۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی معنا' به 'بیمعنا') |
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== عبدالوهاب شعرانی (حل مسئله کسب با شهود عرفانی و مشی صوفیانه) == | == عبدالوهاب شعرانی (حل مسئله کسب با شهود عرفانی و مشی صوفیانه) == | ||
نحوه خاص تحلیل این متکلم از کسب، او را از دیگر اشاعره متمایز میکند. وی موضوع کسب را از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده میداند که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه | نحوه خاص تحلیل این متکلم از کسب، او را از دیگر اشاعره متمایز میکند. وی موضوع کسب را از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده میداند که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه امکانپذیر نیست. مینویسد: أن مسألة الکسب من أدق مسائل الأصول و أغمضها و لا یزیل إشکالها إلا الکشف <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 251</ref> مسئله کسب از دقیقترین موضوعات اصولی و از پیچیدهترین آن است، به طوری که ابهامات و اشکالات آن جز به کشف(شهود باطنی) بر طرف نمیشود. | ||
شعرانی در ادامه، خلاصه نظر خود را درباره کسب بیان میکند به طوری که گویا یک متکلم شیعی نظر خود را در تفسیر امر بین الامرین بیان کرده است. «و ملخص الامر ان من زعم ان لا عمل للعبد اصلا فقد عاند و جحد و من زعم انه مستبد با العمل فقد اشرک و ابتدع و ما بقی مورد التکلیف الا ما یجده العبدفی نفسه من الاختیار للفعل و عدمه فان العبد بین طرفی الاضطرار مضطر علی الاختیار و الله تعالی اعلم هذا احسن ما وجدته من کلام المتکلمین.» <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 253</ref>خلاصه مطلب این است کسی که خیال کند هیچ عملی به عبد مستند نیست (مجبور است) بداند که دشمن واقعیت است و علاوه ضروریات را انکار کرده است. و کسی که گمان کند فقط خودش فاعل است، مرتکب شرک و بدعت شده است. هیچ توجیهی برای امر تکیلف نمیماند جز آن که عبدبا الوجدان مییابد که درباره انجام فعل اختیار دارد همان طور که میتواند انجام دهد، میتواند انجام ندهد. پس عبد به نوعی بین دو طرف اضطرار است به این معنا که مجبور است که مختار باشد. با این حال شعرانی در نظر تحلیلی خود نسبت به کسب، تابع دیگر اشاعره و معتقد به توحید در خالقیت است و مینویسد:أن العباد مکتسبون لاخالقون خلافا للمعتزلة فی قولهم إن العبدیخلق أفعال نفسه» <ref>همان، ص 251</ref>یعنی بندگان، کاسب اعمال خود هستند نه خالق آن. بر خلاف معتزله که معتقدند بنده خالق افعال خویش است. | شعرانی در ادامه، خلاصه نظر خود را درباره کسب بیان میکند به طوری که گویا یک متکلم شیعی نظر خود را در تفسیر امر بین الامرین بیان کرده است. «و ملخص الامر ان من زعم ان لا عمل للعبد اصلا فقد عاند و جحد و من زعم انه مستبد با العمل فقد اشرک و ابتدع و ما بقی مورد التکلیف الا ما یجده العبدفی نفسه من الاختیار للفعل و عدمه فان العبد بین طرفی الاضطرار مضطر علی الاختیار و الله تعالی اعلم هذا احسن ما وجدته من کلام المتکلمین.» <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 253</ref>خلاصه مطلب این است کسی که خیال کند هیچ عملی به عبد مستند نیست (مجبور است) بداند که دشمن واقعیت است و علاوه ضروریات را انکار کرده است. و کسی که گمان کند فقط خودش فاعل است، مرتکب شرک و بدعت شده است. هیچ توجیهی برای امر تکیلف نمیماند جز آن که عبدبا الوجدان مییابد که درباره انجام فعل اختیار دارد همان طور که میتواند انجام دهد، میتواند انجام ندهد. پس عبد به نوعی بین دو طرف اضطرار است به این معنا که مجبور است که مختار باشد. با این حال شعرانی در نظر تحلیلی خود نسبت به کسب، تابع دیگر اشاعره و معتقد به توحید در خالقیت است و مینویسد:أن العباد مکتسبون لاخالقون خلافا للمعتزلة فی قولهم إن العبدیخلق أفعال نفسه» <ref>همان، ص 251</ref>یعنی بندگان، کاسب اعمال خود هستند نه خالق آن. بر خلاف معتزله که معتقدند بنده خالق افعال خویش است. |