۸۵٬۹۶۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مذهب ها' به 'مذهبها') |
جز (جایگزینی متن - ' انشعاب ها' به ' انشعابها') |
||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
# منابع علم کلام و مرجعهای سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقهای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بودهاست و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقالهها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شدهاند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشتهاست، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیهها و انشعابهای برخی مذاهب منجر گردیدهاست. این تصویر نمایانگر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شدهاست، بیآنکه نقد واقعی و نه فرقهای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه میدهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدیدنظر و ارزیابی موضوع همچنان باز میماند.<br> | # منابع علم کلام و مرجعهای سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقهای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بودهاست و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقالهها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شدهاند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشتهاست، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیهها و انشعابهای برخی مذاهب منجر گردیدهاست. این تصویر نمایانگر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شدهاست، بیآنکه نقد واقعی و نه فرقهای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه میدهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدیدنظر و ارزیابی موضوع همچنان باز میماند.<br> | ||
# 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتابهای به جا مانده ملل و نحل ایجاد میکنند هیچ معلوم نیست کهاین تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شدهاست. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بیآنکه به تحولاتی که در آن ایجاد گردیدهاست، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر میرسد. همچنین مفهوم امامت در اندیشه شیعهاکنون به حالت اولیه خود باقی نماندهاست، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شدهاست. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی میکردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی میکردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکشهای آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمیکنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامیموجود در کتابهای علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال میرود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتابهای ملل و نحل نوشته شدهاست یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحولهای ریشهای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمیشود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.<br> | # 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتابهای به جا مانده ملل و نحل ایجاد میکنند هیچ معلوم نیست کهاین تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شدهاست. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بیآنکه به تحولاتی که در آن ایجاد گردیدهاست، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر میرسد. همچنین مفهوم امامت در اندیشه شیعهاکنون به حالت اولیه خود باقی نماندهاست، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شدهاست. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی میکردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی میکردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکشهای آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمیکنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامیموجود در کتابهای علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال میرود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتابهای ملل و نحل نوشته شدهاست یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحولهای ریشهای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمیشود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.<br> | ||
علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریههای کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همهاهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم بهاستحقاق کشته شدن میدانند با این استدلال که یک گروهاز اهل تسنن چنین نظری داشتهاست. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها بهاین دلیل که یک گروهاز آنها قائل بهاین موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقهاسماعیلیه را بهامامیه نسبت میدهند. بنابراین باید | علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریههای کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همهاهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم بهاستحقاق کشته شدن میدانند با این استدلال که یک گروهاز اهل تسنن چنین نظری داشتهاست. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها بهاین دلیل که یک گروهاز آنها قائل بهاین موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقهاسماعیلیه را بهامامیه نسبت میدهند. بنابراین باید انشعابهای داخلی مذاهب و فرقهها را در عصر حاضر درک کرد تا در تعمیمهای بیاساس قرار نگیریم یا نظرهای نادرستی صادر نکنیم.<br> | ||
در زمینه دیگر، علم کلام خود را در بحث و جدال داخلی غرق کردهاست به گونهای که مذاهب عقاید خود را در آن دمیدهاند و در آن به تثبیت پایههای خود بیش از رد شبهات مسیحیان و یهودیان و غیره پرداختهاند.<br> | در زمینه دیگر، علم کلام خود را در بحث و جدال داخلی غرق کردهاست به گونهای که مذاهب عقاید خود را در آن دمیدهاند و در آن به تثبیت پایههای خود بیش از رد شبهات مسیحیان و یهودیان و غیره پرداختهاند.<br> | ||
از این رو شاید تفسیر این پدیده یک تفسیر سیاسی یا تاریخی باشد که مناسبترین تفسیر میباشد. لذا من گمان میکنم کهاولویتهای علم کلام امروز باید بار دیگر تعیین شود تا از این طریق برخی اختلافات مذهبی در سلسله مسائل کلامی به موضوعهای حاشیهای رانده شود و موضوعهای کلامی مورد نیاز بیشتر به چالشهای جهانی شدن و تهاجم فرهنگی و نابودی اندیشهای که غرب بهان دست میزند بپردازد. این موضوع اولا میتواند علم کلام را به یک علم نوین تبدیل کند، ثانیاً موجب سرزندگی و بالندگی آن میشود و ثالثاً موجب فراهم شدن پاسخ طبیعی به مسائل اندیشهای و مشکلات آن کهامروز در زندگی مسلمانان وجود دارد و زدودن اختلافات مذهبی میگردد تا در سایه بازسازی تبلور علم کلام، تندی و تیزی این اختلاف کاهش یابد و دیدگاههای جدیدی نسبت به پیروان دیگر مذاهب با توجه بهاوضاع معاصر و تحولات زندگی کنونی نمایان شود.<br> | از این رو شاید تفسیر این پدیده یک تفسیر سیاسی یا تاریخی باشد که مناسبترین تفسیر میباشد. لذا من گمان میکنم کهاولویتهای علم کلام امروز باید بار دیگر تعیین شود تا از این طریق برخی اختلافات مذهبی در سلسله مسائل کلامی به موضوعهای حاشیهای رانده شود و موضوعهای کلامی مورد نیاز بیشتر به چالشهای جهانی شدن و تهاجم فرهنگی و نابودی اندیشهای که غرب بهان دست میزند بپردازد. این موضوع اولا میتواند علم کلام را به یک علم نوین تبدیل کند، ثانیاً موجب سرزندگی و بالندگی آن میشود و ثالثاً موجب فراهم شدن پاسخ طبیعی به مسائل اندیشهای و مشکلات آن کهامروز در زندگی مسلمانان وجود دارد و زدودن اختلافات مذهبی میگردد تا در سایه بازسازی تبلور علم کلام، تندی و تیزی این اختلاف کاهش یابد و دیدگاههای جدیدی نسبت به پیروان دیگر مذاهب با توجه بهاوضاع معاصر و تحولات زندگی کنونی نمایان شود.<br> |