۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' جریانها' به ' جریانها') |
جز (جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیسجمهور') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
=نقش جرایانات اسلامگرا پس از استقلال تونس و الجزایر= | =نقش جرایانات اسلامگرا پس از استقلال تونس و الجزایر= | ||
بعد از استقلال، اتفاق نامیمونی در هر دو کشور رخ داد و ما در هردو کشور شاهد شکلگیری دولتهای «دیکتاتور شبه مدرن» هستیم. کسانی که در راس قدرت قرار میگیرند منصفانه سهم بقیه گروهها را نمیدهند. به هرحال در هر دو کشور جبهه فراگیری علیه استعمار شکل گرفت. شاید کسی در جایگاه رهبری و پیشوایی بود اما بدنه را افراد دیگری رهبری میکردند. معنا نداشت بعد از اینکه به قدرت رسیدند همه فعالان را به حاشیه برانند، آنها را از سهم داشتن در سرنوشت خود محروم کنند و حتی آنها را از حقوق و فعالیتهای اجتماعی عادی هم باز بدارند. در تونس این اتفاق افتاد. وقتی [[تونس|حبیب بورقیبه]] به عنوان نخستین | بعد از استقلال، اتفاق نامیمونی در هر دو کشور رخ داد و ما در هردو کشور شاهد شکلگیری دولتهای «دیکتاتور شبه مدرن» هستیم. کسانی که در راس قدرت قرار میگیرند منصفانه سهم بقیه گروهها را نمیدهند. به هرحال در هر دو کشور جبهه فراگیری علیه استعمار شکل گرفت. شاید کسی در جایگاه رهبری و پیشوایی بود اما بدنه را افراد دیگری رهبری میکردند. معنا نداشت بعد از اینکه به قدرت رسیدند همه فعالان را به حاشیه برانند، آنها را از سهم داشتن در سرنوشت خود محروم کنند و حتی آنها را از حقوق و فعالیتهای اجتماعی عادی هم باز بدارند. در تونس این اتفاق افتاد. وقتی [[تونس|حبیب بورقیبه]] به عنوان نخستین رئیسجمهور انتخاب و حزب جدید قانون اساسی شکل میگیرد، سیستم تک حزبی را حاکم و قدرت مطلق را در دست میگیرد. و چون سکولار مسلک بود خیلی زود به مقابله با جریانهای اسلامگرا و سایر جریانها میپردازد. | ||
به این ترتیب جریان اسلامگرا فعالیتی جدید را دستور کار خود قرار میدهد: مبارزه برای استیفای حقوق خود، مشارکت در قدرت و امکان زیست آزادانه جریان اسلامگرا در جامعه تونس. اما چون بنیانهایش مدنی است کماکان از مدار مبارزه مدنی خارج نمیشود. تا حدی که حزب تشکیل میدهد و تلاش میکند در انتخابات مجلس و شورای شهر شرکت کند. روزنامه، سخنرانی در دانشگاهها، تشکیل جمعیتهای دانشجویی و… از فعالیتهای آنها در این دوره است. تا 1980 این فضا حاکم است؛ از این زمان به بعد تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران جریان حاکم که نگران الهامبخشی انقلاب اسلامی در این سرزمین است، سختگیری خود را شدیدتر میکند. به شدت این جریانها را سرکوب میکند که شاخصترین آنها جریان النهضه به رهبری [[راشد الغنوشی]] است که رسما متهم به همکاری با جمهوری اسلامی میشوند. تلاش برای ترور | به این ترتیب جریان اسلامگرا فعالیتی جدید را دستور کار خود قرار میدهد: مبارزه برای استیفای حقوق خود، مشارکت در قدرت و امکان زیست آزادانه جریان اسلامگرا در جامعه تونس. اما چون بنیانهایش مدنی است کماکان از مدار مبارزه مدنی خارج نمیشود. تا حدی که حزب تشکیل میدهد و تلاش میکند در انتخابات مجلس و شورای شهر شرکت کند. روزنامه، سخنرانی در دانشگاهها، تشکیل جمعیتهای دانشجویی و… از فعالیتهای آنها در این دوره است. تا 1980 این فضا حاکم است؛ از این زمان به بعد تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران جریان حاکم که نگران الهامبخشی انقلاب اسلامی در این سرزمین است، سختگیری خود را شدیدتر میکند. به شدت این جریانها را سرکوب میکند که شاخصترین آنها جریان النهضه به رهبری [[راشد الغنوشی]] است که رسما متهم به همکاری با جمهوری اسلامی میشوند. تلاش برای ترور رئیسجمهور از جمله اتهاماتی بود که به این گروه زده شد و با این اتهام دستگیری گسترده سران اسلامگرا آغاز و مجازات تبعید، حبس ابد و حتی اعدام برای آنها تعیین میشود تا آنها را از دور خارج کند؛ راشد الغنوشی اول به حبس طولانی مدت و بعد هم به تبعید از تونس محکوم میشود. به این ترتیب تا پایان دهه 80 خفقان شدیدی بر تونس حاکم میشود یعنی تا زمانی که [[تونس|زینالعابدین بن علی]] کودتا میکند. | ||
بن علی با این عنوان که ما ظاهرا انقلاب کردهایم اما در بیشتر امور همچنان وابسته به فرانسه هستیم، دست به این کودتا میزند. برای همین، جهت کسب حمایت به نقد سیاستهای قبلی پرداخته و امتیازهایی را به جریانهای مختلف از جمله جریان اسلامگرا میدهد. احزاب سیاسی را فعال میکند و دستور میدهد زبان عربی در کنار زبان فرانسه در کشور رسمیت پیدا کند. دستور پخش اذان، فعالیت آزاد مساجد و سایر اصلاحات ظاهری را صادر میکند. اما بن علی هم زود متوجه میشود که اگر بخواهد دست جریان اسلامگرا را باز بگذارد به زودی قدرتش یا از دست میرود یا به شدت محدود میشود. بنابراین محدودیتها بر علیه اسلامگرایان در اواسط دهه 90 بازمیگردد و فضای کاملا پلیسی تا زمان «ثوره