۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اموزه ها' به 'آموزهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریانهای تکفیری == | == توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریانهای تکفیری == | ||
در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و | در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و آثار جریانها و شخصیتهای تکفیری بخوبی گویای این است که بین آنان و سایر مسلمانان در مباحث نظری و فکری توحید و شرک تفاوت چندانی نیست. همه مسلمانان معتقدند که توحید محوریترین مساله دینی بوده و لازم است این اصل اساسی در همه ابعاد مختلف زندگی مسلمانان حاکم باشد. همه معتقدند که خداوند متعال در ذات و صفات بی همتا بوده و مسبب الاسباب حقیقی همه حرکات و افعال در نظام هستی اوست. همه معتقدند تنها ذات اقدس الهی است که شایستگی عبودیت داشته و شایسته نیست بندگان جز او معبود و مقصودی را طلب کنند. | ||
سوالی که در اینجا مطرح میگردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریانهای تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان میکنند. | سوالی که در اینجا مطرح میگردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریانهای تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان میکنند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
از آنجا که معبود و مقصود فقط خداست بنابراین خواستهها و مسئلتها و غیر خداوند نمیتواند مخاطب در دعاها قرار گیرد چون دعا از عبادات است و عبادات توقیقی است. | از آنجا که معبود و مقصود فقط خداست بنابراین خواستهها و مسئلتها و غیر خداوند نمیتواند مخاطب در دعاها قرار گیرد چون دعا از عبادات است و عبادات توقیقی است. | ||
د- قدرت اجابت فقط از ان خداست | د- قدرت اجابت فقط از ان خداست | ||
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که | اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که آگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام آنها است. | ||
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است | ذ – مسبب الاسباب فقط الله است | ||
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در آسمانها و زمین اورا میخوانند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref> | فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در آسمانها و زمین اورا میخوانند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
1- معنای توحید: | 1- معنای توحید: | ||
توحید اعتقاد، گفتار یا عملی است که شارع بدان امر نموده و ادمی | توحید اعتقاد، گفتار یا عملی است که شارع بدان امر نموده و ادمی آن را جهت رضا و امتثال فرمان او انجام دهد و شرک ان است که ان دستور برای غیر خداوند انجام گیرد. <ref>کتاب التوحید ص 44: ... فکل اعتقاد او قول او عمل ثبت انه ماموره به من الشارع فصرفه لله وحده توحید و ایمان و اخلاص و صرفه لغیره شرک و کفر</ref> | ||
در کتاب کشف الشبهات از کتب محمدبن عبدالوهاب در تبیین معنای توحید امده است: معنای حقیقی توحید و کلمه لا اله الا الله این است که هیچکس را بهمراه خداوند نخوانی و معنای اله یعنی انچیزی که قصد میشود و در زمان ما معادل الاله همان سید است مراد ا ز اله خالق و رازق و مدبر امور نیست و این را کفار عصر پیامبر میدانستند اما کفار و مشرکین زمان ما نمیدانند <ref>کشف الشبهات فی التوحید ص 4</ref> | در کتاب کشف الشبهات از کتب محمدبن عبدالوهاب در تبیین معنای توحید امده است: معنای حقیقی توحید و کلمه لا اله الا الله این است که هیچکس را بهمراه خداوند نخوانی و معنای اله یعنی انچیزی که قصد میشود و در زمان ما معادل الاله همان سید است مراد ا ز اله خالق و رازق و مدبر امور نیست و این را کفار عصر پیامبر میدانستند اما کفار و مشرکین زمان ما نمیدانند <ref>کشف الشبهات فی التوحید ص 4</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
1 - مراتب و درجات توحید:ایشان میفرماید از قرآن کریم بدست میآید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است: | 1 - مراتب و درجات توحید:ایشان میفرماید از قرآن کریم بدست میآید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است: | ||
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. | توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و میفرماید: | ||
1- توحید ذاتی | 1- توحید ذاتی | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | 4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | ||
5- از منظر ایشان توحید در عبادت | 5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق میگردد که انسان عبادتگر بداند: ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتی منزّه از نقص نیست، جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمتها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد. | ||
ایشان در توسعه معنای توحید عبادی میفرماید: هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکسالعملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ایشان در توسعه معنای توحید عبادی میفرماید: هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکسالعملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
د. شرک در پرستش | د. شرک در پرستش | ||
این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم میشود. شرک جلی همان | این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم میشود. شرک جلی همان بتپرستیهای رائج است که در شکل پرستش خورشید یا ماه یا ستاره و نظائر ان در گذشته وجود داشته و اکنون نیز در برخی مناطق جهان وجود دارد. | ||
ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر میفرماید: | ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر میفرماید: | ||
سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است. | سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن مینویسد: | ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن مینویسد: | ||
اینگونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه | اینگونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 26ص 101 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
=== زمخشری در کشاف:=== | === زمخشری در کشاف:=== | ||
ایشان عبادت را عالیترین مرتبه خضوع و تسلیم دانسته و | ایشان عبادت را عالیترین مرتبه خضوع و تسلیم دانسته و آن را مختص ذات مقدس الهی میداند چون فقط اوست که مولای حقیقی و صاحب عظیمترین نعمتهاست. <ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج1 ص 15 : و العبادة أقصی غایة الخضوع و التذلل. و منه ثوب ذو عبدة إذا کان فی غایة الصفاقة و قوة النسج، و لذلک لم تستعمل إلا فی الخضوع لله تعالی، لأنه مولی أعظم النعم فکان حقیقا بأقصی غایة الخضوع.</ref> | ||
=== فخر رازی در مفاتیح الغیب :=== | === فخر رازی در مفاتیح الغیب :=== | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
=== صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:=== | === صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:=== | ||
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونهای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابراین عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابراین سخن آنان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی میدانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق میکند؛ از طرفی به بتپرستانی که در عصر جاهلیت | عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونهای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابراین عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابراین سخن آنان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی میدانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق میکند؛ از طرفی به بتپرستانی که در عصر جاهلیت بتها را میپرستیدند مطیع اطلاق نمیگردد. بنابراین عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القرآن الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل یدل علی أعلی مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولی و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا تری إن العبدیطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟ إذ لا یتصور من جهتهم الأمر. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه .. | عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه .. | ||
ایشان | ایشان آنگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و میگوید: | ||
در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک میکند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل میکند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، یا از زبان فرعون نقل میکند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمیشود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد. | در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک میکند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل میکند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، یا از زبان فرعون نقل میکند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمیشود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد. | ||
خط ۲۷۲: | خط ۲۷۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}}{{پانویس|2}} | |||
{{پانویس|2}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:جریانشناسی]] | [[رده:جریانشناسی]] |