملاک نمی‌داند، بلکه از آن رو است که میان نقش انتظارات درتفسیر و کشف مقصود گوینده و میان انسانی که خواسته‌هایی دارد و صاحب وحیی که بااین انسان سخن گفته و از او انتظاراتی مناسب با ویژگی روحی او برقرار است. به همین جهت و در یک کلام فایده بحث از شخصیت مفسر و کندوکاو در انتظارات وی، تتمیم وتصحیح قواعد و ضابطه‌های تفسیر است. لذا انتظارات مفسر به هرج و مرج در تفسیرنمی انجامد. درست است که ملاک برای فهم متن مقصود خود فرستنده و ابلاغ کننده وحی است؛ اما آن در آینه فهم‌های مفسرین و انتظاراتی که آنان از دین دارند، انعکاس می‌یابد.  
خط ۹۳: خط ۹۳:
۱- همانطور که معانی قرآن وحی است، الفاظ و کلمات آن نیز وحی است. برخی ازآیات دلالت صریح دارد بر اینکه همین الفاظ و کلمات عربی، وحی است؛ نظیر: «وکذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا؛<ref>شوری/سوره۴۲، آیه۷. </ref> و این چنین به تو قرآنی عربی وحی کردیم»، و «وهذا لسان عربی مبین؛<ref>نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳. </ref> این (قرآن) به زبان عربی روشن است».
۱- همانطور که معانی قرآن وحی است، الفاظ و کلمات آن نیز وحی است. برخی ازآیات دلالت صریح دارد بر اینکه همین الفاظ و کلمات عربی، وحی است؛ نظیر: «وکذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا؛<ref>شوری/سوره۴۲، آیه۷. </ref> و این چنین به تو قرآنی عربی وحی کردیم»، و «وهذا لسان عربی مبین؛<ref>نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳. </ref> این (قرآن) به زبان عربی روشن است».


۲- مخاطب قرآن عقلا و انسان‌هایند و عقل در فهم متن نقش اساسی دارد و قرآن باهمین انسانها به روش عقلانی سخن گفته است؛ لذا معارف دینی با معارف عقلانی سازگاری دارد.
۲- مخاطب قرآن عقلا و انسان‌هایند و عقل در فهم متن نقش اساسی دارد و قرآن باهمین انسان‌ها به روش عقلانی سخن گفته است؛ لذا معارف دینی با معارف عقلانی سازگاری دارد.


۳- احکام دین ابدی است و به محیط و جغرافیای خاص محدود نیست.
۳- احکام دین ابدی است و به محیط و جغرافیای خاص محدود نیست.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش