confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اَنْصار | '''اَنْصار یا انصارالنبی(صلی الله علیه وآله وسلم)''' لقب [[مسلمانان]] [[مدینه]] از تیرههای [[اوس]] و [[خزرج]] که پیش از هجرت، با [[پیامبر اکرم |پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)]] هم پیمان شدند و پس از هجرت در حمایت و یاری آن حضرت و [[مهاجران]] پایداری کردند. در دوره خلافت [[علی بن ابی طالب|امیرالمومنین (علیه السلام)]] جایگاه خاصی نزد حضرت داشتند و آنان نیز همواره از ایشان حمایت میکردند. | ||
== معنی انصار == | == معنی انصار == | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== واژه انصار == | == واژه انصار == | ||
واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و بسیاری از متون روایی، تاریخی و تفسیری بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یاری رسانیدن و دستگیری کردن است | واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و بسیاری از متون روایی، تاریخی و تفسیری بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یاری رسانیدن و دستگیری کردن است<ref> ترتیبالعین، ص 808؛ مقاییس اللغه، ج 5، ص 435؛ لسانالعرب، ج 14، ص 160؛ «نصر»</ref>/ | ||
آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم <big>اعوان</big> متمایز میسازد آن است که عون برای هر کمکی بکار میرود؛ <ref> ترتیب العین، ص 591، «عون»</ref> اما نصر کمک به فرد یا گروهی است که در رویارویی یا دشمنی با فرد یا گروهی قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهی به یکی از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند | آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم <big>اعوان</big> متمایز میسازد آن است که عون برای هر کمکی بکار میرود؛ <ref> ترتیب العین، ص 591، «عون»</ref> اما نصر کمک به فرد یا گروهی است که در رویارویی یا دشمنی با فرد یا گروهی قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهی به یکی از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند<ref> الفروق اللغویه، ص 540</ref>. | ||
== معرفی انصا== | == معرفی انصا== | ||
واژه انصار در آیات 100 و 117 توبه که پس از سال ششم ق. نازل شده، کنار نام مهاجران آمده که بیانگر رواج این نام در آن دوره است. در پی هجرت پیامبر به یثرب، مسلمانان آن شهر به دو دسته بومیان و مهاجران تقسیم شدند. به عبارت دیگر، یثرب در یک دوره تنها مکان امن شبه جزیره برای مسلمانان بود و انصار تنها حامیان قابل اعتماد بودند. | واژه انصار در آیات 100 و 117 توبه که پس از سال ششم ق. نازل شده، کنار نام مهاجران آمده که بیانگر رواج این نام در آن دوره است. در پی هجرت پیامبر به یثرب، مسلمانان آن شهر به دو دسته بومیان و مهاجران تقسیم شدند. به عبارت دیگر، یثرب در یک دوره تنها مکان امن شبه جزیره برای مسلمانان بود و انصار تنها حامیان قابل اعتماد بودند. | ||
در چنین وضعیتی مفهوم [[هجرت]] و [[نصرت]] شکل گرفت. اما با تغییر وضعیت و تسلط پیامبر بر شبه جزیره در سالهای پایانی و نامهنگاریهای او با حاکمان دوردست، واژه هجرت برای مهاجران به یثرب بهکار نرفت، چنان که واژه نصرت نیز منحصر به یثربیان نبود، گرچه بر دیگران نیز اطلاق نشد. بر این اساس، واژه انصار در نخستین دوره در معنای حامیان بومی پیامبر در برابر کافران شبه جزیره بهکار رفت و به قبیله و آیین خاصی محدود نمیشد. بهتدریج واژه انصار در فضای اداری ـ اقتصادی به سهمیهگیران اوسی و خزرجی مدینه اطلاق شد. این امر با تاسیس [[دیوان عطا]] در دهه دوم از سوی خلیفه دوم همراه بود | در چنین وضعیتی مفهوم [[هجرت]] و [[نصرت]] شکل گرفت. اما با تغییر وضعیت و تسلط پیامبر بر شبه جزیره در سالهای پایانی و نامهنگاریهای او با حاکمان دوردست، واژه هجرت برای مهاجران به یثرب بهکار نرفت، چنان که واژه نصرت نیز منحصر به یثربیان نبود، گرچه بر دیگران نیز اطلاق نشد. بر این اساس، واژه انصار در نخستین دوره در معنای حامیان بومی پیامبر در برابر کافران شبه جزیره بهکار رفت و به قبیله و آیین خاصی محدود نمیشد. بهتدریج واژه انصار در فضای اداری ـ اقتصادی به سهمیهگیران اوسی و خزرجی مدینه اطلاق شد. این امر با تاسیس [[دیوان عطا]] در دهه دوم از سوی [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] همراه بود<ref>الطبقات، ج3، ص6، 296</ref>. بعدها در سده دوم و در کاربرد نسبشناسان، انصار معادل اوس و خزرج به کار رفت. ویژگی اصلی این واژه در این دوره، روابط نَسَبی است<ref> تاریخ طبری، ج2، ص106؛ المعارف، ص109؛ صبح الاعشی، ج6، ص48</ref>. | ||
== پیشینه اسلام و انصار == | == پیشینه اسلام و انصار == | ||
نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، [[سوید بن صامت]] از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث <ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینههای روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است | نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، [[سوید بن صامت]] از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث<ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینههای روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است</ref>/ به دست خزرجیان کشته شد. پس از آن جوانی به نام ایاس بن معاذ اسلام آورد. | ||
در حدود سال ۱۰ [[بعثت]] /۶۱۹م، شش نفر از خزرجیان با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در موسم [[حج]] دیدار کردند و اسلام را پذیرفتند | در حدود سال ۱۰ [[بعثت]] /۶۱۹م، شش نفر از خزرجیان با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در موسم [[حج]] دیدار کردند و اسلام را پذیرفتند<ref> ابن هشام، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۳؛ ابن اثیر، ج۲، ص۹۴-۹۶</ref>. | ||
سال بعد ۱۲ تن برای حج از [[یثرب]] به [[مکه]] رفتند و با [[پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)]] دیدار کردند و با او پیمانی بستند که به [[پیمان عقبه اول]] مشهور شد. مطابق این پیمان، مسلمانان یثرب متعهد شدند که شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندانشان را نکشند، [[تهمت]] نزنند و کار خلافی نکنند. پس از انعقاد این پیمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام به یثرب فرستاد. <ref>بلاذری، انساب... ، ج۱، ص۲۳۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۹۶- ۹۸</ref> | سال بعد ۱۲ تن برای حج از [[یثرب]] به [[مکه]] رفتند و با [[حضرت محمد (ص)|پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)]] دیدار کردند و با او پیمانی بستند که به [[پیمان عقبه اول]] مشهور شد. مطابق این پیمان، مسلمانان یثرب متعهد شدند که شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندانشان را نکشند، [[تهمت]] نزنند و کار خلافی نکنند. پس از انعقاد این پیمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام به یثرب فرستاد. <ref>بلاذری، انساب... ، ج۱، ص۲۳۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۹۶- ۹۸</ref> | ||
از آن پس، شمار مسلمانان در آنجا روی به افزایش نهاد و از جمله [[سعد بن معاذ]]، رئیس اوس اسلام آورد. | از آن پس، شمار مسلمانان در آنجا روی به افزایش نهاد و از جمله [[سعد بن معاذ]]، رئیس اوس اسلام آورد. | ||
سال بعد، ۷۳ تن دیگر از اوس و خزرج به مکه رفتند و با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دیدار کردند و [[پیمان عقبه دوم]] را بستند و متعهد شدند که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) حمایت کنند. <ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ ابن عبدالبر، ص۷۶-۷۹</ref> | سال بعد، ۷۳ تن دیگر از اوس و خزرج به مکه رفتند و با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دیدار کردند و [[پیمان عقبه دوم]] را بستند و متعهد شدند که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) حمایت کنند. <ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ ابن عبدالبر، ص۷۶-۷۹</ref> | ||
== انصار در زمان پیامبر == | == انصار در زمان پیامبر == | ||
درباره حمایت انصار از پیامبر نیز گزارشهای فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]] | درباره حمایت انصار از پیامبر نیز گزارشهای فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]]، چند ماه یک طبقه از خانه خود را در اختیار پیامبر نهاد. <ref> الطبقات، ج1، ص172؛ انسابالاشراف، ج1، ص266-267</ref> وی و برخی از انصار چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ و [[عمارة بن حزم]] برای پیامبر غذا میفرستادند. <ref> الطبقات، ج8، ص163</ref> نیز پیامبر مسجد مرکزی خود را در زمینهای انصاریان خزرجی [[طایفه بنینجار]] بنا کرد. بهرغم میل آنان، پیامبر هزینه زمین را پرداخت کرد<ref> السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج2، ص303؛ الطبقات، ج1، ص239</ref>. در نخستین مرحله به سال دوم ق. | ||
ابعاد این زمین، نزدیک 30 در 35 متر بود | ابعاد این زمین، نزدیک 30 در 35 متر بود<ref>التعریف بتاریخ، ص20</ref>. پنج سال بعد زمینهایی دیگر خریداری و به مساحت مسجد افزوده شد. این افزایش به دلیل گسترش اسلام و افزایش جمعیت مسلمانان رخ داد. در دوره خلافت [[عمر]] بن خطاب، وی بسیاری از زمینهای پیرامون مسجد را خریداری کرد و شماری فراوان از انصار نیز زمینهای خود را هدیه کردند<ref>التعریف بتاریخ، ص226-240</ref>. به سال 29 ق. نیز انصار زمینهایی را برای گسترش حرم نبوی بخشیدند. | ||
افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] گزاردند، در زمینهای اهدایی انصار بنا شد. | افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] گزاردند، در زمینهای اهدایی انصار بنا شد. | ||
[[حارثة بن نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[فاطمه( | [[حارثة بن نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه (سلام الله علیها)]] و [[علی بن ابی طالب|علی (علیه السلام)]] در آن جای داشتند<ref>الطبقات، ج8، ص166؛ المنتظم، ج3، ص87</ref>. زنان انصاری همسایه پیامبر، برای ایشان و همسرانش شیر میفرستادند <ref>الطبقات، ج1، ص401، 403</ref> و برخی از آنان که زندگی ساده پیامبر را دیدند، برایشان رختخواب و لباس بافتنی فراهم کردند<ref>الطبقات، ج1، ص457</ref>. برخی نیز فرزندان خود را به خدمتکاری نزد ایشان فرستادند و برای شیردهی به ابراهیم، فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، با یکدیگر رقابت میکردند<ref>الطبقات، ج1، ص136</ref>. همچنین آنان در وفات پیامبر به سر و صورت خود میزدند و به دلیل شیون و نالههای بسیار، صدایشان گرفته بود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص574</ref>و | ||
انصار دلبستگی ویژهای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر بهخطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد | انصار دلبستگی ویژهای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر بهخطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد<ref>صحیح مسلم، ج5، ص178؛ السنن الکبری، ج9، ص44</ref>. هنگام توزیع سهم پیامیر از [[خمس]] [[غنیمت]]های [[حنین]] (8ق.) میان تازه مسلمانان مکه (مؤلفة قلوبهم)، انصار در پی سخنان پیامبر که اعلام کرد با وجود فتح زادگاهش مکه، همراه ایشان به مدینه بازخواهد گشت، به این تقسیم پیامبر خشنود شدند<ref>صحیح البخاری، ج4، ص59؛ الارشاد، ج1، ص145-146</ref>. ایشان چون انصار را راضی دید، جدایی ناپذیری خود از آنان را هر چند بر خلاف همه مردم باشد، تکرار کرد<ref> الطبقات، ج2، ص251</ref>. این سخن نشان میدهد که ایمان و رفتار انصار نزد پیامبر در اواخر زندگانی ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. ایشان سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از حیاتش به انصار نیکی کنند<ref> الآحاد و المثانی، ج3، ص351؛ سنن الترمذی، ج5، ص371</ref> و دشمنی با آنها را نشانه نفاق دانست<ref>صحیح البخاری، ج1، ص10؛ الآحاد و المثانی، ج3، ص328</ref>. | ||
== انصار پس از پیامبر == | == انصار پس از پیامبر == | ||
رابطه گسترده انصار با پیامبر موجب شد تا ایشان میراثدار بخشی گسترده از تعالیم نبوی شوند. برای نمونه، بیشتر کسانی که در دوران پیامبر قرآن را جمع کردند، انصاری بودند که [[خلیفه دوم]] در پی فتح [[شام]]، سه تن از ایشان را برای تعلیم قرآن بهتازه مسلمانان بدانجا فرستاد. <ref>الطبقات، ج2، ص355</ref> بسیاری از مفتیان برجسته <ref> الطبقات، ج2، ص350</ref> انصاری بودند و فرزندان آنها نیز [[فتوا]] میدادند. در دوره تابعان 120 انصاری به سؤالهای دینی پاسخ میدادند. <ref>الطبقات، ج2، ص3؛ الطبقات، ج2، ص379</ref> ابن عباس بسیاری از حدیثهای نبوی را نزد آنان یافت و از ایشان دریافت کرد | رابطه گسترده انصار با پیامبر موجب شد تا ایشان میراثدار بخشی گسترده از تعالیم نبوی شوند. برای نمونه، بیشتر کسانی که در دوران پیامبر قرآن را جمع کردند، انصاری بودند که [[خلیفه دوم]] در پی فتح [[شام]]، سه تن از ایشان را برای تعلیم قرآن بهتازه مسلمانان بدانجا فرستاد. <ref>الطبقات، ج2، ص355</ref> بسیاری از مفتیان برجسته<ref> الطبقات، ج2، ص350</ref> انصاری بودند و فرزندان آنها نیز [[فتوا]] میدادند. در دوره تابعان 120 انصاری به سؤالهای دینی پاسخ میدادند. <ref>الطبقات، ج2، ص3؛ الطبقات، ج2، ص379</ref> ابن عباس بسیاری از حدیثهای نبوی را نزد آنان یافت و از ایشان دریافت کرد<ref> الطبقات، ج6، ص109-110</ref>. | ||
حضور پویای انصار در صحنههای نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینهتوزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بیمهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی | حضور پویای انصار در صحنههای نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینهتوزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بیمهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی کرد<ref>الطبقات، ج2، ص368؛ انساب الاشراف، ج4، ص34</ref>، هویدا است. باتوجه به همین جنبه است که میتوان اجتماع انصار در سقیفه بنیساعده برای پیشدستی در تعیین جانشین پیامبر از میان انصار یا پیشنهاد امارت مشترک میان انصار و مهاجر را تبیین کرد. البته این پیشنهاد با مخالفت عمر و [[ابوبکر]] رویارو و به بیعت با ابوبکر منتهی شد. این موضعگیری انصار، قریشیان طرفدار خلافت را واداشت تا [[عمرو عاص]] را بهسرزنش انصار تشویق نمایند. | ||
او در خطابهای، انصار را به جاهطلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[امام علی(علیه السلام)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سرودههایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سرودههایی از ایشان قدردانی کرد | او در خطابهای، انصار را به جاهطلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[امام علی(علیه السلام)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سرودههایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سرودههایی از ایشان قدردانی کرد<ref> انساب الاشراف، ج4، ص53؛ عیون الاثر، ج2، ص355</ref>. بههمین جهت، در دوره خلفای نخستین، منصبی مهم به انصار واگذار نشد و بزرگ ایشان، سعد بن عباده، که با خلیفه وقت بیعت نکرده بود، بهگونهای شکبرانگیز در دوران خلافت عمر کشته شد<ref>الاستیعاب، ج2، ص599؛ تهذیب الکمال، ج7، ص92-95؛ الاصابه، ج3، ص56</ref>. | ||
بسیاری از انصار نیز در جنگهای رِدّه (11-12ق.) کشته شدند | بسیاری از انصار نیز در جنگهای رِدّه (11-12ق.) کشته شدند<ref>الاستیعاب، ج3، ص1362-1412؛ اسدالغابه، ج1، ص231؛ اسدالغابه، ج1، ص280؛ الاصابه، ج1، ص210-236</ref>. برخی از انصار در نبرد سرنوشتساز یرموک در جبهه شام نیز حضور داشتند<ref> فتوح البلدان، ص138</ref>. در لشکرکشی خالد به عراق، عمیر بن سعد انصاری اوسی شرکت داشت. با نامه ابوبکر به خالد به سال 13ق. برای پیوستن به ابوعبیده، فرمانده مسلمانان در شام، عمیر مامور شد زنان و ناتوانان سپاه عراق را به مدینه بازگرداند. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص415</ref> وی در فتح قبرس نیز حضور داشت. <ref>فتوح البلدان، ص15</ref> به سال 21ق. و در پی درگذشت فرماندهان این محور، ابوعبیده و عیاض، فرماندهی به او واگذار شد. همو در پی فتح عینُ الوَردَه، نخستین لشکرکشی تابستانه بر ضد بیزانس را برعهده گرفت. <ref>فتوح البلدان، ص138؛ فتوح البلدان، ص177؛ الکامل، ج3، ص117</ref> | ||
عبادة بن صامت انصاری خزرجی در محور شام حضور داشت و والی حمص گردید | عبادة بن صامت انصاری خزرجی در محور شام حضور داشت و والی حمص گردید<ref>فتوح البلدان، ص133</ref>. او در فتح قبرس نیز حضور داشت و لاذقیه، انطرطوس و جبله را فتح کرد<ref>فتوح البلدان، ص135؛ فتوح البلدان، ص155</ref>. مسجد جامع لاذقیه به کوشش او ساخته شد<ref>الکامل، ج2، ص395</ref>. وی در پی درگیری با [[معاویه]] به مدینه بازگشت؛ ولی عمر او را بازگرداند و ولایت معاویه را از او برداشت. وی که قرآن را در زمان پیامبر گردآورده بود، از دانشوران برجسته دوران خود در شام بهشمار میآمد و نخستین قاضی فلسطین بود و در قیام مردم بر ضد عثمان، آنان را به حمایت از وی فراخواند<ref>الاستیعاب، ج2، ص808</ref>. | ||
بشیر بن سعد انصاری در پی فتح عین تمر از دنیا رفت و همانجا دفن شد | بشیر بن سعد انصاری در پی فتح عین تمر از دنیا رفت و همانجا دفن شد<ref> الکامل، ج2، ص395</ref>. رویفع بن ثابت انصاری، طرابلس افریقیه را به سال 47ق. فتح کرد<ref>شذرات الذهب، ج1، ص240</ref>. | ||
ابوایوب انصاری نیز در فتح جزیره [[قبرس]] حضور داشت و به سال 51ق. پای دیوار [[قسطنطنیه]]، پایتخت [[بیزانس]] که به محاصره مسلمانان درآمده بود، درگذشت. <ref> فتوح البلدان، ص155؛ شذرات الذهب، ج1، ص246</ref> فضالة بن عبید که در فتوحات شام از جمله قبرس حضور داشت، در دوره معاویه متولی قضاوت در پایتخت امویان شد. <ref>فتوح البلدان، ص155؛ اسدالغابه، ج4، ص134</ref> | ابوایوب انصاری نیز در فتح جزیره [[قبرس]] حضور داشت و به سال 51ق. پای دیوار [[قسطنطنیه]]، پایتخت [[بیزانس]] که به محاصره مسلمانان درآمده بود، درگذشت. <ref> فتوح البلدان، ص155؛ شذرات الذهب، ج1، ص246</ref> فضالة بن عبید که در فتوحات شام از جمله قبرس حضور داشت، در دوره معاویه متولی قضاوت در پایتخت امویان شد. <ref>فتوح البلدان، ص155؛ اسدالغابه، ج4، ص134</ref> |