الکرامه» یا انقلاب کرامت ادامه مییابد. | بن علی با این عنوان که ما ظاهرا انقلاب کردهایم اما در بیشتر امور همچنان وابسته به فرانسه هستیم، دست به این کودتا میزند. برای همین، جهت کسب حمایت به نقد سیاستهای قبلی پرداخته و امتیازهایی را به جریانهای مختلف از جمله جریان اسلامگرا میدهد. احزاب سیاسی را فعال میکند و دستور میدهد زبان عربی در کنار زبان فرانسه در کشور رسمیت پیدا کند. دستور پخش اذان، فعالیت آزاد مساجد و سایر اصلاحات ظاهری را صادر میکند. اما بن علی هم زود متوجه میشود که اگر بخواهد دست جریان اسلامگرا را باز بگذارد به زودی قدرتش یا از دست میرود یا به شدت محدود میشود. بنابراین محدودیتها بر علیه اسلامگرایان در اواسط دهه 90 بازمیگردد و فضای کاملا پلیسی تا زمان «ثوره الکرامه» یا انقلاب کرامت ادامه مییابد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در الجزایر جبهه آزادی بخش ملی قدرت را به دست میگیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا میکند. این تمایل حتی از سوی شخصیتهای مبارزی نمایان میشود که انسان وقتی حوادث را میخواند دلش میسوزد. شخصیتهایی مثل «[[احمد بن بلا]]» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوههای دیکتاتورمابانه را در قبال جریانهای اسلامگرا پیش میگیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگتر از تونس در جریان استقلال داشتهاند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلامگرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلامگرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمیشناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها میکند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش میگیرد. | در الجزایر جبهه آزادی بخش ملی قدرت را به دست میگیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا میکند. این تمایل حتی از سوی شخصیتهای مبارزی نمایان میشود که انسان وقتی حوادث را میخواند دلش میسوزد. شخصیتهایی مثل «[[احمد بن بلا]]» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوههای دیکتاتورمابانه را در قبال جریانهای اسلامگرا پیش میگیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگتر از تونس در جریان استقلال داشتهاند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلامگرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلامگرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمیشناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها میکند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش میگیرد. | ||
جریان اسلامگرا قدرت خود را در «[[جبهه نجات اسلامی]]» به رهبری [[عباس مدنی]] متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته میشود. و کار به جاهای باریک میکشد تا جایی که خود سیستم احساس میکند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب | جریان اسلامگرا قدرت خود را در «[[جبهه نجات اسلامی]]» به رهبری [[عباس مدنی]] متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته میشود. و کار به جاهای باریک میکشد تا جایی که خود سیستم احساس میکند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب رئیسجمهور عوض میشود. با روی کار آمدن شاذلی بن جدید، فضای باز سیاسی ایجاد میشود و اجازه میدهد احزاب و جریانهای اسلامگرا وارد عرصه سیاسی شوند و در قدرت مشارکت نمایند. در سال 1990-1991 جریان اسلامگرا در انتخابات شهرداریها، شورای شهر و مجلس شرکت میکند و به طور پیاپی در اکثر انتخابات با اکثریت قاطع پیروز میشود. با نزدیک شدن «حزب نجات اسلامی» به پست نخستوزیری و ریاست دولت، سیستم حاکم تحمل نمیکند. ارتش و جریان نظامی دست به کودتا میزند؛ شاذلی بن جدید ساقط و نتایج انتخابات باطل میشود. در نهایت همه سران جبهه نجات اسلامی دستگیر میشوند. پیرو این جریانات یک آتشفشان داخلی سراسر الجزایر را فرا میگیرد. اوایل دهه 90 ناامنی گسترده، ترورهای فراوان و جنبشهای اجتماعی گسترده سراسر الجزایر را فرا میگیرد و چندین سال الجزایر در این آتش میسوزد. تا اینکه با روی کار آمدن بوتفلیقه و اتخاذ سیاست متعادل اوضاع آرام میشود. درواقع هم ارتش کمی از مواضع خود کوتاه میآید و هم جریان اسلامگرا به این نتیجه میرسد که روشهای پیشین هزینه زیادی برای خود و جامعه به همراه دارد و رو به مماشات میآورد. مردم هم از کابوس دهه 90 به ستوه آمده بودند. در نتیجه همه از سر ناچاری کنار میآیند اما این مدل، مدل پایداری نیست برای همین هنوز هم الجزایر به ثبات و پایداری از نظر سیاسی دست نیافته است و جریان اسلامگرا هم علاوه بر نداشتن پایداری، آسیب بزرگتری هم دیده است و بسیاری از رهبران خود را در خلال مبارزات از دست داده است. هنوز اسطورههایی مثل عباس مدنی و علی بلحاج جایگزین نشدهاند. در نتیجه جریان اسلامگرا در الجزایر بدون رهبر قدرتمند و کاریزماتیک است. | ||
=منابع= | =منابع= |