۸۷٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وقت شناسی' به 'وقتشناسی') |
جز (جایگزینی متن - 'مذهب ها' به 'مذهبها') |
||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
== ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن == | == ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن == | ||
لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | ||
چالش های معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در | چالش های معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | ||
همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | ||
این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقهابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقهامامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقهاسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. | این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقهابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقهامامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقهاسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. |