پرش به محتوا

علی شریعتی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:


علی شریعتی در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی چون شاگرد اول رشته شده بود، برای ادامه تحصیل به [[فرانسه]] فرستاده شد.
علی شریعتی در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی چون شاگرد اول رشته شده بود، برای ادامه تحصیل به [[فرانسه]] فرستاده شد.
در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون‌: ترجمه [[ابوذر غفاری‌]]، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ‌.کارل و یک رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گمارد.
در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون‌: ترجمه [[ابوذر غفاری|ابوذر غفاری‌]]، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ‌.کارل و یک رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گمارد.


علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی‌، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ژان پل ژان پل سارتر آشنا شد.
علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی‌، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و [[ژان پل ژان پل سارتر]] آشنا شد.


=== شریعتی در یک نگاه ==
=== شریعتی در یک نگاه ==
خط ۵۸: خط ۵۸:
شریعتی تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۱ش پس از پایان دوره دانشسرا به معلمی پرداخت. دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۷ش در دانشگاه مشهد به اتمام رساند. سال ۱۳۳۸ش با استفاده از بورس دولتی برای ادامه تحصیل به [[پاریس]] رفت و در سال ۱۳۴۲ش از دانشگاه پاریس درجه دکترا گرفت. رساله دکترای علی شریعتی ترجمه و حاشیه بر نسخه‌ای خطی با عنوان «فضائل البلخ صفی الدین» بوده است. <ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷</ref>
شریعتی تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۱ش پس از پایان دوره دانشسرا به معلمی پرداخت. دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۷ش در دانشگاه مشهد به اتمام رساند. سال ۱۳۳۸ش با استفاده از بورس دولتی برای ادامه تحصیل به [[پاریس]] رفت و در سال ۱۳۴۲ش از دانشگاه پاریس درجه دکترا گرفت. رساله دکترای علی شریعتی ترجمه و حاشیه بر نسخه‌ای خطی با عنوان «فضائل البلخ صفی الدین» بوده است. <ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷</ref>


او در سال ۱۳۳۷ش و پیش از اتمام دوره کارشناسی در دانشگاه مشهد با فاطمه (پوران) شریعت رضوی ازدواج کرد. شریعتی از سال ‍۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ صاحب چهار فرزند شد؛ احسان، سوسن، سارا، و مونا. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۷-۲۱۱</ref>
او در سال ۱۳۳۷ش و پیش از اتمام دوره کارشناسی در دانشگاه مشهد با فاطمه (پوران) شریعت رضوی ازدواج کرد. شریعتی از سال ‍۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ صاحب چهار فرزند شد؛ احسان، سوسن، سارا، و مونا<ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۷-۲۱۱.</ref>.


شریعتی در سال ۱۳۴۳ به [[ایران]] بازگشت و به دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه [[دولت پهلوی]] در خارج از ایران شش ماه زندانی شد. <ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷</ref> او در سال ۱۳۴۵ش با عنوان دانشیار [[تاریخ اسلام]] در دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت. <ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷</ref> درس‌های [[اسلام‌شناسی]] شریعتی در همین مقطع ایراد شده است. از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ش یکی از اصلی‌ترین سخنرانان [[حسینیه ارشاد]] در [[تهران]] بود و سخنرانی‌های او با استقبال بسیار زیاد (و بر اساس برخی گزارش‌ها، بی‌سابقه) جوانان و دانشجویان مواجه شد. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰</ref> او سه بار به همراه کاروان حسینیه ارشاد به سفر [[حج]] رفت. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰-۲۱۱</ref>
شریعتی در سال ۱۳۴۳ به [[ایران]] بازگشت و به دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه [[دولت پهلوی]] در خارج از ایران شش ماه زندانی شد<ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷.</ref>. او در سال ۱۳۴۵ش با عنوان دانشیار [[تاریخ اسلام]] در دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت. <ref>خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷</ref> درس‌های [[اسلام‌شناسی]] شریعتی در همین مقطع ایراد شده است. از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ش یکی از اصلی‌ترین سخنرانان [[حسینیه ارشاد]] در [[تهران]] بود و سخنرانی‌های او با استقبال بسیار زیاد (و بر اساس برخی گزارش‌ها، بی‌سابقه) جوانان و دانشجویان مواجه شد<ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰.</ref>. او سه بار به همراه کاروان حسینیه ارشاد به سفر [[حج]] رفت<ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>.


او پس از تعطیلی حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۱ش چند ماه زندگی مخفیانه داشت و سپس با معرفی خود به زندان رفت. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۴</ref> پس از آزادی در آخرین روزهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ش زیرنظر [[ساواک]] در تهران زندگی می‌کرد و امکان فعالیت، سخنرانی و انتشار کتاب‌هایش را نداشت. <ref> اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۶</ref>
او پس از تعطیلی حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۱ش چند ماه زندگی مخفیانه داشت و سپس با معرفی خود به زندان رفت. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۴</ref> پس از آزادی در آخرین روزهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ش زیرنظر [[ساواک]] در تهران زندگی می‌کرد و امکان فعالیت، سخنرانی و انتشار کتاب‌هایش را نداشت<ref> اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۶.</ref>.


علی شریعتی سرانجام ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ از ایران خارج شد و ۲۹ خرداد در [[لندن]] درگذشت. روزنامه‌های اطلاعات و کیهان، در ۳۱ خرداد ۱۳۵۶ش مرگ شریعتی را ناشی از سکته قلبی دانستند و اعلام کردند او برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی به [[انگلستان]] رفته است. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹</ref> نزدیکان شریعتی هر گونه بیماری قلبی او را ردّ کرده‌اند. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹</ref> برخی نیروهای انقلابی درگذشت شریعتی را [[شهادت]] خواندند و بسیاری او را معلم شهید خطاب می‌کرده‌اند. <ref> اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۱۸۳-۱۹۶</ref>
علی شریعتی سرانجام ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ از ایران خارج شد و ۲۹ خرداد در [[لندن]] درگذشت. روزنامه‌های اطلاعات و کیهان، در ۳۱ خرداد ۱۳۵۶ش مرگ شریعتی را ناشی از سکته قلبی دانستند و اعلام کردند او برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی به [[انگلستان]] رفته است. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹</ref> نزدیکان شریعتی هر گونه بیماری قلبی او را ردّ کرده‌اند. <ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹</ref> برخی نیروهای انقلابی درگذشت شریعتی را [[شهادت]] خواندند و بسیاری او را معلم شهید خطاب می‌کرده‌اند. <ref> اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۱۸۳-۱۹۶</ref>


شریعتی سرانجام ۵ تیر ۱۳۵۶ش با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی حرم [[زینب بنت علی|حضرت زینب (س)]] دفن شد. <ref> اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۲۰</ref>
شریعتی سرانجام ۵ تیر ۱۳۵۶ش با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی حرم [[حضرت زینب کبری (س)|حضرت زینب(سلام الله علیها)]] دفن شد<ref>اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۲۰.</ref>.


== اندیشه‌های شریعتی ==
== اندیشه‌های شریعتی ==
شریعتی یکی از متفکران [[مسلمان]] بود و در عین حال رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص [[تشیع صفوی]] <ref>شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیه ارشاد</ref> را مظهر سنت مسخ شده می‌داند و آن را توأم با اسارت‌پذیری، [[خرافه]]، [[تقلید]] و جبرگرایی معرفی می‌کرد. <ref> پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref>
شریعتی یکی از متفکران [[مسلمان]] بود و در عین حال رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص [[تشیع صفوی]] <ref>شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیه ارشاد</ref> را مظهر سنت مسخ شده می‌داند و آن را توأم با اسارت‌پذیری، [[خرافه]]، [[تقلید]] و جبرگرایی معرفی می‌کرد. <ref> پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref>


وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. <ref>پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳</ref> البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی [[محمدرضا حکیمی]] را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده‌است. <ref>اسفندیاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران</ref>
وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است<ref>پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳.</ref>. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی [[محمدرضا حکیمی]] را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده‌است<ref>اسفندیاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران.</ref>.


=== نقد امپریالیسم ===
=== نقد امپریالیسم ===
زمانی که شریعتی مشغول ترجمه کتاب پنج سال جنگ [[الجزایر]] بود، در سه نامه به فانون به نقد نظریات وی در مورد کنار گذاشتن [[دین]] به عنوان ابزاری برای مبارزه با [[امپریالیسم]] غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود که مردم تنها در صورتی می‌توانند با نظام امپریالیسم مبارزه کنند که نخست هویت فرهنگی خودشان را دریابند و هویت فرهنگی در برخی کشورها با سنت‌های مذهبی پیوند خورده‌است. شریعتی شعار بازگشتن به اصل و پیشینه مذهبی خود را مطرح می‌کرد. <ref>ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ص 87، پاریس 2006</ref>
زمانی که شریعتی مشغول ترجمه کتاب پنج سال جنگ [[الجزایر]] بود، در سه نامه به فانون به نقد نظریات وی در مورد کنار گذاشتن [[دین]] به عنوان ابزاری برای مبارزه با [[امپریالیسم]] غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود که مردم تنها در صورتی می‌توانند با نظام امپریالیسم مبارزه کنند که نخست هویت فرهنگی خودشان را دریابند و هویت فرهنگی در برخی کشورها با سنت‌های مذهبی پیوند خورده‌است. شریعتی شعار بازگشتن به اصل و پیشینه مذهبی خود را مطرح می‌کرد<ref>ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ص 87، پاریس 2006.</ref>.


=== توحید ===
=== توحید ===
خط ۸۳: خط ۸۳:
... یک فلسفه جهان‌بینی و جهان‌شناسی که همان‌طور که می‌خواهد به جهان [[وحدت]] بدهد، از نظر خلقت (نیز می‌خواهد) به انسان وحدت بدهد، و همان طوری‌که می‌خواهد بین تمام عناصر جهان وحدت بدهد ـ جهان را به خیر و شر تقسیم نمی‌کند ـ، همان‌طور می‌خواهد زیربنایی برای وحدت گروه‌ها و نژادها و طبقات بشری بسازد؛ و بنابراین توحید خدا، در عین حال که حقیقت توجیه‌کننده عالم است زیر بنای توحید انسان هم هست، و توحید معبود زیربنای توحید عابد، که انسان‌ها باشند، هست…
... یک فلسفه جهان‌بینی و جهان‌شناسی که همان‌طور که می‌خواهد به جهان [[وحدت]] بدهد، از نظر خلقت (نیز می‌خواهد) به انسان وحدت بدهد، و همان طوری‌که می‌خواهد بین تمام عناصر جهان وحدت بدهد ـ جهان را به خیر و شر تقسیم نمی‌کند ـ، همان‌طور می‌خواهد زیربنایی برای وحدت گروه‌ها و نژادها و طبقات بشری بسازد؛ و بنابراین توحید خدا، در عین حال که حقیقت توجیه‌کننده عالم است زیر بنای توحید انسان هم هست، و توحید معبود زیربنای توحید عابد، که انسان‌ها باشند، هست…


[نهضت [[ابراهیم]]] می‌خواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را می‌سازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است. <ref> «آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک». وبگاه علی شریعتی.</ref>
[نهضت [[ابراهیم]]] می‌خواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را می‌سازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است<ref>«آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک». وبگاه علی شریعتی.</ref>.


=== سوسیالیسم ===
=== سوسیالیسم ===
راه سوسیالیسم غیر دینی در ایران با تشکیل [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] که [[محمد نخشب]](از فعالان سیاسی مذهبی در حکومت پهلوی) از بنیان‌گذاران آن و شریعتی از شناخته‌ترین چهره‌های آن بود، به سمت جمع شدن با آموزه‌های اسلام باز شد. <ref>فردانیوز: نهضت خداپرستان سوسیالیست». پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز.</ref> شریعتی در مقدمه مقاله‌ای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته می‌نویسد: «از میان مکتب‌های ماتریالیسم و [[ایدئالیسم]]، [[اسلام]] روش مختص به خود را دارد و آن را می‌توان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار می‌باشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد [[کاپیتالیسم]] و کمونیسم می‌باشد.». <ref>نهضت خداپرستان سوسیالیست». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی</ref> از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیامبر را نمونه بارز یک سوسیالیست یکتاپرست می‌دانست که در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمه کتاب [[ابوذر]] نوشته [[عبدالحمید جودة السحار]] از او در سنین جوانی است. <ref> «شریعتی و نهضت خداپرستان سوسیالیست». هفته‌نامه تاریخ شفاهی</ref>
راه سوسیالیسم غیر دینی در ایران با تشکیل [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] که [[محمد نخشب]](از فعالان سیاسی مذهبی در حکومت پهلوی) از بنیان‌گذاران آن و شریعتی از شناخته‌ترین چهره‌های آن بود، به سمت جمع شدن با آموزه‌های اسلام باز شد. <ref>فردانیوز: نهضت خداپرستان سوسیالیست». پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز.</ref> شریعتی در مقدمه مقاله‌ای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته می‌نویسد: «از میان مکتب‌های ماتریالیسم و [[ایدئالیسم]]، [[اسلام]] روش مختص به خود را دارد و آن را می‌توان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار می‌باشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد [[کاپیتالیسم]] و کمونیسم می‌باشد.». <ref>نهضت خداپرستان سوسیالیست». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی</ref> از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیامبر را نمونه بارز یک سوسیالیست یکتاپرست می‌دانست که در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمه کتاب [[ابوذر]] نوشته [[عبدالحمید جودة السحار]] از او در سنین جوانی است<ref> «شریعتی و نهضت خداپرستان سوسیالیست». هفته‌نامه تاریخ شفاهی.</ref>.


'''شریعتی چنین می‌گوید''':
'''شریعتی چنین می‌گوید''':
خط ۹۲: خط ۹۲:
سوسیالیسم راستین که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد بدون [[مذهب]] ممکن نیست؛ زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحلهٔ ماوراء مادی [[ایثار]] برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت؛ زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده‌است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شیء شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری، یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطهٔ طبقاتی [نجات] یابد …
سوسیالیسم راستین که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد بدون [[مذهب]] ممکن نیست؛ زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحلهٔ ماوراء مادی [[ایثار]] برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت؛ زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده‌است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شیء شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری، یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطهٔ طبقاتی [نجات] یابد …


و در نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلق‌وخوی خدا را گیرد و جانشین خدا در طبیعت گردد و این‌ها است دعوت‌های نهایی مذهب، که تنها در جامعه‌ای بی‌طبقه، که بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نه جهل و تبعیض و ضعف، می‌تواند تحقق عینی یابد و تحقق توحید در زندگی بشری، این است. <ref> «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارکس نبودند». وبگاه علی شریعتی.</ref>
و در نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلق‌وخوی خدا را گیرد و جانشین خدا در طبیعت گردد و این‌ها است دعوت‌های نهایی مذهب، که تنها در جامعه‌ای بی‌طبقه، که بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نه جهل و تبعیض و ضعف، می‌تواند تحقق عینی یابد و تحقق توحید در زندگی بشری، این است<ref> «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارکس نبودند». وبگاه علی شریعتی.</ref>


=== شریعتی و حکومت دینی ===
=== شریعتی و حکومت دینی ===
شریعتی معتقد به برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رأی اکثریت را در جهان امروزی نه کاملترین بلکه قابل قبول‌ترین حکومت می‌دانست: «اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجل سیاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، و نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم.
شریعتی معتقد به برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رأی اکثریت را در جهان امروزی نه کاملترین بلکه قابل قبول‌ترین حکومت می‌دانست: «اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجل سیاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، و نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم.


بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس مردم مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می‌شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان [[عدل]] خدایی تلقی می‌کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به‌دقت ترسیم کرده‌است <ref>کتاب مذهب علیه مذهب مجموعه آثار ۲۲ (تویین بی، تمدن-مذهب) تهران چاپخش چ ۸ سال ۱۳۸۸ ص ۲۰۶ و ۲۰۷</ref>
بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس مردم مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می‌شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان [[عدل]] خدایی تلقی می‌کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به‌دقت ترسیم کرده‌است<ref>کتاب مذهب علیه مذهب مجموعه آثار ۲۲ (تویین بی، تمدن-مذهب) تهران چاپخش چ ۸ سال ۱۳۸۸ ص ۲۰۶ و ۲۰۷.</ref>


که البته این نظریه مورد بحث قرار گرفته است و قائلین به حکومت دینی شرط تقوای حاکم اسلامی را ضامن پرهیز از آسیب‌های یاد شده در حکومت دینی می‌دانند.
که البته این نظریه مورد بحث قرار گرفته است و قائلین به حکومت دینی شرط تقوای حاکم اسلامی را ضامن پرهیز از آسیب‌های یاد شده در حکومت دینی می‌دانند.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
«پذیرش استبداد پذیرش شرک است: اگر سرنوشت خود را بدست کسی بسپاریم یا در دست کسی بیندازیم شرک آورده‌ایم؛ اگر آزادی خویش را به کسی فروختیم یا کسی را صاحب خود پنداشتیم یا ادعای کسی را که خود را صاحب ما می‌شمارد پذیرفتیم، مشرکیم …
«پذیرش استبداد پذیرش شرک است: اگر سرنوشت خود را بدست کسی بسپاریم یا در دست کسی بیندازیم شرک آورده‌ایم؛ اگر آزادی خویش را به کسی فروختیم یا کسی را صاحب خود پنداشتیم یا ادعای کسی را که خود را صاحب ما می‌شمارد پذیرفتیم، مشرکیم …


هرکس به خاطر قدرت، علم، ثروت و نژاد… تکبر ورزد و خود را از دیگران بزرگتر نشان دهد، یا اراده خود را بر خلق «تحمیل» کند و به «میل خود» حکومت براند، ادعای خدایی کرده، و هرکه آن را بپذیرد «شرک» آورده‌است؛ زیرا «حکومت مطلقه»، «اراده مطلقه» تکبر، قدرت و تسلط و تملک در انحصار خداست<ref>مجموعه آثار ۳۰، اسلام‌شناسی، ص ۹۴ و ۹۵
هرکس به خاطر قدرت، علم، ثروت و نژاد… تکبر ورزد و خود را از دیگران بزرگتر نشان دهد، یا اراده خود را بر خلق «تحمیل» کند و به «میل خود» حکومت براند، ادعای خدایی کرده، و هرکه آن را بپذیرد «شرک» آورده‌است؛ زیرا «حکومت مطلقه»، «اراده مطلقه» تکبر، قدرت و تسلط و تملک در انحصار خداست<ref>مجموعه آثار ۳۰، اسلام‌شناسی، ص ۹۴ و ۹۵
</ref>
.</ref>


=== امت و امامت ===
=== امت و امامت ===
از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت به پیشوایی امامت است. بسیاری این نظریه را سرآغاز پیدایش [[ولایت فقیه]] می‌دانند.  
از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت به پیشوایی امامت است. بسیاری این نظریه را سرآغاز پیدایش [[ولایت فقیه]] می‌دانند.  
کتاب «امت و امامت» شریعتی به ویژه مورد انتقاد شدید تجدیدنظرطلبان بود، کتابی که در آن شریعتی رأی افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دموکراسی ارشاد شده برای جوامع عقب‌مانده تا دست یافتن آنها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بی‌اعتنایی به رأی توده‌ها، ناخواسته به توجیه نظریه ولایت فقیه در [[جمهوری اسلامی]] کمک کرده بود. <ref>دکتر شریعتی و ناکارآمدی انتخابات در جامعه نامتوازن». وبگاه بی‌بی‌سی فارسی</ref>
کتاب «امت و امامت» شریعتی به ویژه مورد انتقاد شدید تجدیدنظرطلبان بود، کتابی که در آن شریعتی رأی افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دموکراسی ارشاد شده برای جوامع عقب‌مانده تا دست یافتن آنها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بی‌اعتنایی به رأی توده‌ها، ناخواسته به توجیه نظریه ولایت فقیه در [[جمهوری اسلامی]] کمک کرده بود<ref>دکتر شریعتی و ناکارآمدی انتخابات در جامعه نامتوازن». وبگاه بی‌بی‌سی فارسی.</ref>.


شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأس‌ها و دموکراسی رأی‌ها را مطرح می‌کند. دموکراسی رأس‌ها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل می‌کند. اما دموکراسی رأی‌ها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیده‌اند. <ref>«شریعتی و دموکراسی». وبگاه رادیو زمانه.</ref>
شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأس‌ها و دموکراسی رأی‌ها را مطرح می‌کند. دموکراسی رأس‌ها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل می‌کند. اما دموکراسی رأی‌ها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیده‌اند<ref>«شریعتی و دموکراسی». وبگاه رادیو زمانه.</ref>.


'''شریعتی می‌گوید''':
'''شریعتی می‌گوید''':
confirmed
۳۷٬۹۴۸

ویرایش