۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولتها') |
جز (جایگزینی متن - 'سرمایه دار' به 'سرمایهدار') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
6- بهره ربایی حرام گردیده و این خود متضمن دو دستاورد برای تولید است: | 6- بهره ربایی حرام گردیده و این خود متضمن دو دستاورد برای تولید است: | ||
دستاورد اول: پایان بخشیدن به رقابت تلخ میان بخش بازرگانی و صنعت. زیرا رباخواران ( | دستاورد اول: پایان بخشیدن به رقابت تلخ میان بخش بازرگانی و صنعت. زیرا رباخواران (سرمایهداران) معمولا مترصد نیازمندی سرمایه گذاران به پول برای بالا بردن نرخ بهره هستند و برعکس سرمایه گذاران نیز مترصد کاهش نرخ بهره برای تقاضای سرمایه (پول) بیشتری از سرمایهداران هستند؛ ولی هنگامی که ربا حذف شود سرمایهداران خود تبدیل به سرمایه گذاران (در بخش صنعت) و مشارکت در سرمایهگذاری بر اساس سود حاصله، میشوند. | ||
دستاورد دوم: سرمایههای آزاد شده (از گردونه ربا) بر خلاف زمانی که نظام بهره ربایی حاکم باشد در پروژههای بزرگ و بلند مدت، به کار گرفته خواهد شد. زیرا صاحب سرمایه ترجیح میدهد بجای سرمایهگذاری و در واقع وام دهی بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمین شدهای را برای خود تأمین کند. حال آنکه وام گیرندگان نیز ترجیح میدهند پروژههای کوتاه مدتی را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دریافتی خود (و بهره آن) را، بازپس دهند. | دستاورد دوم: سرمایههای آزاد شده (از گردونه ربا) بر خلاف زمانی که نظام بهره ربایی حاکم باشد در پروژههای بزرگ و بلند مدت، به کار گرفته خواهد شد. زیرا صاحب سرمایه ترجیح میدهد بجای سرمایهگذاری و در واقع وام دهی بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمین شدهای را برای خود تأمین کند. حال آنکه وام گیرندگان نیز ترجیح میدهند پروژههای کوتاه مدتی را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دریافتی خود (و بهره آن) را، بازپس دهند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحریم کرده است. | 7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحریم کرده است. | ||
8- اسلام از طریق وضع عوارض مشخصی، مانع از انباشت پول شده است. کسانی که پول، طلا یا نقره – که در آن زمان دولت اسلامی بر اساس آن فعالیت اقتصادی میکرد – انباشت میکنند باید هر ساله مالیاتی (زکات) به میزان 5/2% از اموال خود به بیتالمال واریز کنند و این کار آنقدر تکرار میشود که تنها مبلغ بیست دینار (طلا) باقی بماند و بدین ترتیب تمامی اموال به سمت فعالیتهای اقتصادی سوق داده میشوند؛ اسلام با این کار (یعنی با تحریم اندوختن ثروت) موفق به حل مشکل برخاسته از کاهش جریان پول در نظام | 8- اسلام از طریق وضع عوارض مشخصی، مانع از انباشت پول شده است. کسانی که پول، طلا یا نقره – که در آن زمان دولت اسلامی بر اساس آن فعالیت اقتصادی میکرد – انباشت میکنند باید هر ساله مالیاتی (زکات) به میزان 5/2% از اموال خود به بیتالمال واریز کنند و این کار آنقدر تکرار میشود که تنها مبلغ بیست دینار (طلا) باقی بماند و بدین ترتیب تمامی اموال به سمت فعالیتهای اقتصادی سوق داده میشوند؛ اسلام با این کار (یعنی با تحریم اندوختن ثروت) موفق به حل مشکل برخاسته از کاهش جریان پول در نظام سرمایهداری گردید. | ||
در توضیح مطلب باید گفت: پول یا نقدینگی، ابزاری برای داد و ستد و "جریان" است و در پی مشکلات ناشی از معادلات پایاپای یعنی مبادله مستقیم کالاها و تولیدات، مطرح گردید. در معاملات پایاپای، کسی پشم میداد و گندم میگرفت. این روند مشکلاتی داشت از جمله اینکه کالای مورد درخواستِ یکی باید نزد کسی باشد که متقاضی کالای اوست. دیگر مشکل تفاوت قیمت دو کالای مورد معامله و نیز مسئله ارزیابی این اشیاء یا کالاها است. | در توضیح مطلب باید گفت: پول یا نقدینگی، ابزاری برای داد و ستد و "جریان" است و در پی مشکلات ناشی از معادلات پایاپای یعنی مبادله مستقیم کالاها و تولیدات، مطرح گردید. در معاملات پایاپای، کسی پشم میداد و گندم میگرفت. این روند مشکلاتی داشت از جمله اینکه کالای مورد درخواستِ یکی باید نزد کسی باشد که متقاضی کالای اوست. دیگر مشکل تفاوت قیمت دو کالای مورد معامله و نیز مسئله ارزیابی این اشیاء یا کالاها است. | ||
برای برطرف ساختن این مشکلات پول و "نقد" به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش گذاری و ابزار داد و ستد، مطرح گردید ولی بعدها، این ابزار از هدف اصلی خود خارج شد و برای اندوختن، به کار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعویض گندم با پشم، تبدیل به دو عمل مبادله ای گردید و این فرصت را برای صاحب پشم پدید آورد که خرید گندم را به تاخیر اندازد و پول دریافتی را اندوخته کند. | برای برطرف ساختن این مشکلات پول و "نقد" به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش گذاری و ابزار داد و ستد، مطرح گردید ولی بعدها، این ابزار از هدف اصلی خود خارج شد و برای اندوختن، به کار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعویض گندم با پشم، تبدیل به دو عمل مبادله ای گردید و این فرصت را برای صاحب پشم پدید آورد که خرید گندم را به تاخیر اندازد و پول دریافتی را اندوخته کند. سرمایهداری نیز با مطرح کردن سود (یا بهره)، اندوختن پول را تشویق کرد و در نتیجه تعادل تقاضا و عرضه کلی کالای تولیدی و مصرفی، بر هم خورد حال آنکه در معاملات پایاپای (کالا به کالا)، این تعادل وجود داشت و تولید کننده تنها زمانی تولید میکرد که نیاز به مصرف یا تبدیل آن با کالای مصرفی دیگری داشت. ولی در دوره پول، تولید کننده برای فروش و اندوختن پول آن، تولید میکند و در نتیجه عرضه ای ایجاد میشود که تقاضایی همراه ندارد که - همچنانکه گفته شد ـ باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا میشود. و این اختلال نیز متناسب با افزایش میل به اندوختن پول، بیشتر میگردد و بخشی از ثروت، راکد میماند. | ||
سرمایهداری با این پیش فرض که فروشنده کالا گرایش یا رغبتی به خود پول ندارد بلکه در پی فروش کالای خود برای دستیابی به (خرید) کالایی است که نیازش را بر آورده سازد - که در این صورت عرضه و تقاضا، متعادل میگردد – وارد فعالیتهای اقتصادی شد. او با چنین پیش فرضی غافل از چنین رابطه ای میان مشکلات و انباشت پول بود. ولی پیش فرض مزبور مربوط به دوره پایاپای (و نه دوران حضور پول) است، از اینجاست که تفاوت اسلام و سرمایهداری روشن میگردد. | |||
اسلام با در نظر گرفتن مالیات بر انباشت پول با این انباشت، مبارزه میکند ولی | اسلام با در نظر گرفتن مالیات بر انباشت پول با این انباشت، مبارزه میکند ولی سرمایهداری با در نظر گرفتن بهره، آن را تشویق هم میکند، اسلام ضمن چیرگی بر مهمترین مشکل مطرح شده، میداند که جامعه اسلامی برای توسعه تولید، نیازمند انباشت پول است و با گردآوری سرمایههای بزرگ افراد – همچون جوامع سرمایهداری – طرحهای بزرگ اقتصادی تاسیس و راهاندازی میشود علاوه بر آن جامعه اسلامی میتواند از عرصههای مالکیتهای عمومی و مالکیتهای دولتی نیز بهرهبرداری نماید. | ||
9- اعمال لغو و لهو و بیهوده را به دلیل ضربه زدن به شخصیت جدی انسانها و کاهلی در کار، تحریم میکند. | 9- اعمال لغو و لهو و بیهوده را به دلیل ضربه زدن به شخصیت جدی انسانها و کاهلی در کار، تحریم میکند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
مکتبهای اقتصادی جهانی، در اصل لزوم توسعه اتفاق نظر دارند ولی در جزئیات این توسعه و هدفهای آن، دچار اختلاف دیدگاه و نظرند. لذا پیش از هر چیز، باید مفاهیم و برداشت مکتب [اقتصادی] اسلام از توسعه را، مشخص سازیم تا تفاوتها را درک کنیم. همچنانکه مکتب توسعه ای اسلام را نیز نباید از چارچوب کلی و تمدنی آن، جدا سازیم. | مکتبهای اقتصادی جهانی، در اصل لزوم توسعه اتفاق نظر دارند ولی در جزئیات این توسعه و هدفهای آن، دچار اختلاف دیدگاه و نظرند. لذا پیش از هر چیز، باید مفاهیم و برداشت مکتب [اقتصادی] اسلام از توسعه را، مشخص سازیم تا تفاوتها را درک کنیم. همچنانکه مکتب توسعه ای اسلام را نیز نباید از چارچوب کلی و تمدنی آن، جدا سازیم. | ||
به عنوان مثال، میبینیم | به عنوان مثال، میبینیم سرمایهداری به لحاظ تاریخی، نمای مکتبیِ تمدن نوین مادی را تشکیل میدهد و ثروت را به عنوان هدف در نظر نمیگیرد زیرا ماده همه چیز آن است و "توسعه" صرف نظر از نحوه توزیع و سهم افراد از رفاه، باید تحقق یابد بر همین اساس است که سرمایهداری به عنوان مثال بهرهگیری از ابزارها و ماشین آلات جدید را به هر قیمتی تشویق میکند حتی اگر به بهای بیکاری هزاران کارگر باشد. به همین ترتیب میبینیم که مشکل اقتصادی در دیدگاه مارکسیسم، هم منحصر به "پائین بودن تولید و عدم سخاوتمندی طبیعت" است و این مسئله نیز جز با رشد تولید، درمان پذیر نیست. | ||
== مواضع اسلام == | == مواضع اسلام == | ||
موضع اسلام با توجه به موارد زیر، روشن میگردد: | موضع اسلام با توجه به موارد زیر، روشن میگردد: | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=== پیوند دادن رشد تولید با توزیع:=== | === پیوند دادن رشد تولید با توزیع:=== | ||
توسعه و رشد – همچنانکه گفته شد – هدفی مرحله ای است که آنچنانکه از محتوای نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بر میآید اگر سهمی در رفاه و آسایش]انسانها[نداشته باشد، نقش خود را ایفا نکرده است ولی اگر مردم به سوی آن بسیج شوند و در خدمت ثروت در آیند ولی ثروت در خدمت مردم نباشد در این صورت سخنان پیامبر اکرم (ص) مصداق مییابد که فرمود: "دینارهای زرد (طلا) و درهمهای سفید (نقره) بلای جان شما خواهند شد همچنانکه بلای جان پیشینیان شما شدند." | توسعه و رشد – همچنانکه گفته شد – هدفی مرحله ای است که آنچنانکه از محتوای نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بر میآید اگر سهمی در رفاه و آسایش]انسانها[نداشته باشد، نقش خود را ایفا نکرده است ولی اگر مردم به سوی آن بسیج شوند و در خدمت ثروت در آیند ولی ثروت در خدمت مردم نباشد در این صورت سخنان پیامبر اکرم (ص) مصداق مییابد که فرمود: "دینارهای زرد (طلا) و درهمهای سفید (نقره) بلای جان شما خواهند شد همچنانکه بلای جان پیشینیان شما شدند." | ||
و لذاست که اگر بجای | و لذاست که اگر بجای سرمایهداری، اسلام حاکم بود هرگز اجازه نمی داد تا پیش از رفع مشکلات مطرح شده و عوارض هر اقدام، ماشین، جایگزین نیروی کار انسانی گردد. | ||
=== برداشت اسلام از مشکل اقتصاد === | === برداشت اسلام از مشکل اقتصاد === | ||
در دیدگاه اسلام، مشکل اقتصاد از بخل طبیعت سرچشمه ننمیگیرد – این دیدگاه | در دیدگاه اسلام، مشکل اقتصاد از بخل طبیعت سرچشمه ننمیگیرد – این دیدگاه سرمایهداری است که بخل طبیعت و محدودیتهای آن را، مسلم فرض کرده و سعی دارد آن را با توسعه، حل کند و بدین ترتیب نظام اقتصادی خود را در این چارچوب و نه در راستای چیرگی بر آن، قرار میدهد. – در اسلام عقیده بر آن است که طبیعت تماما در اختیار انسان و به سود اوست مشروط بر آنکه کفران نعمت نکند و ضمن بهرهبرداری از آن در توزیعش بی عدالتی و ستم روا ندارد. | ||
"و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34). | "و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34). | ||
و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته است و اگر خواهید که نعمتهایش را شمار کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است. | و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته است و اگر خواهید که نعمتهایش را شمار کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است. | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
==== تعریف اسلام از جابجایی کالاها ==== | ==== تعریف اسلام از جابجایی کالاها ==== | ||
به نظر میرسد اسلام، جابجایی را بخشی از تولید میشناسد. این برداشت، با جریان تاریخی جابجایی کالاها نیز همخوانی دارد. زیرا قویا بر این گمانیم که در گذشته افراد به تولیدات خود بسنده میکردند و دلیلی برای دستیابی به تولید دیگران نداشتند. جابجایی کالاها به دنبال تقسیم کار مطرح شد؛ در این روند، فرد از یک کالا، بیش از نیاز خود تولید میکرد، دیگری نیز چنین بود و در اینجا بود که "مبادله" مطرح میشد؛ تولید کننده گندم، گندم خود را نزد تولید کننده پشم میبرد تا همانجا مستقیما به مبادله کالاهای خود بپردازند؛ پس از آن، این جابجایی، تکامل پیدا کرد و نیازمند واسطه ای میان تولید کننده و مصرف کننده گردید و تجارت شکل گرفت. | به نظر میرسد اسلام، جابجایی را بخشی از تولید میشناسد. این برداشت، با جریان تاریخی جابجایی کالاها نیز همخوانی دارد. زیرا قویا بر این گمانیم که در گذشته افراد به تولیدات خود بسنده میکردند و دلیلی برای دستیابی به تولید دیگران نداشتند. جابجایی کالاها به دنبال تقسیم کار مطرح شد؛ در این روند، فرد از یک کالا، بیش از نیاز خود تولید میکرد، دیگری نیز چنین بود و در اینجا بود که "مبادله" مطرح میشد؛ تولید کننده گندم، گندم خود را نزد تولید کننده پشم میبرد تا همانجا مستقیما به مبادله کالاهای خود بپردازند؛ پس از آن، این جابجایی، تکامل پیدا کرد و نیازمند واسطه ای میان تولید کننده و مصرف کننده گردید و تجارت شکل گرفت. | ||
بنابر این در هر دوره، پیش از جابجایی کالا، تولیدی وجود داشت. در دوره نخست، تولید کننده پشم، آن را تولید میکرد و سپس میفروخت ولی در دوره دوم، (یعنی به دنبال مطرح شدن نقش واسطه و در واقع تحقق تجارت) واسطه کالای تولیدی را به بازار میبرد و از آن محافظت میکرد تا به فروش رساند. سودهای حاصله، بر اثر کار تولیدی و نه انتقال مالکیت، بود ولی انگیزههای فردی و خودخواهانه، این روند را تحت تاثیر قرار داد بطوری که جابجایی کالا، خود – بدون اینکه تولیدی پیش از آن صورت گرفته باشد – هدف گردید و در نتیجه قراردادها و مالکیتها در خصوص یک کالا، تنها برای اینکه شمار بیشتری از | بنابر این در هر دوره، پیش از جابجایی کالا، تولیدی وجود داشت. در دوره نخست، تولید کننده پشم، آن را تولید میکرد و سپس میفروخت ولی در دوره دوم، (یعنی به دنبال مطرح شدن نقش واسطه و در واقع تحقق تجارت) واسطه کالای تولیدی را به بازار میبرد و از آن محافظت میکرد تا به فروش رساند. سودهای حاصله، بر اثر کار تولیدی و نه انتقال مالکیت، بود ولی انگیزههای فردی و خودخواهانه، این روند را تحت تاثیر قرار داد بطوری که جابجایی کالا، خود – بدون اینکه تولیدی پیش از آن صورت گرفته باشد – هدف گردید و در نتیجه قراردادها و مالکیتها در خصوص یک کالا، تنها برای اینکه شمار بیشتری از سرمایهداران [واسطهها] به سود دست یابند، متعدد گردید. | ||
طبیعی است که اسلام این انحراف را نپذیرد و جابجایی کالاها را در پرتو دیدگاههای ویژه خود سامان بخشد؛ برای این کار نیز میان تولید و جابجایی، رابطه ای شرعی در نظر نمیگیرد. و این چیزی است که در متون اسلامی از جمله در فرمان حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر، میبینیم. | طبیعی است که اسلام این انحراف را نپذیرد و جابجایی کالاها را در پرتو دیدگاههای ویژه خود سامان بخشد؛ برای این کار نیز میان تولید و جابجایی، رابطه ای شرعی در نظر نمیگیرد. و این چیزی است که در متون اسلامی از جمله در فرمان حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر، میبینیم. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
3- نهی از تلقی رکبان (به استقبال بازرگانان به خارج از شهر رفتن و جنس آنها را با هدف کسب سود بیشتر ارزان خریدن) زیرا بینیازی از واسطه را تداعی میکند. | 3- نهی از تلقی رکبان (به استقبال بازرگانان به خارج از شهر رفتن و جنس آنها را با هدف کسب سود بیشتر ارزان خریدن) زیرا بینیازی از واسطه را تداعی میکند. | ||
=== تولید برای چه کسی === | === تولید برای چه کسی === | ||
سرمایهداری در توجیه تولید، بر عامل قیمتی انگشت میگذارد که آن را قانون عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین میکند زیرا سود، محرک و مشوق کار، و خود تابعی از نوسانات قیمتهاست؛ با افزایش قیمت – که خود گویای افزایش تقاضاست – تولید هم افزایش پیدا میکند. نتیجه اینکه مصرف، سمت و سو دهنده تولید است بنابراین شعار سرمایهداری این است: تولید برای مصرف کنندگان. | |||
==== نقد نظریه | ==== نقد نظریه سرمایهداری ==== | ||
این تصویر هر چند تا حدی درست است اما در دل خود تناقضی میان تولید و تقاضا در نظام | این تصویر هر چند تا حدی درست است اما در دل خود تناقضی میان تولید و تقاضا در نظام سرمایهداری نهفته دارد زیرا در این نظام، "تقاضا" بیشتر بیانگر جنبههای نظری (احتیاج) است تا جنبههای انسانی و واقعی آن. زیرا بیشتر ویژه تقاضایی است که به دلیل در برداشتن پشتوانه نقدینگی، بهای کالا را بالا میبرد حال آنکه تقاضایی که از پشتوانه نقدینگی برخوردار نیست، نادیده انگاشته میشود وقیمتها را نیز بالا نمیبرد، گرچه خیلی هم جدی باشد و بنابراین قدرت خرید در سرمایهداری، بیشتر در طبقات مرفه فراهم است و همانها هستند که قیمتها را کنترل میکنند و کارگاههای تولیدی نیز برای آنان فعالیت میکنند. و از آنجا که این قشر، توان جذب همه کالاهای ضروری و تجملاتی و وسایل سرگرمی و تفریحی را دارند و طبقات نیازمند فاقد چنین توانی هستند، همه پروژههای (تولیدی) سرمایهداری در جهت برآوردن خواستهای مرفهان، سوق داده میشوند و تقاضاهای دیگران با بی توجهی روبرو میشود مگر در آن حدی که برای شرکتهای بزرگ نیروی کار فراهم آورد. نتیجه آنکه بازار پر از کالاهای تجملاتی و تهی از کالاهای ضروری میگردد. | ||
==== موضع اسلام ==== | ==== موضع اسلام ==== |