پرش به محتوا

ایالات متحده آمریکا و شکل گیری جریان های افراطی در جهان اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می ماند' به 'می‌ماند'
جز (جایگزینی متن - 'فوق‌العاده ای' به 'فوق‌العاده‌ای')
جز (جایگزینی متن - 'می ماند' به 'می‌ماند')
خط ۹۴: خط ۹۴:
کولی به درستی م ینویسد: اسامه بن لادن با شهرتی که در وهابیتش به دست آورده بود و با فعالیت‌های شرکت بن لادن در نظر سرویس های اطلاعاتی سعودی و سیا فردی ایده آل برای ایفای نقش رهبری بود. نقشی که خود وی آماده می شد تا ایفایش کند. (کولی، 4831: 181) ب نلادن ب هعنوان یکی از رهبران القاعده خود نیز دراین‌باره به صراحت بیان م یکند: برای مقابله با روس های کافر، سعودی ها مرا به عنوان نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند. من در منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. در آنجا، داوطلبانی را که از عربستان ســعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان می‌آمدند، پذیرا می شدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توســط افســران پاکســتانی و امریکایی تعلیم می‌دیدند. اسلحه توسط امریکایی ها و پول توسط سعودی ها تأمین می شد. (احمد رشید،)173:1380 عربســتان حمایت خود را از القاعده بعدها نیز با فراز و نشــی بهایی حفظ نمود، در گزارش بیکر و همیلتون اشــار های به برخی از این کم کها طی ســا لهای اخیر شــده است (نوروزی، 5831). مقدار کمک امریکا در حد ضربه زدن به شوروی بود نه در حد تقویت مطلوب گرو ههای مجاهدین. انگیز هی اصلی امریکا از حمایت مجاهدین فقط به خاطر ضربه زدن به شــوروی و جلوگیری از نفوذ آن به کشورهای طرف دار امریکا بود و عمده ی اهداف این کشور منحصر به همین مورد م یشد و سیاست خاصی برای ایجاد حکومت جدید با ثبات در افغانستان نداشت، و به عبارت دیگر، ایالات متحده ب هخاطر حمایت از مردم افغانســتان از مجاهدین پشــتیبانی نم یکرد، بلکه هدف آن کشور این بود که از افغانستان به عنوان سدی در مقابل نفوذ کمونیسم استفاده نماید. با توجه به این مسائل به راحتی م یتوان دریافت که چگونه در افغانستان همه فهمیدند امریکا از طالبان حمایت و پشتیبانی کرده و حتی کم کهای مالی به آنها رسانده است .)145 (میلی، 7731: 11 و در این میان نباید منافع عربســتان را نیز در شــکل دادن و حمایت از جریا نهای تکفیری فراموش کرد.  
کولی به درستی م ینویسد: اسامه بن لادن با شهرتی که در وهابیتش به دست آورده بود و با فعالیت‌های شرکت بن لادن در نظر سرویس های اطلاعاتی سعودی و سیا فردی ایده آل برای ایفای نقش رهبری بود. نقشی که خود وی آماده می شد تا ایفایش کند. (کولی، 4831: 181) ب نلادن ب هعنوان یکی از رهبران القاعده خود نیز دراین‌باره به صراحت بیان م یکند: برای مقابله با روس های کافر، سعودی ها مرا به عنوان نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند. من در منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. در آنجا، داوطلبانی را که از عربستان ســعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان می‌آمدند، پذیرا می شدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توســط افســران پاکســتانی و امریکایی تعلیم می‌دیدند. اسلحه توسط امریکایی ها و پول توسط سعودی ها تأمین می شد. (احمد رشید،)173:1380 عربســتان حمایت خود را از القاعده بعدها نیز با فراز و نشــی بهایی حفظ نمود، در گزارش بیکر و همیلتون اشــار های به برخی از این کم کها طی ســا لهای اخیر شــده است (نوروزی، 5831). مقدار کمک امریکا در حد ضربه زدن به شوروی بود نه در حد تقویت مطلوب گرو ههای مجاهدین. انگیز هی اصلی امریکا از حمایت مجاهدین فقط به خاطر ضربه زدن به شــوروی و جلوگیری از نفوذ آن به کشورهای طرف دار امریکا بود و عمده ی اهداف این کشور منحصر به همین مورد م یشد و سیاست خاصی برای ایجاد حکومت جدید با ثبات در افغانستان نداشت، و به عبارت دیگر، ایالات متحده ب هخاطر حمایت از مردم افغانســتان از مجاهدین پشــتیبانی نم یکرد، بلکه هدف آن کشور این بود که از افغانستان به عنوان سدی در مقابل نفوذ کمونیسم استفاده نماید. با توجه به این مسائل به راحتی م یتوان دریافت که چگونه در افغانستان همه فهمیدند امریکا از طالبان حمایت و پشتیبانی کرده و حتی کم کهای مالی به آنها رسانده است .)145 (میلی، 7731: 11 و در این میان نباید منافع عربســتان را نیز در شــکل دادن و حمایت از جریا نهای تکفیری فراموش کرد.  


نقش عربستان در این معرکه با دو نگاه قابل بررسی است از یک جهت اعتقادات انحرافی ملهم از وهابیت که خود شــئون مختلفی دارد که در برخورد با کمونیسم که مصداق کافران محســوب م یگردند در زمانه ما اجر و پاداش جهاد فی ســبیل الل را برای مبارزین و مجاهدینی که آرزوی درک فیض جهاد با کفار را دارند به همراه دارد و از سوی دیگر، حمایت از این جریا نهای سلفی، خو شخدمتی و انجام وظیفه حکام عربستان ب هعنوان عناصری وابسته به غرب در راستای تأمین منافع غرب ارزیابی م یگردد. سیاس تمداران امریکایی در دوران جنگ سرد نیز برای تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه بــه عنوان حامی بزرگ آل ســعود، نه تنها بر وهاب یها که با ابتدای یترین موازین حقوق بشــر ضدیت آشکاری دارند خرده نگرفتند، بلکه از آنان به مثابه سلاح برند های در نبرد با جنب شهای دموکراتیک و اســتقلا لطلبانه در کشورهای عربی و سرتاســر جهان اسلام بهر هبرداری کرد و پس از پایان نیازش در افغانستان برای نقش آفرینی در نقاط دیگر سعی در حفظ این ساختار اشــاره گردید جریان ســلفی از یک سو مبتنی بر بنیا نهای انحرافی ًنمود. هما نگونه که قبلا درون دینی است که افرادی بر اساس ایمان به همان اعتقاد تا پای جان در ایفای نقش پایداری کرد هاند و از ســوی دیگر، استفاد های است که امریکا از این جریا نهای فکری برای منافع خود م ینماید، لذا بعد از پایان منازعات جهادی در افغانســتان برای تداوم کســب ثواب جهاد باید رسالت دیگری برای خود تعریف نماید. سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده م یگوید: پس از خروج ارتش شــوروی ســابق از افغانســتان، بســیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردن یها و ســعودی ها که از نظر مســائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشــان بازگشــتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهــای امنیتی کشورهایشــان باید در همان افغانســتان می ماندند یا به کشــورهایی م یرفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروه های فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی.  
نقش عربستان در این معرکه با دو نگاه قابل بررسی است از یک جهت اعتقادات انحرافی ملهم از وهابیت که خود شــئون مختلفی دارد که در برخورد با کمونیسم که مصداق کافران محســوب م یگردند در زمانه ما اجر و پاداش جهاد فی ســبیل الل را برای مبارزین و مجاهدینی که آرزوی درک فیض جهاد با کفار را دارند به همراه دارد و از سوی دیگر، حمایت از این جریا نهای سلفی، خو شخدمتی و انجام وظیفه حکام عربستان ب هعنوان عناصری وابسته به غرب در راستای تأمین منافع غرب ارزیابی م یگردد. سیاس تمداران امریکایی در دوران جنگ سرد نیز برای تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه بــه عنوان حامی بزرگ آل ســعود، نه تنها بر وهاب یها که با ابتدای یترین موازین حقوق بشــر ضدیت آشکاری دارند خرده نگرفتند، بلکه از آنان به مثابه سلاح برند های در نبرد با جنب شهای دموکراتیک و اســتقلا لطلبانه در کشورهای عربی و سرتاســر جهان اسلام بهر هبرداری کرد و پس از پایان نیازش در افغانستان برای نقش آفرینی در نقاط دیگر سعی در حفظ این ساختار اشــاره گردید جریان ســلفی از یک سو مبتنی بر بنیا نهای انحرافی ًنمود. هما نگونه که قبلا درون دینی است که افرادی بر اساس ایمان به همان اعتقاد تا پای جان در ایفای نقش پایداری کرد هاند و از ســوی دیگر، استفاد های است که امریکا از این جریا نهای فکری برای منافع خود م ینماید، لذا بعد از پایان منازعات جهادی در افغانســتان برای تداوم کســب ثواب جهاد باید رسالت دیگری برای خود تعریف نماید. سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده م یگوید: پس از خروج ارتش شــوروی ســابق از افغانســتان، بســیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردن یها و ســعودی ها که از نظر مســائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشــان بازگشــتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهــای امنیتی کشورهایشــان باید در همان افغانســتان می‌ماندند یا به کشــورهایی م یرفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروه های فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی.  


برخی نیز بعدها به کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق رفتند و عده‌ای هم در ســایر نقاط جهان پخش شــدند. از همان زمان عده‌ای از آنها به این فکر افتادند کــه برای ادامه جهاد باید گام های اساســی بردارند و اولین قــدم در این راه گردآوری و سازماندهی افراد با تجربه بود تا جهاد به صورت قاعده مند درآید. (العدل 72/1/4831) 21 بنا بر برخی منابع خبری گفته م یشــود در منطقــه ی قفقاز و در منطقه چچن حدود میلیون اسلا مگرای رادیکال سلفی وجود دارد که ظرفیت بسیار بالایی برای حرک تهای انحرافی). و این وضعیت برای امریکای یها نیز یک 5آینده در این مناطق دارد (گاهنامه نمای راهبردی: فرصت مغتنم است تا در یک وحدت هدف بتواند از این جریان برای اهداف آینده خود استفاده نماید. مطرح م یشود این است که تمامی این وقایع مربوط ً با ای نحال، استدلالی که گاهی معمولا به فضای خاص دوران جنگ سرد بوده است. شرایط خص مآلود بی نالمللی در زمان جنگ سرد پیش گرفتن چنین سیاس تهای «واقع گرایان های» را اجتنا بناپذیر م یساخته است؛ اما پس از فروپاشی شوروی بستر شک لگیری اتحادها و ائتلا فهای این چنینی از میان رفته است. ناگفته نماند که در بسیاری از موارد در پس چنین استدلالی تلاش برای توجیه سیاس تهای سران کاخ سفید و سلب مسئولیت از آنان جریان دارد. چرا که به این ترتیب آنان در بهترین حالت ناجیانی بودند که باید جهان را از شر امپریالیسم شوروی حفظ م یکردند و اجازه نم یدادند که مل تها یکی پس از دیگری ب هکام «امپراتوری شیطان» فرو روند؛ و البته در این راستا از ابزارها و امکانات موجود - م نجمله اتحاد با تکفیر یها و ًآرمانــی برخورد نبودند و باید بر روی گزین ههای واقعا تمرکز م یکردند.  
برخی نیز بعدها به کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق رفتند و عده‌ای هم در ســایر نقاط جهان پخش شــدند. از همان زمان عده‌ای از آنها به این فکر افتادند کــه برای ادامه جهاد باید گام های اساســی بردارند و اولین قــدم در این راه گردآوری و سازماندهی افراد با تجربه بود تا جهاد به صورت قاعده مند درآید. (العدل 72/1/4831) 21 بنا بر برخی منابع خبری گفته م یشــود در منطقــه ی قفقاز و در منطقه چچن حدود میلیون اسلا مگرای رادیکال سلفی وجود دارد که ظرفیت بسیار بالایی برای حرک تهای انحرافی). و این وضعیت برای امریکای یها نیز یک 5آینده در این مناطق دارد (گاهنامه نمای راهبردی: فرصت مغتنم است تا در یک وحدت هدف بتواند از این جریان برای اهداف آینده خود استفاده نماید. مطرح م یشود این است که تمامی این وقایع مربوط ً با ای نحال، استدلالی که گاهی معمولا به فضای خاص دوران جنگ سرد بوده است. شرایط خص مآلود بی نالمللی در زمان جنگ سرد پیش گرفتن چنین سیاس تهای «واقع گرایان های» را اجتنا بناپذیر م یساخته است؛ اما پس از فروپاشی شوروی بستر شک لگیری اتحادها و ائتلا فهای این چنینی از میان رفته است. ناگفته نماند که در بسیاری از موارد در پس چنین استدلالی تلاش برای توجیه سیاس تهای سران کاخ سفید و سلب مسئولیت از آنان جریان دارد. چرا که به این ترتیب آنان در بهترین حالت ناجیانی بودند که باید جهان را از شر امپریالیسم شوروی حفظ م یکردند و اجازه نم یدادند که مل تها یکی پس از دیگری ب هکام «امپراتوری شیطان» فرو روند؛ و البته در این راستا از ابزارها و امکانات موجود - م نجمله اتحاد با تکفیر یها و ًآرمانــی برخورد نبودند و باید بر روی گزین ههای واقعا تمرکز م یکردند.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش