۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'موضعگیری' به 'موضعگیری') |
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
هدف بنیادی جماعت اسلامی پاکستان و مقصود از تمامی سعی و تلاش آن عملاً اقامۀ دین (ایجاد حکومت الهی یا نظام زندگی اسلامی)و درواقع کسب رضای الهی و رستگاری اخروی میباشد سپس در تشریح مفهوم «اقامۀ دین» آورده است که «هدف از اقامۀدین، اقامۀ بخش خاصی از دین نیست، بلکه اقامۀ تمامی دین است، چهاینکه مربوط به زندگی فردی باشد یا مربوط به زندگی اجتماعی، از نوع نماز، [[روزه]]، [[حج]] و [[زکات]] باشد یا از نوع اقتصاد، جماعت، سیایت و تمدن». | هدف بنیادی جماعت اسلامی پاکستان و مقصود از تمامی سعی و تلاش آن عملاً اقامۀ دین (ایجاد حکومت الهی یا نظام زندگی اسلامی)و درواقع کسب رضای الهی و رستگاری اخروی میباشد سپس در تشریح مفهوم «اقامۀ دین» آورده است که «هدف از اقامۀدین، اقامۀ بخش خاصی از دین نیست، بلکه اقامۀ تمامی دین است، چهاینکه مربوط به زندگی فردی باشد یا مربوط به زندگی اجتماعی، از نوع نماز، [[روزه]]، [[حج]] و [[زکات]] باشد یا از نوع اقتصاد، جماعت، سیایت و تمدن». | ||
مودودی مؤسس جماعت اسلامی که سه ده رهبری حزب را به عهده داشت، هدف خود را هدایت تمام انسانها و تبلیغ دین در سطح کلیۀ بشر اعلام کرد. از دیدگاه مودودی تمایز واقعی انسانها در اسلام، «در تمایز افکارو اخلاق و هدف زندگ انسانها پدیدار میشود» و انسانها همه ملت واحد بوده که به گروهای مختلف نژادی تقسیم شده است و اسلام آمده تا این گروههای نزادی و فرهنگی را گرد هم آورد و جامعه واحدی بر مبنای عقیده و اخلاق و هدف واحد تشکیل دهد. | مودودی مؤسس جماعت اسلامی که سه ده رهبری حزب را به عهده داشت، هدف خود را هدایت تمام انسانها و تبلیغ دین در سطح کلیۀ بشر اعلام کرد. از دیدگاه مودودی تمایز واقعی انسانها در اسلام، «در تمایز افکارو اخلاق و هدف زندگ انسانها پدیدار میشود» و انسانها همه ملت واحد بوده که به گروهای مختلف نژادی تقسیم شده است و اسلام آمده تا این گروههای نزادی و فرهنگی را گرد هم آورد و جامعه واحدی بر مبنای عقیده و اخلاق و هدف واحد تشکیل دهد. | ||
اصل مهم در اندیشه مودودی، رویکرد جامع در نظاممند به دین بود. او دین را مجموعۀ کامل مربوط به تمامی ابعاد زندگی و تمدن بشر میدانست که تمامی اجزاءآن در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. تحقیق واقعی دین تنها در صورتی | اصل مهم در اندیشه مودودی، رویکرد جامع در نظاممند به دین بود. او دین را مجموعۀ کامل مربوط به تمامی ابعاد زندگی و تمدن بشر میدانست که تمامی اجزاءآن در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. تحقیق واقعی دین تنها در صورتی امکانپذیر است که نظام سیاسی و اقتصادی دین نیز به خوبی پیاده گردد. مودودی در مطلعات تاریخی، کلامی و فقهی اسلام، دید نقادانه داشت. اهمیت دادن او به«اجتهاد» به عنوان عنصری متروک در مکتب اهل سنت و رویکرد به دنیای مدرن و شرایط زمان و مکن، چهره بخصوصی از او ترسیم کرده بود و این امر عامل بروز تنشهای فکری میان او و سنتگرایان دیو بندی و اهل حدیث گردید. اسلام موجود در جهان امروز از نظر او، اسلام تعریف شده، مسخ شده و غیر اصلی جلوه میکرد که نیاز شدید به پالایش داشت. او توانست در پرتو اجتهاد شخصی، تعریف کاملاً تازهای از نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام ارائه دهد و آثار زیادی در این موضوعات از خود به یادگار گذاشت. نظام سیاسی مطلوب مودودی نظامی بود که او آن را «تئوکراسی» یا حکومت الهی نامیده است. او میگوید: | ||
. . . سیستم حکومت اسلامی با دموکراسی عرفی انطباق ندارد. . . در مکتب [[اسلام]] این جمهوری مقامی ندارد؛ لذااطلاق جمهوری(به مفهوم رایج)به رژیم حکومت اسلامی صحیح نیست، بلکه تعبیر درست همانا جملۀ«حکومت الهی» یا تئوکراسی(Theo Cracy)است، اما تئوکراسی اروپایی با تئوکراسی اسلامی فرق زیادی دارد. | . . . سیستم حکومت اسلامی با دموکراسی عرفی انطباق ندارد. . . در مکتب [[اسلام]] این جمهوری مقامی ندارد؛ لذااطلاق جمهوری(به مفهوم رایج)به رژیم حکومت اسلامی صحیح نیست، بلکه تعبیر درست همانا جملۀ«حکومت الهی» یا تئوکراسی(Theo Cracy)است، اما تئوکراسی اروپایی با تئوکراسی اسلامی فرق زیادی دارد. | ||
مودودی بر خلاف بسیاری از اسلامگرایان دیگر که شعار ایجاد «خلافت اسلامی» یا حکومتی از نوع«خلافت راشده» را سر میدادند، هرگز از نظام خلافت به مفهوم تاریخی آن دفاع نکرد، زیرا به اعتقاد او نظام خلافت در زمان حاضر کارائی خود را از دست داده است. او از نظامی دفاع میکرد که ماهیت مردمی و جمهوری داشته و دارای قوای سه گانه مجزا از هم بوده باشد؛ اما نظام حزبی برای او مطلوب نبود. عقیده او درباره ساخت دولت اسلامی این بود که«دولت اسلامی ساخت دموکراتیک دارد، اما این [[دموکراسی]] در تشریع و تقنین نیست، بلکه دموکراسی در اجرای قوانین است». | مودودی بر خلاف بسیاری از اسلامگرایان دیگر که شعار ایجاد «خلافت اسلامی» یا حکومتی از نوع«خلافت راشده» را سر میدادند، هرگز از نظام خلافت به مفهوم تاریخی آن دفاع نکرد، زیرا به اعتقاد او نظام خلافت در زمان حاضر کارائی خود را از دست داده است. او از نظامی دفاع میکرد که ماهیت مردمی و جمهوری داشته و دارای قوای سه گانه مجزا از هم بوده باشد؛ اما نظام حزبی برای او مطلوب نبود. عقیده او درباره ساخت دولت اسلامی این بود که«دولت اسلامی ساخت دموکراتیک دارد، اما این [[دموکراسی]] در تشریع و تقنین نیست، بلکه دموکراسی در اجرای قوانین است». |