پرش به محتوا

عبدالمجید سلیم (مرزبان شریعت) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پی گیر' به 'پی‌گیر'
جز (جایگزینی متن - 'غرب زدگی' به 'غرب‌زدگی')
جز (جایگزینی متن - 'پی گیر' به 'پی‌گیر')
خط ۳۲: خط ۳۲:


=طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم=
=طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم=
زمانی که مصر با بحران اشغالگری و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکی از شهرک‌های «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» <ref>قریه «میت شهالة» از شهرک‌هاى «مدینة الشهداء» منوفیه است. یاقوت مى‌گوید:«منوف» از روستاهاى مصر قدیم است که در فتوحات مصر نیز نامى از آن برده مى‌شود. معمولاً واژه کورة هم به آن اضافه مى‌کنند و «کورة رمسیس و منوف» مى‌گویند. جایى که از کشتزارها و آبادى‌ها... پایین‌تر است و به بخش کورة آن، امروزه منوفیه مى‌گویند. (معجم البلدان، ج 5، ص 216؛ المعجم الوسیط، ج 1، ص 386 «توضیح واژه ریف»).</ref> واقعه‌ای روی داد که هم چون طلوعی مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روی داد، تولد نوزادی مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند. عبدالمجید از اوان کودکی به تیزهوشی و زیرکی شناخته می‌شد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکی را در روستای کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهای معمول و تأثیرات ناشی از تهاجم خارجی و... گذراند. وی همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایی آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وی با علاقه و انگیزه و جدیت از سوی والدین پی گیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.<br>
زمانی که مصر با بحران اشغالگری و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکی از شهرک‌های «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» <ref>قریه «میت شهالة» از شهرک‌هاى «مدینة الشهداء» منوفیه است. یاقوت مى‌گوید:«منوف» از روستاهاى مصر قدیم است که در فتوحات مصر نیز نامى از آن برده مى‌شود. معمولاً واژه کورة هم به آن اضافه مى‌کنند و «کورة رمسیس و منوف» مى‌گویند. جایى که از کشتزارها و آبادى‌ها... پایین‌تر است و به بخش کورة آن، امروزه منوفیه مى‌گویند. (معجم البلدان، ج 5، ص 216؛ المعجم الوسیط، ج 1، ص 386 «توضیح واژه ریف»).</ref> واقعه‌ای روی داد که هم چون طلوعی مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روی داد، تولد نوزادی مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند. عبدالمجید از اوان کودکی به تیزهوشی و زیرکی شناخته می‌شد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکی را در روستای کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهای معمول و تأثیرات ناشی از تهاجم خارجی و... گذراند. وی همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایی آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وی با علاقه و انگیزه و جدیت از سوی والدین پی‌گیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.<br>
دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوی کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنی الأزهر رهسپار شود، و این در حالی بود که سال‌های آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربی و مصری به تحصیل علوم غربی و تحصیل در مراکزی با رنگ و بوی آن چنانی بود. با این وصف، خانواده‌های مذهبی با احساس وظیفه دینی، فرزندان خود را برای تضمین آینده امت اسلامی و علوم دینی راهی الأزهر می‌کردند.<br>
دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوی کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنی الأزهر رهسپار شود، و این در حالی بود که سال‌های آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربی و مصری به تحصیل علوم غربی و تحصیل در مراکزی با رنگ و بوی آن چنانی بود. با این وصف، خانواده‌های مذهبی با احساس وظیفه دینی، فرزندان خود را برای تضمین آینده امت اسلامی و علوم دینی راهی الأزهر می‌کردند.<br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۵۵

ویرایش