confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
ابوطالب مردی سخاوتمند با درایت و بانفوذ صاحب رأی و اندیشه و عدالت مدار بود که قبایل عرب مکه قبولش داشتند و او را داور خود میشناختند. او نیز در داوری جانب حق را نگه میداشت. و با وجود این مردی تنگدست اما بلند طبع بود. وی مردی سخنور و شاعر بود. اشعار وی در مجموعهای با عنوان <big>دیوان ابوطالب</big> گردآوری شده است. از مشهورترین قصاید او <big>قصیده لامیه</big> است. | ابوطالب مردی سخاوتمند با درایت و بانفوذ صاحب رأی و اندیشه و عدالت مدار بود که قبایل عرب مکه قبولش داشتند و او را داور خود میشناختند. او نیز در داوری جانب حق را نگه میداشت. و با وجود این مردی تنگدست اما بلند طبع بود. وی مردی سخنور و شاعر بود. اشعار وی در مجموعهای با عنوان <big>دیوان ابوطالب</big> گردآوری شده است. از مشهورترین قصاید او <big>قصیده لامیه</big> است. | ||
=نام و نسب ابوطالب= | == نام و نسب ابوطالب == | ||
نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در [[مکه معظمه]] در خانوادهای برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(ص)]] برادر بود. | نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در [[مکه معظمه]] در خانوادهای برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(ص)]] برادر بود. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۳: | ||
ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را امهانی میخواندند و دختر دیگرش <big>ریطه</big> یا <big>اسماء</big> است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند. <ref>الفصول المهمة، ص 30</ref> | ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را امهانی میخواندند و دختر دیگرش <big>ریطه</big> یا <big>اسماء</big> است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند. <ref>الفصول المهمة، ص 30</ref> | ||
=گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | == گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب == | ||
ابوطالب در خانوادهای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمیداشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ابوطالب در خانوادهای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمیداشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۶: | ||
و شماها اوصاف او را در کتابهای آسمانی به درستی میخوانید; و این گفتار صحیحی است و [[رجم]] به [[غیب]] نیست. <ref>تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 34</ref> | و شماها اوصاف او را در کتابهای آسمانی به درستی میخوانید; و این گفتار صحیحی است و [[رجم]] به [[غیب]] نیست. <ref>تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 34</ref> | ||
=ادله ایمان حضرت ابوطالب | == ادله ایمان حضرت ابوطالب == | ||
از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (ع) است، این ظلمها فقط به این دلیل است که وی پدر [[علی (ع)]] است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان؛ مانند [[منافقین]] و آزاد شدههای از [[اموی]]<nowiki/>ها بود. این گروه به دلیل آن که در مصاف و رویارویی با حضرتش عاجز ماندند؛ - چرا که همه میدانند که او اولین کسی است که [[اسلام]] آورد و نزدیکترین فرد به رسول الله بود، بلکه طبق آنچه را که در [[سوره مباهله]] آمده است او نفس [[رسول خدا]] بود -، از راه دیگری برای ضربه زدن به آن حضرت برآمدند، مانند این که پدرش ابوطالب در حال [[کفر]] از دنیا رفت. | از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (ع) است، این ظلمها فقط به این دلیل است که وی پدر [[علی (ع)]] است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان؛ مانند [[منافقین]] و آزاد شدههای از [[اموی]]<nowiki/>ها بود. این گروه به دلیل آن که در مصاف و رویارویی با حضرتش عاجز ماندند؛ - چرا که همه میدانند که او اولین کسی است که [[اسلام]] آورد و نزدیکترین فرد به رسول الله بود، بلکه طبق آنچه را که در [[سوره مباهله]] آمده است او نفس [[رسول خدا]] بود -، از راه دیگری برای ضربه زدن به آن حضرت برآمدند، مانند این که پدرش ابوطالب در حال [[کفر]] از دنیا رفت. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۳: | ||
طرز تفکّر و عقیده هر شخص را از راههای متعددی میتوان به دست آورد از جمله: | طرز تفکّر و عقیده هر شخص را از راههای متعددی میتوان به دست آورد از جمله: | ||
== بررسی آثار علمی و ادبی او == | === بررسی آثار علمی و ادبی او === | ||
ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند، سران قریش! تصوّر کرده اید که میتوانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را در سر میپرورانید که کمتر از خوابهای آشفته نیست، او پیامبر است [[وحی]] از ناحیه [[خداوند]] بر او نازل میگردد" <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند، سران قریش! تصوّر کرده اید که میتوانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را در سر میپرورانید که کمتر از خوابهای آشفته نیست، او پیامبر است [[وحی]] از ناحیه [[خداوند]] بر او نازل میگردد" <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۲: | ||
دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | ||
== طرز رفتار و کردار او در میان جامعه == | === طرز رفتار و کردار او در میان جامعه === | ||
حضرت ابوطالب شخصیتی است که در طول زندگی خود حتی برای یک لحظه راضی نشد برادر زاده عزیزش آزرده و دلشکسته شود و علیرغم تمام مشکلات و عدم امکانات زحمت بردن او را به [[شام]] همراه خود پذیرفت. | حضرت ابوطالب شخصیتی است که در طول زندگی خود حتی برای یک لحظه راضی نشد برادر زاده عزیزش آزرده و دلشکسته شود و علیرغم تمام مشکلات و عدم امکانات زحمت بردن او را به [[شام]] همراه خود پذیرفت. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۱: | ||
ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامیترین حزبها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع از تو بر میخیزد و شمشیرهای برّنده آنها را میرباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامیترین حزبها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع از تو بر میخیزد و شمشیرهای برّنده آنها را میرباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ||
== عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او == | === عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او === | ||
الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع، ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانی را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که برای مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع، ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانی را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که برای مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۵: | ||
هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل علّامه برزنجی، شیخ ابراهیم حنبلی و [[ابن جوزی]] و نیز همه علمای بزرگ شیعه؛ مثل [[امین الاسلام طبرسی]]، [[محمد باقر مجلسی]]، علاّمه شیخ ابوجعفر، ابن فتال نیشابوری، [[سید عبدالله شبر]]، [[محقق راوندی]]، [[شیخ صدوق]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مرتضی]] به ایمان ابوطالب شهادت داده و تصریح کردهاند. <ref>طباطبائی، محمد حسین، مترجم:موسوی همدانی، محمد باقر، تفسیر المیزان، ج 2 ص 308، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 35، دار المکتب الاسلامیّه، 1371</ref> | هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل علّامه برزنجی، شیخ ابراهیم حنبلی و [[ابن جوزی]] و نیز همه علمای بزرگ شیعه؛ مثل [[امین الاسلام طبرسی]]، [[محمد باقر مجلسی]]، علاّمه شیخ ابوجعفر، ابن فتال نیشابوری، [[سید عبدالله شبر]]، [[محقق راوندی]]، [[شیخ صدوق]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مرتضی]] به ایمان ابوطالب شهادت داده و تصریح کردهاند. <ref>طباطبائی، محمد حسین، مترجم:موسوی همدانی، محمد باقر، تفسیر المیزان، ج 2 ص 308، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 35، دار المکتب الاسلامیّه، 1371</ref> | ||
=شعر ابوطالب= | == شعر ابوطالب == | ||
ابوطالب شاعری نامآور بود و ابیاتِ فراوانی به او منسوب است؛ البته همه آنها متواتر نیست؛ اما مجموعهای از اشعار به گونهای متواتر نقل شده که انتساب آنها را به او نمیتوان انکار کرد. این اشعار در چهار دیوان به نام اشعار ابوطالب جمع شده <ref> شعر ابیطالب، ص 18</ref> و از نخستین سدههای اسلامی تا دورههای بعد، همواره مورد توجه ادیبان و شاعران [[جهان اسلام]] بوده است. | ابوطالب شاعری نامآور بود و ابیاتِ فراوانی به او منسوب است؛ البته همه آنها متواتر نیست؛ اما مجموعهای از اشعار به گونهای متواتر نقل شده که انتساب آنها را به او نمیتوان انکار کرد. این اشعار در چهار دیوان به نام اشعار ابوطالب جمع شده <ref> شعر ابیطالب، ص 18</ref> و از نخستین سدههای اسلامی تا دورههای بعد، همواره مورد توجه ادیبان و شاعران [[جهان اسلام]] بوده است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۴: | ||
بخشی از ابیات منسوب به ابوطالب، حاکی از [[عقاید]] او و بخشی دارای ارزش تاریخی است؛ به طوری که محققان در ماجراهای [[عربستان]] و نخستین سالهای [[بعثت نبوی (ص)]] به آنها استناد میکنند. پارهای از خاورشناسان نیز به آنها توجه کردهاند. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 619</ref> | بخشی از ابیات منسوب به ابوطالب، حاکی از [[عقاید]] او و بخشی دارای ارزش تاریخی است؛ به طوری که محققان در ماجراهای [[عربستان]] و نخستین سالهای [[بعثت نبوی (ص)]] به آنها استناد میکنند. پارهای از خاورشناسان نیز به آنها توجه کردهاند. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 619</ref> | ||
=وفات ابوطالب= | == وفات ابوطالب == | ||
درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۱: | ||
پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه(س)]] را [[عام الحزن]] (سال اندوه) نامید. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه(س)]] را [[عام الحزن]] (سال اندوه) نامید. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] |