پرش به محتوا

جریانات و ایدئولوژی‌های مهم فکری افغانستان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'گرایش ها' به 'گرایش‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'آرمانها' به 'آرمان‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'گرایش ها' به 'گرایش‌ها')
خط ۹: خط ۹:
بررسی سیاست‌های امیر عبدالرحمان روشن می‌سازد که چگونه وی از دستگاه های سرکوب گرایانه علیه مخالفان خود استفاده می‌کرد برای همین رحمانیسم بیشتر متکی بر دولت مقتدر مرکزی و مطلق العنان بود، از سوی دیگر، بر ارزش‌های سنتی-قومی و اسلامی بیشتر تأکید می‌کرد.
بررسی سیاست‌های امیر عبدالرحمان روشن می‌سازد که چگونه وی از دستگاه های سرکوب گرایانه علیه مخالفان خود استفاده می‌کرد برای همین رحمانیسم بیشتر متکی بر دولت مقتدر مرکزی و مطلق العنان بود، از سوی دیگر، بر ارزش‌های سنتی-قومی و اسلامی بیشتر تأکید می‌کرد.


امیر در سیاست خارجی خود تلاش می‌کرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که می‌گفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد می‌کرد که منافع افغانستان در آن ترسیم می‌شد. دقیقاً این دکترین داود خان متأثر از گرایش های رحمانیسم بود و از سوی دیگر، داود خان مانند امیر عبدالرحمان خان می‌خواست که یک حکومتی با اقتدار مرکزی ایجاد کند که در آن ارجحیت طلبی قومی دیده می‌شد.
امیر در سیاست خارجی خود تلاش می‌کرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که می‌گفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد می‌کرد که منافع افغانستان در آن ترسیم می‌شد. دقیقاً این دکترین داود خان متأثر از گرایش‌های رحمانیسم بود و از سوی دیگر، داود خان مانند امیر عبدالرحمان خان می‌خواست که یک حکومتی با اقتدار مرکزی ایجاد کند که در آن ارجحیت طلبی قومی دیده می‌شد.
== امانیسم یا مکتب فکری تجدد‌گرا و ملی‌گرا ==
== امانیسم یا مکتب فکری تجدد‌گرا و ملی‌گرا ==
امانیسم یا گرایش های برگرفته از اندیشه‌ها، اهداف و سیاست‌گذاری های [[شاه امان الله خان]] گرفته شده است. شاه امان الله خان خود متاثر از دانشمند بزرگ افغانستان «[[محمود طرزی]]» بوده است، در ضمن، شاه امان الله خان در دوره حکومت امیر حبیب الله خان، در رأس یک نهضت مشروطه خواهی قرار داشت و مستقیم و غیر مستقیم، فعالیت‌های سیاسی و تجدد گرایی را انجام می‌داد. وقتی شاه به قدرت رسید اولین اقدامش استرداد استقلال افغانستان بود، که این سیاست ناشئ از حس ملی‌گرایی و وطن پرستی آن بود.  
امانیسم یا گرایش‌های برگرفته از اندیشه‌ها، اهداف و سیاست‌گذاری های [[شاه امان الله خان]] گرفته شده است. شاه امان الله خان خود متاثر از دانشمند بزرگ افغانستان «[[محمود طرزی]]» بوده است، در ضمن، شاه امان الله خان در دوره حکومت امیر حبیب الله خان، در رأس یک نهضت مشروطه خواهی قرار داشت و مستقیم و غیر مستقیم، فعالیت‌های سیاسی و تجدد گرایی را انجام می‌داد. وقتی شاه به قدرت رسید اولین اقدامش استرداد استقلال افغانستان بود، که این سیاست ناشئ از حس ملی‌گرایی و وطن پرستی آن بود.  


شاه امان الله خان در ابتدا دست به اقدامات خوبی مانند؛ از بین بردن تضاد طبقاتی، تقویت جامعه رسانه‌ای و آزادی بیان، اصلاحات اداری و سیاسی، تقویت معارف و سطوح سواد و دانش، و سایر خدمات و فعالیت‌هایی را که انجام داد، قابل ستودنی است. شاه وقتی به کشورهای اروپایی و غربی سفر کرد، یک اندازه تحت تأثیر جامعه مدرن و صنعتی شده غرب و اروپا قرار گرفت. بعد از برگشت از سفر، شاه برای نوسازی و ترقی و توسعه افغانستان دست اقداماتی زدند که حساسیت های جامعه سنتی و دینی-مذهبی مردم افغانستان را برانگیخت، که این احساسات از جهل و نادانی مردم نشأت می گرفت، شاه را با بن بست و عوایق روبرو ساخت.  
شاه امان الله خان در ابتدا دست به اقدامات خوبی مانند؛ از بین بردن تضاد طبقاتی، تقویت جامعه رسانه‌ای و آزادی بیان، اصلاحات اداری و سیاسی، تقویت معارف و سطوح سواد و دانش، و سایر خدمات و فعالیت‌هایی را که انجام داد، قابل ستودنی است. شاه وقتی به کشورهای اروپایی و غربی سفر کرد، یک اندازه تحت تأثیر جامعه مدرن و صنعتی شده غرب و اروپا قرار گرفت. بعد از برگشت از سفر، شاه برای نوسازی و ترقی و توسعه افغانستان دست اقداماتی زدند که حساسیت های جامعه سنتی و دینی-مذهبی مردم افغانستان را برانگیخت، که این احساسات از جهل و نادانی مردم نشأت می گرفت، شاه را با بن بست و عوایق روبرو ساخت.  
خط ۵۳: خط ۵۳:
این که گفته شود افغانستان در طول تاریخ خود کدام ایدئولوژی برای رهبری جامعه و دولت را نداشته است، شاید اندکی اشتباه باشد، باید این طور گفت که یک ایدئولوژی همه شمول و تمامیت خواه نداشته برای رهبری کشور افغانستان وجود نداشته است، بلکه حتی به عکس، این ایدئولوژی ها بودند که در طول این سال‌ها جامعه افغانستان را رهبری می‌کردند که عموماً بر بنیاد منافع شخصی-قبیله ای و خاندانی استوار بودند.  
این که گفته شود افغانستان در طول تاریخ خود کدام ایدئولوژی برای رهبری جامعه و دولت را نداشته است، شاید اندکی اشتباه باشد، باید این طور گفت که یک ایدئولوژی همه شمول و تمامیت خواه نداشته برای رهبری کشور افغانستان وجود نداشته است، بلکه حتی به عکس، این ایدئولوژی ها بودند که در طول این سال‌ها جامعه افغانستان را رهبری می‌کردند که عموماً بر بنیاد منافع شخصی-قبیله ای و خاندانی استوار بودند.  


برای اولین بار شاه امان الله خان غازی اقدام به ایدئولوژی سازی سیاسی برای ایجاد یک دولت مدرن زد. شاه امان الله خان بنیاد دولت مدرن را گذاشت که ایدئولوژی خود شاه هم در تاریخ بی سابقه بوده است، هم از پادشاه هان قبل از خود و بعد از خود، زیرا شاه امان الله خان قومی، قبیله ای و سنتی مانند سایر شاهان برای افغانستان نمی اندیشید، بلکه آرزوی یک افغانستان بزرگ، متمدن، توسعه یافته و مدرن را داشت. بعد از آن که ایده‌های شاه امان الله خان نتوانست در افغانستان ایجاد شود، دوباره این کشور به سیاست‌ها و گرایش های فکری قبلی برگشت. بعد از دهه‌ها گذشت زمان، یعنی دوره‌های [[ظاهر شاه]] و پسر برادرش سردار داود خان، افغانستان وارد میدان جنگ های ایدئولوژیکی شرق و غرب گردید.  
برای اولین بار شاه امان الله خان غازی اقدام به ایدئولوژی سازی سیاسی برای ایجاد یک دولت مدرن زد. شاه امان الله خان بنیاد دولت مدرن را گذاشت که ایدئولوژی خود شاه هم در تاریخ بی سابقه بوده است، هم از پادشاه هان قبل از خود و بعد از خود، زیرا شاه امان الله خان قومی، قبیله ای و سنتی مانند سایر شاهان برای افغانستان نمی اندیشید، بلکه آرزوی یک افغانستان بزرگ، متمدن، توسعه یافته و مدرن را داشت. بعد از آن که ایده‌های شاه امان الله خان نتوانست در افغانستان ایجاد شود، دوباره این کشور به سیاست‌ها و گرایش‌های فکری قبلی برگشت. بعد از دهه‌ها گذشت زمان، یعنی دوره‌های [[ظاهر شاه]] و پسر برادرش سردار داود خان، افغانستان وارد میدان جنگ های ایدئولوژیکی شرق و غرب گردید.  


بعد از سقوط رژیم چپی ها در افغانستان، ایدئولوژی اسلام سیاسی، رهبری دولت افغانستان را به عهده گرفت که چندان دوره خوبی نبود، زیرا منجر به جنگ های داخلی و تنظیمی شد. از بطن این جنگ های داخلی ایدئولوژی دیگری، از بدنه اسلام سیاسی، یعنی طالبانیسم بر مسند قدرت سیاسی دولت تکیه زد و رهبری را بر مدت پنج سال به عهده گرفت که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱م، از هم پاشید و افغانستان تحت اشغال آمریکا در آمد.
بعد از سقوط رژیم چپی ها در افغانستان، ایدئولوژی اسلام سیاسی، رهبری دولت افغانستان را به عهده گرفت که چندان دوره خوبی نبود، زیرا منجر به جنگ های داخلی و تنظیمی شد. از بطن این جنگ های داخلی ایدئولوژی دیگری، از بدنه اسلام سیاسی، یعنی طالبانیسم بر مسند قدرت سیاسی دولت تکیه زد و رهبری را بر مدت پنج سال به عهده گرفت که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱م، از هم پاشید و افغانستان تحت اشغال آمریکا در آمد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش