confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''حضرت ابوطالب''' پدر علی( | '''حضرت ابوطالب''' پدر علی(علیه السلام) یکی از شخصیتهای نقش آفرین [[صدر اسلام]] است. وی در هنگامی که پدر عالیقدر اسلام از همه سو هدف تیرهای زهرآگین [[مشرکان]] [[مکه]] بود مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت [[مسلمانان]] نقش مهمی ایفا نمود. | ||
ابوطالب (عبدمناف یا عمران قرشی) عمو و حامی بزرگ [[پیامبر اسلام ( | ابوطالب (عبدمناف یا عمران قرشی) عمو و حامی بزرگ [[پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] و از شخصیتهای بزرگ [[قریش]] بود. | ||
پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر( | پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر(صلی الله علیه)]] و [[زبیر بن عبدالمطلب]] نیز بود. | ||
ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی حاجیان) را از پدر به [[ارث]] برده بود ولی به دلیل تنگدستی این منصب را در عوض بدهیای که به [[عباس بن عبدالمطلب]] داشت به او واگذار کرد. | ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی حاجیان) را از پدر به [[ارث]] برده بود ولی به دلیل تنگدستی این منصب را در عوض بدهیای که به [[عباس بن عبدالمطلب]] داشت به او واگذار کرد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== نام و نسب ابوطالب == | == نام و نسب ابوطالب == | ||
نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام( | نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(صلی الله علیه) در [[مکه معظمه]] در خانوادهای برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(صلی الله علیه)]] برادر بود. | ||
پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری میشناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد میکردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] میخواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد( | پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری میشناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد میکردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] میخواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(صلی الله علیه) بسیار کوشا بود. [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بر این حقیقت معترف اند. | ||
ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی( | ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(علیه السلام) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را امهانی میخواندند و دختر دیگرش <big>ریطه</big> یا <big>اسماء</big> است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند. <ref>الفصول المهمة، ص 30</ref> | ||
== گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب == | == گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب == | ||
ابوطالب در خانوادهای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمیداشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد( | ابوطالب در خانوادهای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمیداشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(صلی الله علیه) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ||
ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بتپرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوههای [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود حرام ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی برحذر داشت. <ref>سیره حلبی، ج 1، ص 184</ref> او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل» را در امر قضا سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام [[قسامه]] تثبیت کرد. <ref>ابوطالب مؤمن قریش، ص 116</ref> | ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بتپرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوههای [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود حرام ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی برحذر داشت. <ref>سیره حلبی، ج 1، ص 184</ref> او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل» را در امر قضا سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام [[قسامه]] تثبیت کرد. <ref>ابوطالب مؤمن قریش، ص 116</ref> | ||
مورخان نوشتهاند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] بعد از آن که پیامبر( | مورخان نوشتهاند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] بعد از آن که پیامبر(صلی الله علیه) و یارانش از شعب خارج شدند، در ماه [[شوال]] یا [[ذی القعده]] در سن 84 سالگی از دنیا رفت.» <ref>کامل ابن اثیر، ج 1، ص 507</ref> | ||
در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد( | در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(صلی الله علیه) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمهای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه [[اسلام]] را از دست دادند. | ||
[[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل میکنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر( | [[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل میکنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(صلی الله علیه) خاک - و گاهی روده گوسفند - میریختند. <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت [[حضرت خدیجه]] رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر خدا دو چندان شد. | ||
درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر( | درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر(صلی الله علیه) میفرماید: | ||
«ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب» | «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب» | ||
تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش نمیتوانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> | تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش نمیتوانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> | ||
ابوطالب پس از درگذشت عبدالمطلب کفالت و سرپرستی محمد( | ابوطالب پس از درگذشت عبدالمطلب کفالت و سرپرستی محمد(صلی الله علیه) را که هشت ساله بود به عهده گرفت و تا هنگام وفاتش، 42 سال تمام پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت. و در تمام حالات، در سفر و حضر ازاو حراست و حفاظت کامل نمود و در راه هدف مقدس پیامبر اسلام که نشر آیین یکتاپرستی و ریشه کن کردن شرک و بتپرستی بود از هیچ کوششی دریغ ننمود، حتی به مدت سه سال در کنار پیامبر(صلی الله علیه) و سایر [[بنی هاشم|بنیهاشم]] در شعب ابیطالب - که درهای خشک و سوزان بود - به سر برد. وی همواره ایمان خود را کتمان میکرد تا بهتر از اسلام و حضرت محمد(صلی الله علیه) دفاع نماید. | ||
او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو میکند. | او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو میکند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
== ادله ایمان حضرت ابوطالب == | == ادله ایمان حضرت ابوطالب == | ||
از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی ( | از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (علیه السلام) است، این ظلمها فقط به این دلیل است که وی پدر [[علی (علیه السلام)]] است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان؛ مانند [[منافقین]] و آزاد شدههای از [[اموی]]<nowiki/>ها بود. این گروه به دلیل آن که در مصاف و رویارویی با حضرتش عاجز ماندند؛ - چرا که همه میدانند که او اولین کسی است که [[اسلام]] آورد و نزدیکترین فرد به رسول الله بود، بلکه طبق آنچه را که در [[سوره مباهله]] آمده است او نفس [[رسول خدا]] بود -، از راه دیگری برای ضربه زدن به آن حضرت برآمدند، مانند این که پدرش ابوطالب در حال [[کفر]] از دنیا رفت. | ||
در حالی که این [[تهمت]] و دروغی بیش نیست. عالمان بزرگ ما این تهمتها را به صورت مستدل رد کردهاند، به نحوی که جای هیچ گونه شک و تردین در [[ایمان]] [[حضرت ابوطالب]] باقی نمیماند. ما در این جا خلاصهای از این جوابها را متذکر میشویم. | در حالی که این [[تهمت]] و دروغی بیش نیست. عالمان بزرگ ما این تهمتها را به صورت مستدل رد کردهاند، به نحوی که جای هیچ گونه شک و تردین در [[ایمان]] [[حضرت ابوطالب]] باقی نمیماند. ما در این جا خلاصهای از این جوابها را متذکر میشویم. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
=== بررسی آثار علمی و ادبی او === | === بررسی آثار علمی و ادبی او === | ||
ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد( | ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(صلی الله علیه)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند، سران قریش! تصوّر کرده اید که میتوانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را در سر میپرورانید که کمتر از خوابهای آشفته نیست، او پیامبر است [[وحی]] از ناحیه [[خداوند]] بر او نازل میگردد" <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سرودهاند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دلها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سرودهاند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دلها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
همچنیین در جای دیگر آوردهاند: "ای برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و میدانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد( | همچنیین در جای دیگر آوردهاند: "ای برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و میدانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد(صلی الله علیه)]] از بهترین آئینها است." <ref>تاریخ ابن کثیر، ج 2 ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 5، ص 195</ref> | ||
دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب ( | دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (علیه السلام) واضح و غیر قابل انکار است. | ||
=== طرز رفتار و کردار او در میان جامعه === | === طرز رفتار و کردار او در میان جامعه === | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | ||
وی در راه حفظ پیامبر( | وی در راه حفظ پیامبر(صلی الله علیه) لحظهای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب)را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | ||
ایمان او به پیامبر( | ایمان او به پیامبر(صلی الله علیه) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامیترین حزبها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع از تو بر میخیزد و شمشیرهای برّنده آنها را میرباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ||
=== عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او === | === عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او === | ||
الف: وقتی امام علی( | الف: وقتی امام علی(علیه السلام) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(صلی الله علیه) داد وی سخت گریست و به علی(علیه السلام) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع، ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانی را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که برای مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | ||
ب: [[امام باقر( | ب: [[امام باقر(علیه السلام)]] میفرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرمؤمنان دستور میداد از طرف وی [[حج]] به جا آورند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14،ص 76</ref> | ||
ج:[[امام صادق( | ج:[[امام صادق(علیه السلام)]] فرمود: حضرت ابوطالب(علیه السلام) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک میکردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ||
این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشهای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. | این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشهای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. | ||
د: علماء امامیّه، زیدیه به پیروی از [[اهل بیت( | د: علماء امامیّه، زیدیه به پیروی از [[اهل بیت(علیه السلام)]] همگی اتّفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد برجسته اسلام بوده و روزی که جان از بدنش خارج گردید، دلی مالامال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و دراینباره کتابها و رسالههای زیادی نوشتهاند. <ref>مردانی، خیر الله، پرتویی از سیمای تابناک ابوطالب، ص136، نشر راه قرآن،1384، به نقل از وسائل الشیعه، ج 11،ص 480</ref> | ||
هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل علّامه برزنجی، شیخ ابراهیم حنبلی و [[ابن جوزی]] و نیز همه علمای بزرگ شیعه؛ مثل [[امین الاسلام طبرسی]]، [[محمد باقر مجلسی]]، علاّمه شیخ ابوجعفر، ابن فتال نیشابوری، [[سید عبدالله شبر]]، [[محقق راوندی]]، [[شیخ صدوق]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مرتضی]] به ایمان ابوطالب شهادت داده و تصریح کردهاند. <ref>طباطبائی، محمد حسین، مترجم:موسوی همدانی، محمد باقر، تفسیر المیزان، ج 2 ص 308، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 35، دار المکتب الاسلامیّه، 1371</ref> | هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل علّامه برزنجی، شیخ ابراهیم حنبلی و [[ابن جوزی]] و نیز همه علمای بزرگ شیعه؛ مثل [[امین الاسلام طبرسی]]، [[محمد باقر مجلسی]]، علاّمه شیخ ابوجعفر، ابن فتال نیشابوری، [[سید عبدالله شبر]]، [[محقق راوندی]]، [[شیخ صدوق]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مرتضی]] به ایمان ابوطالب شهادت داده و تصریح کردهاند. <ref>طباطبائی، محمد حسین، مترجم:موسوی همدانی، محمد باقر، تفسیر المیزان، ج 2 ص 308، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 35، دار المکتب الاسلامیّه، 1371</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
در بین همه آنها [[قصیده لامیه]] او شهرت بسزایی دارد. خاورشناسان نیز به رغم چند و چونی که در درستی انتساب این اشعار به ابوطالب کردهاند به انکار مطلق آنها نپرداختهاند. <ref> دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 619</ref> | در بین همه آنها [[قصیده لامیه]] او شهرت بسزایی دارد. خاورشناسان نیز به رغم چند و چونی که در درستی انتساب این اشعار به ابوطالب کردهاند به انکار مطلق آنها نپرداختهاند. <ref> دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 619</ref> | ||
بر پایه دو روایت تاریخی، [[پیامبر اکرم ( | بر پایه دو روایت تاریخی، [[پیامبر اکرم (صلی الله علیه)]] در دو واقعه به این اشعار در [[مدینه]] استناد و ابیاتی از آنها را قرائت کرده است: یکی ماجرای دعای پیامبر برای نزول باران <ref> شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 274</ref> و دیگری هنگام مشاهده کشتگان [[بدر]] <ref> شرح نهجالبلاغه، ج 14،ص 273 </ref> که ابوطالب در آن، پیروزی بنیهاشم و مسلمانان را پیشبینی کرده بود. | ||
بخشی از ابیات منسوب به ابوطالب، حاکی از [[عقاید]] او و بخشی دارای ارزش تاریخی است؛ به طوری که محققان در ماجراهای [[عربستان]] و نخستین سالهای [[بعثت نبوی ( | بخشی از ابیات منسوب به ابوطالب، حاکی از [[عقاید]] او و بخشی دارای ارزش تاریخی است؛ به طوری که محققان در ماجراهای [[عربستان]] و نخستین سالهای [[بعثت نبوی (صلی الله علیه)]] به آنها استناد میکنند. پارهای از خاورشناسان نیز به آنها توجه کردهاند. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 619</ref> | ||
== وفات ابوطالب == | == وفات ابوطالب == | ||
درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | ||
پیامبر( | پیامبر(صلی الله علیه) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و میگریست به [[امام علی(علیه السلام)]] دستور [[غسل]] و [[کفن]] او را داد و برای وی طلب رحمت کرد. <ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۶۳؛ ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۴۵</ref> و هنگامی که به محل دفن وی رسید فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت میکنم که [[جن]] و [[انس]] دچار شگفتی شوند. <ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۴، ص۷۶</ref> پیکر وی را در قبرستان حُجون مکه کنار قبر پدرش عبدالمطلب به خاک سپردند. <ref>بلارذی، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۹</ref> | ||
پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه( | پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه(سلام الله علیها)]] را [[عام الحزن]] (سال اندوه) نامید. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |