۸۷٬۷۸۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آسمانها' به 'آسمانها') |
جز (جایگزینی متن - 'جانب داری' به 'جانبداری') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== پیدایش == | == پیدایش == | ||
برخی درباره پیدایش مفوضه نوشتهاند: «در دهههای سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق علیهالسلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شدهاند) علاقهمند بوده و از آنان | برخی درباره پیدایش مفوضه نوشتهاند: «در دهههای سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق علیهالسلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شدهاند) علاقهمند بوده و از آنان جانبداری میکردند و خود را دنباله رو آنان میدانستند. از جمله به پیروی آنان، ائمه آل محمد (صلی الله علیه و آله) را موجوداتی فوق بشری میخواندند که دارای علم نامحدود از جمله علم بر غیب و قدرت تصرف در کائنات بودند. این گروه جدید از غلاة، پیامبر و ائمه را خدا نمیخواندند بلکه معتقد بودند که خداوند کار جهان از خلق و رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض فرموده است. نتیجتاً پیامبر و ائمه عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد انجام میدهند با این فرق که قدرت خدا اصلی و قدرت آنان تبعی و فرعی است. پس فرق اصلی میان آنان و غلاة ملحد آن بود که غلاة ملحد، ائمه را در عرض خدا و در درجه او میدانستند ولی اینان به اصطلاح رائج ادوار اخیر در طول خدا میدانستند. | ||
این فکر به زودی در سنت شیعه با کلمه تفویض شناخته شد که گروه مزبور را به این اعتبار مفوضه نامیدند. همچنان که سایر گروههای غلاة که ائمه را خدا میدانستند، به طور اخص غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده میشدند. در کتب رجال حدیث شیعه معمولاً افراد این گروههای دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا میدانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروههای مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان در داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیدهاند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند ولی آنان را به ناحق از مقام واقعی خود بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق میشده است مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم دیگر به کار میرفت که در این صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) میخواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref> | این فکر به زودی در سنت شیعه با کلمه تفویض شناخته شد که گروه مزبور را به این اعتبار مفوضه نامیدند. همچنان که سایر گروههای غلاة که ائمه را خدا میدانستند، به طور اخص غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده میشدند. در کتب رجال حدیث شیعه معمولاً افراد این گروههای دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا میدانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروههای مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان در داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیدهاند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند ولی آنان را به ناحق از مقام واقعی خود بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق میشده است مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم دیگر به کار میرفت که در این صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) میخواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref> | ||