مقایسه اسلام‌گرایی در تونس و الجزایر؛ جنبشی نخبگانی در کنار حرکتی مسلحانه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مقایسه اسلام‌گرایی در تونس و الجزایر؛ جنبشی نخبگانی در کنار حرکتی مسلحانه''' مقاله ای است برای بررسی جریان اسلامگرایی در دو کشور همسایه تونس و الجزایر در منطقه شمال آفریقا با تمام اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی و حتی سیاسی دو مسیر کاملا متفاوت را طی می‌کند و بعد از 150 سال یکی به ثبات نسبی رسیده و دیگری حتی دیگر رهبر مطرحی برای در صحنه نگاه داشتن خود هم ندارد.
'''مقایسه اسلام‌گرایی در تونس و الجزایر؛ جنبشی نخبگانی در کنار حرکتی مسلحانه''' مقاله ای است برای بررسی جریان اسلامگرایی در دو کشور همسایه تونس و الجزایر در منطقه شمال آفریقا با تمام اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی و حتی سیاسی دو مسیر کاملا متفاوت را طی می‌کند و بعد از 150 سال یکی به ثبات نسبی رسیده و دیگری حتی دیگر رهبر مطرحی برای در صحنه نگاه داشتن خود هم ندارد.


اساسا تصوف در شرق دنیای اسلام با تصوف در غرب دنیای اسلام بسیار متفاوت است. چیزی که در اینجا از تصوف در ذهن ماست بیشتر خرقه، خانقاه و کشکول و بی‌توجهی به امور دنیوی است. اگرچه در شرق هم نمونه‌هایی ازفعالیت تصوف را داریم، مثل نقشبندیه در پاره‌ای از دوران حیات خود و یا جریان قادریه در قفقاز که در برابر روسیه قیام کردند، اما قاطبه‌ی تصوف در شرق یک جریان عزلت‌گرا و حاشیه‌نشین است. ولی در مغرب تصوف آمیخته با زندگی مردم است. در آنجا صوفیه همان کاری را انجام می‌دهد که روحانیت در شرق انجام می‌دهد.
اساسا تصوف در شرق دنیای اسلام با تصوف در غرب دنیای اسلام بسیار متفاوت است. چیزی که در اینجا از تصوف در ذهن ماست بیشتر خرقه، خانقاه و کشکول و بی‌توجهی به امور دنیوی است. اگرچه در شرق هم نمونه‌هایی ازفعالیت تصوف را داریم، مثل نقشبندیه در پاره‌ای از دوران حیات خود و یا جریان قادریه در قفقاز که در برابر روسیه قیام کردند، اما قاطبه‌ی تصوف در شرق یک جریان عزلت‌گرا و حاشیه‌نشین است. ولی در مغرب تصوف آمیخته با زندگی مردم است. در آنجا صوفیه همان کاری را انجام می‌دهد که روحانیت در شرق انجام می‌دهد.<ref>برگرفته از سایت شعوبا</ref>


=اشتراکات تونس و الجزایر=
=اشتراکات تونس و الجزایر=
خط ۴۱: خط ۴۱:


=وضعیت جریان اسلامگرای الجزایر بعد از استقلال این کشور=
=وضعیت جریان اسلامگرای الجزایر بعد از استقلال این کشور=
در الجزایر جبهه آزادی بخش ملی قدرت را به دست می‌گیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا می‌کند. این تمایل حتی از سوی شخصیتهای مبارزی نمایان می‌شود که انسان وقتی حوادث را می‌خواند دلش می‌سوزد. شخصیتهایی مثل «احمد بن بلا» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوه‌های دیکتاتور مابانه را در قبال جریانهای اسلامگرا پیش می‌گیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگتر از تونس در جریان استقلال داشته‌اند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلامگرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلامگرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمی‌شناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها می‌کند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش می‌گیرد.
در الجزایر جبهه آزادی بخش ملی قدرت را به دست می‌گیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا می‌کند. این تمایل حتی از سوی شخصیتهای مبارزی نمایان می‌شود که انسان وقتی حوادث را می‌خواند دلش می‌سوزد. شخصیتهایی مثل «احمد بن بلا» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوه‌های دیکتاتور مابانه را در قبال جریانهای اسلامگرا پیش می‌گیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگتر از تونس در جریان استقلال داشته‌اند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلامگرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلامگرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمی‌شناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها می‌کند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش می‌گیرد.


جریان اسلامگرا قدرت خود را در «جبهه نجات اسلامی» به رهبری عباس مدنی متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته می‌شود. و کار به جاهای باریک می‌کشد تا جایی که خود سیستم احساس می‌کند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب رئیس جمهور عوض می‌شود. با روی کار آمدن شاذلی بن جدید، فضای باز سیاسی ایجاد می‌شود و اجازه می‌دهد احزاب و جریانهای اسلامگرا وارد عرصه سیاسی شوند و در قدرت مشارکت نمایند. در سال 1990-1991 جریان اسلامگرا در انتخابات شهرداری‌ها شورای شهر و مجلس شرکت می‌کند و به طور پیاپی در اکثر انتخابات با اکثریت قاطع پیروز می‌شود. با نزدیک شدن «حزب نجات اسلامی» به پست نخست وزیری و ریاست دولت، سیستم حاکم تحمل نمی‌کند. ارتش و جریان نظامی دست به کودتا می‌زند؛ شاذلی بن جدید ساقط و نتایج انتخابات باطل می‌شود. در نهایت همه سران جبهه نجات اسلامی دستگیر می‌شوند. پیرو این جریانات یک آتش‌فشان داخلی سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد. اوایل دهه 90 ناامنی گسترده، ترورهای فراوان و جنبشهای اجتماعی گسترده سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد و چندین سال الجزایر در این آتش می‌سوزد. تا اینکه با روی کار آمدن بوتفلیقه و اتخاذ سیاست متعادل اوضاع  آرام می‌شود. درواقع هم ارتش کمی از مواضع خود کوتاه می‌آید و هم جریان اسلامگرا به این نتیجه می‌رسد که روشهای پیشین هزینه زیادی برای خود و جامعه به همراه دارد و رو به مماشات می‌آورد. مردم هم از کابوس دهه 90 به ستوه آمده بودند. در نتیجه همه از سر ناچاری کنار می‌آیند اما این مدل، مدل پایداری نیست برای همین هنوز هم الجزایر به ثبات و پایداری از نظر سیاسی دست نیافته است و جریان اسلامگرا هم علاوه بر نداشتن پایداری آسیب بزرگتری هم دیده است و  بسیاری از رهبران خود را در خلال مبارزات از دست داده است.  هنوز اسطوره‌هایی مثل عباس مدنی و علی بلحاج جایگزین نشده‌اند. در نتیجه جریان اسلامگرا در الجزایر بدون رهبر قدرتمند و کاریزماتیک است.
جریان اسلامگرا قدرت خود را در «جبهه نجات اسلامی» به رهبری عباس مدنی متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته می‌شود. و کار به جاهای باریک می‌کشد تا جایی که خود سیستم احساس می‌کند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب رئیس جمهور عوض می‌شود. با روی کار آمدن شاذلی بن جدید، فضای باز سیاسی ایجاد می‌شود و اجازه می‌دهد احزاب و جریانهای اسلامگرا وارد عرصه سیاسی شوند و در قدرت مشارکت نمایند. در سال 1990-1991 جریان اسلامگرا در انتخابات شهرداری‌ها شورای شهر و مجلس شرکت می‌کند و به طور پیاپی در اکثر انتخابات با اکثریت قاطع پیروز می‌شود. با نزدیک شدن «حزب نجات اسلامی» به پست نخست وزیری و ریاست دولت، سیستم حاکم تحمل نمی‌کند. ارتش و جریان نظامی دست به کودتا می‌زند؛ شاذلی بن جدید ساقط و نتایج انتخابات باطل می‌شود. در نهایت همه سران جبهه نجات اسلامی دستگیر می‌شوند. پیرو این جریانات یک آتش‌فشان داخلی سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد. اوایل دهه 90 ناامنی گسترده، ترورهای فراوان و جنبشهای اجتماعی گسترده سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد و چندین سال الجزایر در این آتش می‌سوزد. تا اینکه با روی کار آمدن بوتفلیقه و اتخاذ سیاست متعادل اوضاع  آرام می‌شود. درواقع هم ارتش کمی از مواضع خود کوتاه می‌آید و هم جریان اسلامگرا به این نتیجه می‌رسد که روشهای پیشین هزینه زیادی برای خود و جامعه به همراه دارد و رو به مماشات می‌آورد. مردم هم از کابوس دهه 90 به ستوه آمده بودند. در نتیجه همه از سر ناچاری کنار می‌آیند اما این مدل، مدل پایداری نیست برای همین هنوز هم الجزایر به ثبات و پایداری از نظر سیاسی دست نیافته است و جریان اسلامگرا هم علاوه بر نداشتن پایداری آسیب بزرگتری هم دیده است و  بسیاری از رهبران خود را در خلال مبارزات از دست داده است.  هنوز اسطوره‌هایی مثل عباس مدنی و علی بلحاج جایگزین نشده‌اند. در نتیجه جریان اسلامگرا در الجزایر بدون رهبر قدرتمند و کاریزماتیک است.
confirmed
۸٬۱۴۶

ویرایش