confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== آخرت در لغت == | == آخرت در لغت == | ||
واژه «آخِر» صیغه فاعل از ریشه «أخر» است که فعل آن فقط در بابهای تفعیل، تفعّل و استفعال استعمال شده و در صیغههای مجرد و مزید دیگر کاربرد ندارد. شاید «پسین» یا با اندکی مسامحه، «پایان» معادل مناسبی برای این واژه در فارسی باشد. این کلمه معمولاً در مقابل «اول» استعمال میشود؛ مثل هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ. <ref>حدید(۵۷) / ۳</ref> | واژه «آخِر» صیغه فاعل از ریشه «أخر» است که فعل آن فقط در بابهای تفعیل، تفعّل و استفعال استعمال شده و در صیغههای مجرد و مزید دیگر کاربرد ندارد. شاید «پسین» یا با اندکی مسامحه، «پایان» معادل مناسبی برای این واژه در فارسی باشد. این کلمه معمولاً در مقابل «اول» استعمال میشود؛ مثل هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ. <ref>حدید(۵۷) / ۳</ref> | ||
این دو کلمه متضایف هستند؛ یعنی بین دو امر که تقدم و تأخری نسبت به هم دارند، یکی اول، و دیگری آخر است؛ یکی پیشین است، و دیگری پسین. استعمال واژه «آخرة» با تاء تأنیث هم بر اساس این قاعده در ادبیات عربی است که گاهی بر اثر کثرت استعمال، موصوف مؤنث بعضی صفات حذف میشود؛ مثل «حسنة»، «سیئة» و «خطیئة». «حسنة» در اصل «الخصلة الحسنة» بوده که کلمه «الخصلة» تدریجا حذف شده و صفت «حسنة» باقی مانده است. | این دو کلمه متضایف هستند؛ یعنی بین دو امر که تقدم و تأخری نسبت به هم دارند، یکی اول، و دیگری آخر است؛ یکی پیشین است، و دیگری پسین. استعمال واژه «آخرة» با تاء تأنیث هم بر اساس این قاعده در ادبیات عربی است که گاهی بر اثر کثرت استعمال، موصوف مؤنث بعضی صفات حذف میشود؛ مثل «حسنة»، «سیئة» و «خطیئة». «حسنة» در اصل «الخصلة الحسنة» بوده که کلمه «الخصلة» تدریجا حذف شده و صفت «حسنة» باقی مانده است. | ||
در [[قرآن]] نیز این کلمه به کار رفته است مثل: مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا. <ref>نمل(۲۷) / ۸۹</ref> «آخرة» هم مکرراً در [[قرآن کریم]] به عنوان صفت کلمات مؤنث ذکر شده که از آنها میتوان فهمید در سایر موارد نیز این واژه صفت موصوف مونثی بوده و تدریجاً موصوفش فراموش شده و صفت به جای آن نشسته است؛ مثل «الدَّارَ | در [[قرآن]] نیز این کلمه به کار رفته است مثل: مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا. <ref>نمل(۲۷) / ۸۹</ref> «آخرة» هم مکرراً در [[قرآن کریم]] به عنوان صفت کلمات مؤنث ذکر شده که از آنها میتوان فهمید در سایر موارد نیز این واژه صفت موصوف مونثی بوده و تدریجاً موصوفش فراموش شده و صفت به جای آن نشسته است؛ مثل «الدَّارَ الْآخِرَةَ<ref>قصص(۲۸) / ۷۷</ref>». و {{متن قرآن|«النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ»<ref>عنکبوت(۲۹) / ۲۰</ref>}}». از معنای لغوی «آخرة» و استعمالات قرآنی آن که گاهی در مقابل «دنیا»، و گاهی نیز در مقابل «اولی» به کار رفته، میتوان فهمید ما دو زندگی داریم: {{متن قرآن|إِنَ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی<ref>لیل(۹۲) / ۱۳</ref>}}؛ زندگی پیشین که در این دنیا و نزدیک است؛ و زندگی پسین که در عالم دیگر و دور است. | ||
== واژه آخرت == | == واژه آخرت == | ||
آخرت به معنای جهان واپسین و عالم بعد از دنیاست. واژه آخرت برگرفته از ریشه «ا خ ر» و مؤنث آخر به معنای پایان و در برابر اول است. | آخرت به معنای جهان واپسین و عالم بعد از دنیاست. واژه آخرت برگرفته از ریشه «ا خ ر» و مؤنث آخر به معنای پایان و در برابر اول است. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۵: | ||
واژه آخرت به معنای عالم بعد از دنیا، 113 بار در قرآن ذکر شده است: <ref>المعجم المفهوس، أ خ ر</ref> نه بار صفت یا مضاف الیه دار، مانند: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». <ref> سوره عنکبوت، آیه 64</ref> | واژه آخرت به معنای عالم بعد از دنیا، 113 بار در قرآن ذکر شده است: <ref>المعجم المفهوس، أ خ ر</ref> نه بار صفت یا مضاف الیه دار، مانند: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». <ref> سوره عنکبوت، آیه 64</ref> | ||
«وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ»، <ref>سوره یوسف، آیه 109</ref> یک مورد صفت النشأة: یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ <ref>سوره عنکبوت، آیه 20</ref>؛ پنج بار در برابر الاولی، مانند: «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَی» <ref> سوره نجم، آیه 25.</ref>؛ 48 مورد در برابر الدنیا، مانند: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً»[۶]؛ و 26 بار صفت یوم، مانند: «آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ | «وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ»، <ref>سوره یوسف، آیه 109</ref> یک مورد صفت النشأة: {{متن قرآن|یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ <ref>سوره عنکبوت، آیه 20</ref>}}؛ پنج بار در برابر الاولی، مانند: «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَی» <ref> سوره نجم، آیه 25.</ref>؛ 48 مورد در برابر الدنیا، مانند: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً»[۶]؛ و 26 بار صفت یوم، مانند: {{متن قرآن|«آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ<ref>سوره بقره، آیه 8</ref>}}». در مواردی نیز واژه آخرت به تنهایی بکار رفته است، مانند: {{متن قرآن|«أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ<ref> سوره بقره، آیه 86</ref>». لفظ آخرت در این گونه موارد، از آن جهت مؤنث آمده که یکی از واژههای الدار، الکرة <ref>مجمع البیان، ج 1، ص 123</ref>، النشأة <ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج 1، ص 303</ref> یا الحیاة <ref> التفسیر الکبیر، ج 28، ص 303</ref> موصوف مقدر آن است و چون موصوف مؤنث بوده، صفت به تبع آن مؤنث استعمال میگردد. | ||
== آخرت، در قرآن و حدیث == | == آخرت، در قرآن و حدیث == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
قرآن کریم، زندگیِ پیش از مرگ را زندگی اوّل و زندگیِ پس از مرگ را زندگیِ آخِر نامیده است، مانند: | قرآن کریم، زندگیِ پیش از مرگ را زندگی اوّل و زندگیِ پس از مرگ را زندگیِ آخِر نامیده است، مانند: | ||
«لَهُ الْحَمْدُ فِی الاْءُولَی وَ الاْآخِرَةِ | {{متن قرآن|«لَهُ الْحَمْدُ فِی الاْءُولَی وَ الاْآخِرَةِ<ref>قصص: آیه ۷۰</ref>}}. در این [سرای] نخستین و در آخرت ستایش از آنِ اوست». | ||
«وَ إِنَّ لَنَا لَلاْآخِرَةَ وَ الاْءُولَی | {{متن قرآن|«وَ إِنَّ لَنَا لَلاْآخِرَةَ وَ الاْءُولَی<ref>لیل: آیه ۱۳</ref>}}. و در حقیقت دنیا و آخرت، از آنِ ماست». | ||
«وَ لَلاْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الاْءُولَی | {{متن قرآن|«وَ لَلاْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الاْءُولَی<ref>ضحی: آیه ۴</ref>}}. و آخرت برای تو بهتر از سرای نخستین است». | ||
در واقع، قرآن کریم و نیز [[احادیث اسلامی]]، کلمه «آخرة» را در یکی از بارزترین مصادیق لغوی آن به کار میبرند. ازاینرو هنگامی که یزید بن سلام از پیامبر صلی الله علیه و آله میپرسد: «چرا آخرت را آخرت نامیدهاند؟»، ایشان در جواب میفرماید: | در واقع، قرآن کریم و نیز [[احادیث اسلامی]]، کلمه «آخرة» را در یکی از بارزترین مصادیق لغوی آن به کار میبرند. ازاینرو هنگامی که یزید بن سلام از پیامبر صلی الله علیه و آله میپرسد: «چرا آخرت را آخرت نامیدهاند؟»، ایشان در جواب میفرماید: | ||
لاِءَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجیءُ مِن بَعدِ الدُّنیا، لا توصَفُ سِنینُها، ولا تُحصی أیّامُها، ولا یَموتُ سُکّانُها | {{متن قرآن|لاِءَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجیءُ مِن بَعدِ الدُّنیا، لا توصَفُ سِنینُها، ولا تُحصی أیّامُها، ولا یَموتُ سُکّانُها<ref>ضحی: آیه ۴.</ref>}}. چون آن متأخّر است و پس از دنیا میآید. سالهای آن وصف ناشدنی، و روزهایش ناشمردنی هستند و ساکنان آن، هیچ گاه نمی میرند. | ||
و از [[امام علی | و از [[امام علی|امام علی(ع)]] در وجه تسمیه آخرت نقل شده که: | ||
سُمِّیَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً، لاِءَنَّ فیهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ. آخرت، آخرت نامیده شده است؛ چون سزا و پاداش در آن جاست. | {{متن قرآن|سُمِّیَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً، لاِءَنَّ فیهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ}}. آخرت، آخرت نامیده شده است؛ چون سزا و پاداش در آن جاست. | ||
همان طور که [[علامه مجلسی محمد باقر]] توضیح | همان طور که [[علامه مجلسی محمد باقر]] توضیح داده<ref> بحار الأنوار: ج ۱۰ ص ۱۳</ref>، مقصود، آن است که چون در آخرت، سزا و [[ثواب]] است و جزا متأخّر از عمل است، زندگی پس از مرگ، آخرت نامیده شده است. | ||
این واژه در قرآن، گاه صفت «النشأة» است (مانند: «ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ | این واژه در قرآن، گاه صفت «النشأة» است (مانند: {{متن قرآن|«ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الاْآخِرَةَ}}؛ پس خداوند است که نشأه آخرت را پدید میآورد») <ref>عنکبوت: آیه ۲۰</ref>، گاه صفت «الدار» (مانند: {{متن قرآن|«وَ إِنَّ الدَّارَ الاْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ}}؛ و زندگی حقیقی همان سرای آخرت است») <ref>عنکبوت: آیه ۶۴ و ر. ک: قصص: آیه ۸۳</ref>، گاه مضاف الیه «دار» (مانند: {{متن قرآن|«وَ لَدَارُ الاْءَخِرَةِ خَیْرٌ}}؛ و سرای آخرت بهتر است») <ref>وسف: آیه ۱۰۹</ref> و گاه صفت «الیوم» (مانند: {{متن قرآن|«مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الاْآخِرِ}}؛ و برخی از مردم میگویند که به خدا و روز واپسین ایمان آوردیم») <ref>بقره: آیه ۸</ref> قرار گرفته است. البتّه در بیشتر موارد، موصوف، حذف گردیده و کلمه «آخرت» در مقابل «دنیا» و درباره زندگی پس از مرگ به کار رفته است. | ||
در قرآن کریم، این کلمه در مجموع، ۱۴۳ بار تکرار شده است: چهار بار به معنای لغوی آن و ۱۳۹ بار به معنای «زندگی پس از مرگ»، و از این تعداد، ۸۸ بار به صورت «الآخرة» و ۲۲ بار به صورت «بالآخرة» و سه بار به صورت «لَلآخرة» و ۲۶ بار به صورت «الآخِر» (که صفت «الیوم» قرار گرفته است). | در قرآن کریم، این کلمه در مجموع، ۱۴۳ بار تکرار شده است: چهار بار به معنای لغوی آن و ۱۳۹ بار به معنای «زندگی پس از مرگ»، و از این تعداد، ۸۸ بار به صورت «الآخرة» و ۲۲ بار به صورت «بالآخرة» و سه بار به صورت «لَلآخرة» و ۲۶ بار به صورت «الآخِر» (که صفت «الیوم» قرار گرفته است). | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
نکته قابل توجّه، این که: در نگاه ابتدایی، ممکن است تصوّر شود که کلمه «آخرت» معادل کلمه [[قیامت]] (یوم الحساب) است؛ امّا دقّت در ریشه لغوی و کاربردهای آن در قرآن و حدیث به روشنی نشان میدهد که مقصود از کلمه آخرت، مقابل «دنیا»ست و شامل همه منازل و مواقف پس از مرگ میشود. پس، قیامت، تنها یکی از منازل آخرت محسوب میگردد، چنان که [[پیامبر (ص)]] [[قبر]] را نخستین منزل آخرت معرّفی میکند: | نکته قابل توجّه، این که: در نگاه ابتدایی، ممکن است تصوّر شود که کلمه «آخرت» معادل کلمه [[قیامت]] (یوم الحساب) است؛ امّا دقّت در ریشه لغوی و کاربردهای آن در قرآن و حدیث به روشنی نشان میدهد که مقصود از کلمه آخرت، مقابل «دنیا»ست و شامل همه منازل و مواقف پس از مرگ میشود. پس، قیامت، تنها یکی از منازل آخرت محسوب میگردد، چنان که [[پیامبر (ص)]] [[قبر]] را نخستین منزل آخرت معرّفی میکند: | ||
القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ؛ فَإِن یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أیسَرُ مِنهُ، وإن لَم یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ | {{متن قرآن|القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ؛ فَإِن یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أیسَرُ مِنهُ، وإن لَم یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ<ref>بحار الأنوار:ج ۱۰ ص۲۵۶ ح ۱۲۰۱</ref>}}. گور، نخستین منزلگاه آخرت است. اگر [انسان] از آن به سلامت برَهَد، منزلگاههای پس از آن، آسان تر از آن است و اگر به سلامت نرَهَد، منزلگاههای پس از آن، سخت تر از آن خواهد بود. | ||
بنا بر این، آنچه در این بخش مورد توجّه است، ارائه متونی است که مجموع زندگیِ پس از مرگ را مورد بررسی قرار دادهاند؛ امّا آنچه مربوط به هر یک از منازل و عوالم آخرت میشود (مانند: عالم برزخ، قیامت، حساب، میزان، صراط، [[بهشت]] و دوزخ) در عناوین مربوط به خود خواهد آمد، إن شاء اللّه. | بنا بر این، آنچه در این بخش مورد توجّه است، ارائه متونی است که مجموع زندگیِ پس از مرگ را مورد بررسی قرار دادهاند؛ امّا آنچه مربوط به هر یک از منازل و عوالم آخرت میشود (مانند: عالم برزخ، قیامت، حساب، میزان، صراط، [[بهشت]] و دوزخ) در عناوین مربوط به خود خواهد آمد، إن شاء اللّه. | ||
== آخرت در دیگر ادیان == | == آخرت در دیگر ادیان == | ||
[[یهود]] میگفتند: عالم آخرت خاص ماست یعنی به عالم آخرت معتقد بودند: {{متن قرآن|«قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ<ref>سوره بقره، 94</ref>}}». اینسان فرقهای بودند بنام فریسیان؛ فرقهای نیز به آخرت معتقد نبودند بنام صادوقیان و [[حضرت موسی]](ع) [[قارون]] را پند میداد که {{متن قرآن|«وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ<ref>سوره قصص، 77</ref>}}» از این نعمت که خداوند به تو داد طلب آخرت کن. این آیه دلیل صحت قول فریسیان است. [[تورات]] گوید: الحال ببینید من هستم و با من خدای دیگر نیست من میراننده و زنده کننده و زخم زننده و التیام دهنده هستم که از دستم رهاننده نیست. <ref>مثنی فصل 32، آیه 31</ref> | |||
[[مسیحیان]] نیز به عالم آخرت معتقدند اما این نعمتهای جسمانی که خداوند وعده داده است و همچنین آتش و عذاب را به معنی روحانی مناسب آن عالم تفسیر میکنند. گویند: کسی از [[حضرت عیسی]](ع) پرسید: زنی که در دنیا دو شوهر کرده باشد در آخرت به کدام میپیوندد؟ او جواب داد در آن عالم نکاح نیست اما به هر حال یهود و [[نصاری]] از معتقدین به آخرت هستند مگر جماعتی که در قرآن به آنها اشارت فرموده است: {{متن قرآن|«قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ<ref>سوره توبه، آیه 29</ref>}}». | |||
[[مسیحیان]] نیز به عالم آخرت معتقدند اما این نعمتهای جسمانی که خداوند وعده داده است و همچنین آتش و عذاب را به معنی روحانی مناسب آن عالم تفسیر میکنند. گویند: کسی از [[حضرت عیسی]](ع) پرسید: زنی که در دنیا دو شوهر کرده باشد در آخرت به کدام میپیوندد؟ او جواب داد در آن عالم نکاح نیست اما به هر حال یهود و [[نصاری]] از معتقدین به آخرت هستند مگر جماعتی که در قرآن به آنها اشارت فرموده است: «قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ | |||
جماعتی از مردم عهد [[پیغمبر (ص)]] دهری و طبیعی بودند: «وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ | جماعتی از مردم عهد [[پیغمبر (ص)]] دهری و طبیعی بودند: {{متن قرآن|«وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا<ref> سوره جاثیه، 24</ref>}}» زندگی غیر از این زندگی دنیا نیست میمیریم و زنده میشویم. خداوند در جواب آنها گوید: {{متن قرآن|«مَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ}}» به آنچه میگویند علم ندارند و گمان است آنچه میگویند، چون شهادت بر عدم میدهند به علت آن که ندیدهاند و ندیده شهادت بر عدم نمیتوان داد. | ||
«قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ | {{متن قرآن|«قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ<ref> سوره ممتحنه، 13</ref>}}» درباره یهود فرماید: از آخرت مأیوس گشتند چنانکه کفار از صاحبان قبرها. یک فرقه از یهود بنام صادوقیان عالم آخرت را باور نداشتند و مجازات عاصیان را در همین جهان میدانستند، میگفتند: در تورات وعید آخرت نیست، اگر به شریعت عمل کنند در این جهان عزت و دولت و نعمت یابند و اگر خلاف کنند بلا و ذلت؛ و گروه دیگر بنام فریسیان به عالم آخرت معتقد بودند. مراد از کفار در آیه ملاحده و مادیانند که به وجود غیرمحسوس ایمان ندارند. انسان را همان میدانند که زیر خاک پنهان شود پس از مردن<ref> نثر طوبی، ذیل واژه «آخرة»</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |