confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== تفسیر شیخ مفید از امر بینالامرین === | === تفسیر شیخ مفید از امر بینالامرین === | ||
شیخ مفید در توضیح امر بینالامرین مینویسد: | شیخ مفید در توضیح امر بینالامرین مینویسد:«والواسطه بین القولین ان الله اقدر الخلق علی افعالهم و مکنهم من اعمالهم و حد لهم الحدود فی ذلک رسم لهم الرسوم و نهاهم عن القبایح با الزجر و التخویف و الوعد و الوعید.... فلم یکن بتمکینهم من الاعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض الاعمال الیهم لمنعهم من اکثرها و وضع الحدود لهم فیها و امرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها ثم قال فهذا هو الفصل بینالجبر و التفویض...».<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص 46</ref> | ||
یعنی قول وسط میان دو قول جبر و تفویض این است که خداوند مخلوقاتش را قادر و متمکن کرده است تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند و برای آنها در باره افعالشان مرزهایی ترسیم کرده و آنها را با وعده و وعید از زشتیها و نیز ترس(از عذاب جهنم) باز داشته است. از طرفی چنین نیست که چون انسانها را قادر و متکمن بر اعمال میکند، آنها مجبور بر انجامش باشند، همانطور به بندگان نیز آن مقدار اختیار نداده است تا هر کاری را بتوانند انجام دهند، زیرا از بسیاری از اعمال منعشان کرده | یعنی قول وسط میان دو قول جبر و تفویض این است که خداوند مخلوقاتش را قادر و متمکن کرده است تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند و برای آنها در باره افعالشان مرزهایی ترسیم کرده و آنها را با وعده و وعید از زشتیها و نیز ترس(از عذاب جهنم) باز داشته است. از طرفی چنین نیست که چون انسانها را قادر و متکمن بر اعمال میکند، آنها مجبور بر انجامش باشند، همانطور به بندگان نیز آن مقدار اختیار نداده است تا هر کاری را بتوانند انجام دهند، زیرا از بسیاری از اعمال منعشان کرده و برای خلق حدودی را وضع و آنان را به نیکی امر کرده و از بدی باز داشته است و معنای امر میان دو امر (جبر و تفویض) جز این نیست. | ||
=== تفسیر خواجه نصیر الدین طوسی از امر بینالامرین === | === تفسیر خواجه نصیر الدین طوسی از امر بینالامرین === | ||
تفسیر | تفسیر این شخصیت از امر بین الامرین، همان تفسیر سایر متکلمان امامیه اما با روش خودش است. وی در تفسیر این نظریه، به صراحت از استناد مستقیم فعل به انسان دفاع و جبر را نفی میکند و مینویسد: «و الضّرورة قاضیة باستناد الأفعال إلینا» <ref>طوسی خواجه نصیر الدین، تجرید الاعتقاد، ص 199</ref>یعنی ضرورت(بداهت) قضاوت میکند که افعال صادره از ما، مستند به خود ما باشد. وی نحوه صدور افعال را در قالب فاعلیت طولی میپذیرد و خداوند را فاعلبعید و انسان را فاعلقریب معرفی میکند، با این توضیح که فعل انسان از آن جهت که ناشی از قدرت و اراده اوست و آثاری از خود بر جای میگذارد؛ به طور واقعی منسوب به خود اوست، زیرا [[عقل]] و وجدان این مسئله را تایید میکند که فعل صادر شده از انسان از اراده و اختیار او ناشی میشود. از طرف دیگر میدانیم که چون غیر از خدا موثری در هستی وجود ندارد، پس او فاعل افعال همه موجودات است، در این صورت به وجه الجمع میان دو فاعل دست مییابیم و میگوییم افعال اختیاری انسان از یک سو منسوب به خود اوست، چون او فاعل مستقیم و مباشر است و از سوی دیگر منسوب به خداوند است، چون خداوند فاعل غیر مستقیم و با التسبیب است. | ||
=== افعال عباد بین جبر و تفویض === | === افعال عباد بین جبر و تفویض === |