۸۶٬۱۰۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' گر چه' به ' گرچه') |
جز (جایگزینی متن - ' جلوه گر ' به ' جلوهگر ') |
||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
در نامهای هم که به مردم مصر نوشته، علت سکوت خود را همین مسأله بیان کرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمیکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتی وانداشت جز توجه مردم به دیگری]= ابوبکر[که دست او را برای بیعت میفشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشتهاند و میخواهند آیین محمد(صلیاللهعلیهوآله)را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانی مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حکومت چند روزهای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان میرود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یاری کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام]و جامعه اسلامی [بازگشت <ref>همان، نامه 62.</ref><br> | در نامهای هم که به مردم مصر نوشته، علت سکوت خود را همین مسأله بیان کرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمیکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتی وانداشت جز توجه مردم به دیگری]= ابوبکر[که دست او را برای بیعت میفشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشتهاند و میخواهند آیین محمد(صلیاللهعلیهوآله)را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانی مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حکومت چند روزهای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان میرود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یاری کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام]و جامعه اسلامی [بازگشت <ref>همان، نامه 62.</ref><br> | ||
چنانکه ملاحظه میشود، در این نامه حضرت تصریح میکند که نخست خود را کنار کشیدم هنگامی که اسلام و امت اسلامی را در معرض خطر دیدم و با این که حق من غصب شده بود، آن را نادیده گرفتم و به کمک دین و مسلمانان شتافتم.<br> | چنانکه ملاحظه میشود، در این نامه حضرت تصریح میکند که نخست خود را کنار کشیدم هنگامی که اسلام و امت اسلامی را در معرض خطر دیدم و با این که حق من غصب شده بود، آن را نادیده گرفتم و به کمک دین و مسلمانان شتافتم.<br> | ||
حفظ وحدت امت اسلامی، برای جلوگیری از آسیبهای دینی و ارتداد مسلمانان در سخنان دیگری از امام(علیهالسلام) نیز | حفظ وحدت امت اسلامی، برای جلوگیری از آسیبهای دینی و ارتداد مسلمانان در سخنان دیگری از امام(علیهالسلام) نیز جلوهگر است. حضرت میفرماید: قریش پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، حق ما را گرفت و به خود اختصاص داد. بعد از تأمل به این نتیجه رسیدم که صبر کردن]بر غصب حق خود [بهتر از ایجاد تفرقه بین مسلمانان و ریختن خون آنها است. مردم تازه مسلمانند و کوچکترین سستی دین را تباه میکند و کوچکترین فردی ممکن است دین را از بین ببرد.<ref>ابن ابی الحدید، ج 1، ص 308.</ref><br> | ||
علی(علیهالسلام) در روزهای اولیه حکومت خود ضمن باز گفتن اوضاع پس از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)که حق شان تلف شده و در ردیف توده بازاریها قرار گرفته است فرمود: پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حق ما را غصب کردند و در ردیف توده بازاریها قرار گرفتیم. چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها پدید آمد. به خدا قسم! اگر بیم وقوع فتنه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگری میبود و با آنها میجنگیدم.<ref>همان، ص 307؛ شیخ مفید، مصنفات، ج 13، ص 155.</ref><br> | علی(علیهالسلام) در روزهای اولیه حکومت خود ضمن باز گفتن اوضاع پس از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)که حق شان تلف شده و در ردیف توده بازاریها قرار گرفته است فرمود: پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حق ما را غصب کردند و در ردیف توده بازاریها قرار گرفتیم. چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها پدید آمد. به خدا قسم! اگر بیم وقوع فتنه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگری میبود و با آنها میجنگیدم.<ref>همان، ص 307؛ شیخ مفید، مصنفات، ج 13، ص 155.</ref><br> | ||
حضرت نه تنها هنگام رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مردم را از اختلاف باز داشت، بلکه در شورای شش نفری نیز که بیعت عبدالرحمن با عثمان را نیرنگی بیش نمیدانست، بیعت کرد و عملا جلو اختلاف مردم را گرفت و خطاب به اعضای شورا فرمود: گرچه رهبری، حق من است و گرفتن آن ازمن، ظلم بر من شمرده میشود، مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و فقط به من جفا شود، مخالفتی نخواهم کرد.<ref>نهجالبلاغه، خ 74؛ محمدبن جریر بن یزید، ج 4، ص 228.</ref><br> | حضرت نه تنها هنگام رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مردم را از اختلاف باز داشت، بلکه در شورای شش نفری نیز که بیعت عبدالرحمن با عثمان را نیرنگی بیش نمیدانست، بیعت کرد و عملا جلو اختلاف مردم را گرفت و خطاب به اعضای شورا فرمود: گرچه رهبری، حق من است و گرفتن آن ازمن، ظلم بر من شمرده میشود، مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و فقط به من جفا شود، مخالفتی نخواهم کرد.<ref>نهجالبلاغه، خ 74؛ محمدبن جریر بن یزید، ج 4، ص 228.</ref><br> |