۲۱٬۸۹۷
ویرایش
جز (←معرفی مفسر و تفسیر) |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلامشناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ ذیحجه سال ۱۳۲۱ قمری برابر با ۱۲۸۰ خورشیدی در یکی از محلات شهر [[تبریز]] در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، شیخ الاسلام طباطبایی قاضی، از خانوادههای عالم این شهر که نسب آنان به حسن مثنی فرزند [[امام حسن مجتبی]] میرسید، به دنیا آمد. | علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلامشناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ ذیحجه سال ۱۳۲۱ قمری برابر با ۱۲۸۰ خورشیدی در یکی از محلات شهر [[تبریز]] در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، شیخ الاسلام طباطبایی قاضی، از خانوادههای عالم این شهر که نسب آنان به حسن مثنی فرزند [[امام حسن مجتبی]] میرسید، به دنیا آمد. | ||
وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و | وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی در فقه و اصول و در [[فلسفه]] سید حسین بادکوبهای و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[سید علی قاضی|میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات سید ابوالقاسم خوانساری بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ ق به تبریز بازگشت. | ||
در تبریز به مدت دو سال ماند و آنگاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت<ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی آغاز کرد و جلد اول و دوم المیزان در سال ۱۳۳۵ نشر یافت ولی شکلگیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بینظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزههای علمیه|حوزههای علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | در تبریز به مدت دو سال ماند و آنگاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت<ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی آغاز کرد و جلد اول و دوم المیزان در سال ۱۳۳۵ نشر یافت ولی شکلگیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بینظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزههای علمیه|حوزههای علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== ویژگی مهم تفسیر المیزان == | == ویژگی مهم تفسیر المیزان == | ||
ویژگی مهم این تفسیر، به کارگیری | ویژگی مهم این تفسیر، به کارگیری «تفسیر قرآن به قرآن» به آن معنای خاص خود، یعنی خود بسنده بودن قرآن در فهم و تفسیر است. این روش در کار ایشان، تنها در کنار هم گذاشتن آیات، برای درک معنای واژه خلاصه نمیشود، بلکه موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار میدهد و برای درک پیام آیه، از موارد دیگر کمک نمیگیرد. | ||
[[علامه طباطبایی]]، در آغاز تفسیر، مقدمهای نگاشته و در آن نگاهی اجمالی به سیر تطور تفسیر و روشهای آن دارد. در این مقدمه دیدگاه خود را درباره تفسیر و چگونگی برخورد با آن و تفاوت کلی این برخورد با روش گروهی از اخباری مسلکان و [[حشویه]] که قرآن را از حجیت ساقط میکنند و تفسیر را تنها از زاویه [[حدیث]] قابل استناد میدانند و حتی گاه میگویند قرآن قابل فهم برای ما نیست، نگاهی انتقادی میاندازد و به دلایلی که بر میشمارد آن را رد میکند. در پایان این مقدمه، روش خود را بازگو میکند. ایشان روش [[اهلبیت|اهلبیت (علیهم السلام)]] را در تفسیر قرآن به قرآن میداند و در این زمینه به نمونههایی از تفسیر اهلبیت (علیهم السلام) در جای جای کتاب ارجاع میدهد. | [[علامه طباطبایی]]، در آغاز تفسیر، مقدمهای نگاشته و در آن نگاهی اجمالی به سیر تطور تفسیر و روشهای آن دارد. در این مقدمه دیدگاه خود را درباره تفسیر و چگونگی برخورد با آن و تفاوت کلی این برخورد با روش گروهی از اخباری مسلکان و [[حشویه]] که قرآن را از حجیت ساقط میکنند و تفسیر را تنها از زاویه [[حدیث]] قابل استناد میدانند و حتی گاه میگویند قرآن قابل فهم برای ما نیست، نگاهی انتقادی میاندازد و به دلایلی که بر میشمارد آن را رد میکند. در پایان این مقدمه، روش خود را بازگو میکند. ایشان روش [[اهلبیت|اهلبیت (علیهم السلام)]] را در تفسیر قرآن به قرآن میداند و در این زمینه به نمونههایی از تفسیر اهلبیت (علیهم السلام) در جای جای کتاب ارجاع میدهد. |