confirmed
۳۷٬۹۴۸
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
|مشهد | |[[مشهد]] • [[تهران]] | ||
|- | |- | ||
|محل تحصیل | |محل تحصیل | ||
|مشهد(ایران) • سوربن(فرانسه) | |مشهد([[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]) • سوربن([[فرانسه]]) | ||
|- | |- | ||
|تحصیلات | |تحصیلات | ||
|لیسانس ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه | |لیسانس ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه مشهد • دکترای تاریخ از فرانسه | ||
|- | |- | ||
|شغل | |شغل | ||
|استاد | |استاد دانشگاه • جامعهشناس نویسنده • پژوهشگردینی | ||
|- | |- | ||
|دین | |دین | ||
|اسلام | |[[اسلام]] | ||
|- | |- | ||
|مذهب | |مذهب | ||
|شیعه | |[[مذهب شیعه|شیعه]] | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
|۲۹ خرداد ۱۳۵۶ (۴۳ سال) ساوتهمپتون، انگلستان | |۲۹ خرداد ۱۳۵۶ (۴۳ سال) ساوتهمپتون، [[انگلستان]] | ||
|- | |- | ||
|علت درگذشت | |علت درگذشت | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
|- | |- | ||
|آرامگاه | |آرامگاه | ||
| | |[[دمشق]] • [[سوریه]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''دکتر على شریعتی''' در سال ۱۳۱۲ در مزینان از توابع سبزوار در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدر او استاد [[محمد تقی شریعتی]] مردی پاک و پارسا و عالم به علوم نقلی و عقلی و استاد دانشگاه [[مشهد]] بود. | '''دکتر على شریعتی''' در سال ۱۳۱۲ در مزینان از توابع سبزوار در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدر او استاد [[محمد تقی شریعتی]] مردی پاک و پارسا و عالم به علوم نقلی و عقلی و استاد دانشگاه [[مشهد]] بود. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۳: | ||
علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ژان پل ژان پل سارتر آشنا شد. | علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ژان پل ژان پل سارتر آشنا شد. | ||
=شریعتی در یک نگاه= | === شریعتی در یک نگاه == | ||
علی مزینانی مشهور به شریعتی و دکتر شریعتی ۲ آذر ۱۳۱۲ش در روستای کاهک از توابع [[سبزوار]] زاده شد. <ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۴</ref> پدرش محمدتقی شریعتی موسس کانون نشر حقایق اسلامی و مفسر نوگرای قرآن و جد پدریاش آخوند ملاقربانعلی از شاگردان [[ملاهادی سبزواری]] بوده است. <ref>«استاد محمدتقی شریعتی مدافع...»، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، ص ۷</ref> | علی مزینانی مشهور به شریعتی و دکتر شریعتی ۲ آذر ۱۳۱۲ش در روستای کاهک از توابع [[سبزوار]] زاده شد. <ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۴</ref> پدرش محمدتقی شریعتی موسس کانون نشر حقایق اسلامی و مفسر نوگرای قرآن و جد پدریاش آخوند ملاقربانعلی از شاگردان [[ملاهادی سبزواری]] بوده است. <ref>«استاد محمدتقی شریعتی مدافع...»، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، ص ۷</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۶۸: | ||
شریعتی سرانجام ۵ تیر ۱۳۵۶ش با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی حرم [[زینب بنت علی|حضرت زینب (س)]] دفن شد. <ref> اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۲۰</ref> | شریعتی سرانجام ۵ تیر ۱۳۵۶ش با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی حرم [[زینب بنت علی|حضرت زینب (س)]] دفن شد. <ref> اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۲۰</ref> | ||
=اندیشههای شریعتی= | == اندیشههای شریعتی == | ||
شریعتی یکی از متفکران [[مسلمان]] بود و در عین حال رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او بهطور خاص [[تشیع صفوی]] <ref>شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیه ارشاد</ref> را مظهر سنت مسخ شده میداند و آن را توأم با اسارتپذیری، [[خرافه]]، [[تقلید]] و جبرگرایی معرفی میکرد. <ref> پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref> | شریعتی یکی از متفکران [[مسلمان]] بود و در عین حال رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او بهطور خاص [[تشیع صفوی]] <ref>شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیه ارشاد</ref> را مظهر سنت مسخ شده میداند و آن را توأم با اسارتپذیری، [[خرافه]]، [[تقلید]] و جبرگرایی معرفی میکرد. <ref> پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref> | ||
وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد میکرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملتهای شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیمودهاست. <ref>پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref> البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی [[محمدرضا حکیمی]] را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کردهاست. <ref>اسفندیاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران</ref> | وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد میکرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملتهای شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیمودهاست. <ref>پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref> البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی [[محمدرضا حکیمی]] را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کردهاست. <ref>اسفندیاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران</ref> | ||
== نقد امپریالیسم == | === نقد امپریالیسم === | ||
زمانی که شریعتی مشغول ترجمه کتاب پنج سال جنگ [[الجزایر]] بود، در سه نامه به فانون به نقد نظریات وی در مورد کنار گذاشتن [[دین]] به عنوان ابزاری برای مبارزه با [[امپریالیسم]] غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود که مردم تنها در صورتی میتوانند با نظام امپریالیسم مبارزه کنند که نخست هویت فرهنگی خودشان را دریابند و هویت فرهنگی در برخی کشورها با سنتهای مذهبی پیوند خوردهاست. شریعتی شعار بازگشتن به اصل و پیشینه مذهبی خود را مطرح میکرد. <ref>ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ص 87، پاریس 2006</ref> | زمانی که شریعتی مشغول ترجمه کتاب پنج سال جنگ [[الجزایر]] بود، در سه نامه به فانون به نقد نظریات وی در مورد کنار گذاشتن [[دین]] به عنوان ابزاری برای مبارزه با [[امپریالیسم]] غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود که مردم تنها در صورتی میتوانند با نظام امپریالیسم مبارزه کنند که نخست هویت فرهنگی خودشان را دریابند و هویت فرهنگی در برخی کشورها با سنتهای مذهبی پیوند خوردهاست. شریعتی شعار بازگشتن به اصل و پیشینه مذهبی خود را مطرح میکرد. <ref>ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ص 87، پاریس 2006</ref> | ||
== توحید == | === توحید === | ||
توحید از دیدگاه شریعتی چنانکه خود او مدعیست نه فقط یک تئوری کلامی اعتقادی و صرفاً یگانه پنداشتن [[خداوند]] که به منزله یک زیربنا و جهانبینی اعتقادیست. او توحید را به عنوان اصل اصیل [[یکتاپرستی]] عنوان میکند و در آثار اسلامشناسیاش از آن در مقابل [[شرک]] یاد میکند. | توحید از دیدگاه شریعتی چنانکه خود او مدعیست نه فقط یک تئوری کلامی اعتقادی و صرفاً یگانه پنداشتن [[خداوند]] که به منزله یک زیربنا و جهانبینی اعتقادیست. او توحید را به عنوان اصل اصیل [[یکتاپرستی]] عنوان میکند و در آثار اسلامشناسیاش از آن در مقابل [[شرک]] یاد میکند. | ||
خط ۹۰: | خط ۸۵: | ||
[نهضت [[ابراهیم]]] میخواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را میسازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است. <ref> «آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک». وبگاه علی شریعتی.</ref> | [نهضت [[ابراهیم]]] میخواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را میسازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است. <ref> «آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک». وبگاه علی شریعتی.</ref> | ||
== سوسیالیسم == | === سوسیالیسم === | ||
راه سوسیالیسم غیر دینی در ایران با تشکیل [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] که [[محمد نخشب]](از فعالان سیاسی مذهبی در حکومت پهلوی) از بنیانگذاران آن و شریعتی از شناختهترین چهرههای آن بود، به سمت جمع شدن با آموزههای اسلام باز شد. <ref>فردانیوز: نهضت خداپرستان سوسیالیست». پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز.</ref> شریعتی در مقدمه مقالهای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته مینویسد: «از میان مکتبهای ماتریالیسم و [[ایدئالیسم]]، [[اسلام]] روش مختص به خود را دارد و آن را میتوان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار میباشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد [[کاپیتالیسم]] و کمونیسم میباشد.». <ref>نهضت خداپرستان سوسیالیست». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی</ref> از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیامبر را نمونه بارز یک سوسیالیست یکتاپرست میدانست که در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمه کتاب [[ابوذر]] نوشته [[عبدالحمید جودة السحار]] از او در سنین جوانی است. <ref> «شریعتی و نهضت خداپرستان سوسیالیست». هفتهنامه تاریخ شفاهی</ref> | راه سوسیالیسم غیر دینی در ایران با تشکیل [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] که [[محمد نخشب]](از فعالان سیاسی مذهبی در حکومت پهلوی) از بنیانگذاران آن و شریعتی از شناختهترین چهرههای آن بود، به سمت جمع شدن با آموزههای اسلام باز شد. <ref>فردانیوز: نهضت خداپرستان سوسیالیست». پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز.</ref> شریعتی در مقدمه مقالهای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته مینویسد: «از میان مکتبهای ماتریالیسم و [[ایدئالیسم]]، [[اسلام]] روش مختص به خود را دارد و آن را میتوان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار میباشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد [[کاپیتالیسم]] و کمونیسم میباشد.». <ref>نهضت خداپرستان سوسیالیست». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی</ref> از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیامبر را نمونه بارز یک سوسیالیست یکتاپرست میدانست که در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمه کتاب [[ابوذر]] نوشته [[عبدالحمید جودة السحار]] از او در سنین جوانی است. <ref> «شریعتی و نهضت خداپرستان سوسیالیست». هفتهنامه تاریخ شفاهی</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۴: | ||
و در نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلقوخوی خدا را گیرد و جانشین خدا در طبیعت گردد و اینها است دعوتهای نهایی مذهب، که تنها در جامعهای بیطبقه، که بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نه جهل و تبعیض و ضعف، میتواند تحقق عینی یابد و تحقق توحید در زندگی بشری، این است. <ref> «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارکس نبودند». وبگاه علی شریعتی.</ref> | و در نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلقوخوی خدا را گیرد و جانشین خدا در طبیعت گردد و اینها است دعوتهای نهایی مذهب، که تنها در جامعهای بیطبقه، که بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نه جهل و تبعیض و ضعف، میتواند تحقق عینی یابد و تحقق توحید در زندگی بشری، این است. <ref> «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارکس نبودند». وبگاه علی شریعتی.</ref> | ||
== شریعتی و حکومت دینی == | === شریعتی و حکومت دینی === | ||
شریعتی معتقد به برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رأی اکثریت را در جهان امروزی نه کاملترین بلکه قابل قبولترین حکومت میدانست: «اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجل سیاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند، و نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم. | شریعتی معتقد به برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رأی اکثریت را در جهان امروزی نه کاملترین بلکه قابل قبولترین حکومت میدانست: «اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجل سیاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند، و نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۱: | ||
که البته این نظریه مورد بحث قرار گرفته است و قائلین به حکومت دینی شرط تقوای حاکم اسلامی را ضامن پرهیز از آسیبهای یاد شده در حکومت دینی میدانند. | که البته این نظریه مورد بحث قرار گرفته است و قائلین به حکومت دینی شرط تقوای حاکم اسلامی را ضامن پرهیز از آسیبهای یاد شده در حکومت دینی میدانند. | ||
== استبداد == | === استبداد === | ||
شریعتی استبداد و دیکتاتوری را از عوامل بیرونی دفن استعدادهای انسانی «وقد خاب من دساها» میدانست و رستگاری انسان «فلاح» را تا خدا، تا «صدرة المنتهی» (یک وجب مانده به خدا) بالاترین اعتقاد به اومانیسم تلقی میکرد شریعتی استبداد و دیکتاتوری را عین شرک میداند و مستبد و دیکتاتور را کسی میشمرد که قصد خدایی کردن در زمین را دارد: | شریعتی استبداد و دیکتاتوری را از عوامل بیرونی دفن استعدادهای انسانی «وقد خاب من دساها» میدانست و رستگاری انسان «فلاح» را تا خدا، تا «صدرة المنتهی» (یک وجب مانده به خدا) بالاترین اعتقاد به اومانیسم تلقی میکرد شریعتی استبداد و دیکتاتوری را عین شرک میداند و مستبد و دیکتاتور را کسی میشمرد که قصد خدایی کردن در زمین را دارد: | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۰۹: | ||
</ref> | </ref> | ||
== امت و امامت == | === امت و امامت === | ||
از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت به پیشوایی امامت است. بسیاری این نظریه را سرآغاز پیدایش [[ولایت فقیه]] میدانند. | از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت به پیشوایی امامت است. بسیاری این نظریه را سرآغاز پیدایش [[ولایت فقیه]] میدانند. | ||
کتاب «امت و امامت» شریعتی به ویژه مورد انتقاد شدید تجدیدنظرطلبان بود، کتابی که در آن شریعتی رأی افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دموکراسی ارشاد شده برای جوامع عقبمانده تا دست یافتن آنها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بیاعتنایی به رأی تودهها، ناخواسته به توجیه نظریه ولایت فقیه در [[جمهوری اسلامی]] کمک کرده بود. <ref>دکتر شریعتی و ناکارآمدی انتخابات در جامعه نامتوازن». وبگاه بیبیسی فارسی</ref> | کتاب «امت و امامت» شریعتی به ویژه مورد انتقاد شدید تجدیدنظرطلبان بود، کتابی که در آن شریعتی رأی افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دموکراسی ارشاد شده برای جوامع عقبمانده تا دست یافتن آنها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بیاعتنایی به رأی تودهها، ناخواسته به توجیه نظریه ولایت فقیه در [[جمهوری اسلامی]] کمک کرده بود. <ref>دکتر شریعتی و ناکارآمدی انتخابات در جامعه نامتوازن». وبگاه بیبیسی فارسی</ref> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۱۵: | ||
شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأسها و دموکراسی رأیها را مطرح میکند. دموکراسی رأسها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل میکند. اما دموکراسی رأیها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیدهاند. <ref>«شریعتی و دموکراسی». وبگاه رادیو زمانه.</ref> | شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأسها و دموکراسی رأیها را مطرح میکند. دموکراسی رأسها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل میکند. اما دموکراسی رأیها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیدهاند. <ref>«شریعتی و دموکراسی». وبگاه رادیو زمانه.</ref> | ||
شریعتی میگوید: | '''شریعتی میگوید''': | ||
رهبری امت (امامت) متعهد نیست که همچون رئیسجمهور [[آمریکا]]، یا مسئول برنامه «شما و رادیو»، مطابق ذوق و پسند و سلیقه مشتریها عمل کند، و تعهد ندارد که تنها خوشی و شادی و برخورداری -در حد اعلا- به افراد جامعهاش ببخشد. بلکه میخواهد و متعهد است که در مستقیمترین راهها، با بیشترین سرعت و صحیحترین حرکت، جامعه را بسوی تکامل رهبری کند، حتی اگر این تکامل به قیمت رنج افراد باشد، البته رنجی که اکثریت، آگاهانه پذیرفتهاند، نه که بر آنها تحمیل کرده باشند. بدین ترتیب، «امامت» عبارت میشود از رسالت سنگین رهبری و راندن جامعه و فرد از «آنچه هست»، به سوی «آنچه باید باشد»، به هر قیمت ممکن، اما نه به «خواست شخصی امام»، بلکه بر اساس ایدئولوژی ثابتی که امام نیز بیشتر از هر فردی، تابع آن است و در برابرش مسئول! و از همینجا است که امامت از دیکتاتوری جدا میشود و رهبری فکری انقلابی با رهبری فردی استبدادی تضاد مییابد<ref>«متن کتاب امت و امامت نوشته دکتر علی شریعتی». وپایگاه خبری تحلیلی هزار سنگر. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۳.</ref>. | |||
رهبری امت (امامت) متعهد نیست که همچون رئیسجمهور [[آمریکا]]، یا مسئول برنامه «شما و رادیو»، مطابق ذوق و پسند و سلیقه مشتریها عمل کند، و تعهد ندارد که تنها خوشی و شادی و برخورداری -در حد اعلا- به افراد جامعهاش ببخشد. بلکه میخواهد و متعهد است که در مستقیمترین راهها، با بیشترین سرعت و صحیحترین حرکت، جامعه را بسوی تکامل رهبری کند، حتی اگر این تکامل به قیمت رنج افراد باشد، البته رنجی که اکثریت، آگاهانه پذیرفتهاند، نه که بر آنها تحمیل کرده باشند. بدین ترتیب، «امامت» عبارت میشود از رسالت سنگین رهبری و راندن جامعه و فرد از «آنچه هست»، به سوی «آنچه باید باشد»، به هر قیمت ممکن، اما نه به «خواست شخصی امام»، بلکه بر اساس ایدئولوژی ثابتی که امام نیز بیشتر از هر فردی، تابع آن است و در برابرش مسئول! و از همینجا است که امامت از دیکتاتوری جدا میشود و رهبری فکری انقلابی با رهبری فردی استبدادی تضاد مییابد | |||
=== مهدویت === | |||
شریعتی با نگرشی جامعهشناختی به مهدویت و [[اصل انتظار]] مینگرد، و انتظار مثبت را انتظاری نه انقیادبخش جامعه و به تعبیر خودش منفی که انتظار اعتراضی و عصیانکننده میداند. | شریعتی با نگرشی جامعهشناختی به مهدویت و [[اصل انتظار]] مینگرد، و انتظار مثبت را انتظاری نه انقیادبخش جامعه و به تعبیر خودش منفی که انتظار اعتراضی و عصیانکننده میداند. | ||
شریعتی در کتاب انتظار مکتب اعتراض تأکید میکند که «انتظار» مهمترین مؤلفه و مقوم «مهدویت» است؛ انتظاری که متناسب و متلائم با «اعتراض» است و یادآور روحیه عصیانگری و ظلمستیزی و انقلابی یک [[شیعه]] ملتزم و واقعی است | شریعتی در کتاب انتظار مکتب اعتراض تأکید میکند که «انتظار» مهمترین مؤلفه و مقوم «مهدویت» است؛ انتظاری که متناسب و متلائم با «اعتراض» است و یادآور روحیه عصیانگری و ظلمستیزی و انقلابی یک [[شیعه]] ملتزم و واقعی است<ref>«مهدویت انقلابی و مهدویت عرفانی». وبگاه ماهنامه مهرنامه. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ اوت ۲۰۱۷.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |