۸۷٬۷۸۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=منبع=' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - ' نمی آ' به ' نمیآ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== آلام == | == آلام == | ||
بکر درباره آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را می آفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با [[اشاعره]] موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح» تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر نمیشود، و این خداوند است که به اراده خود گاهی درد را در موضعی از بدن می آفریند یا | بکر درباره آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را می آفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با [[اشاعره]] موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح» تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر نمیشود، و این خداوند است که به اراده خود گاهی درد را در موضعی از بدن می آفریند یا نمیآفریند. [۶۳] [۶۴] گذشته از این، به گفته قاضی عبدالجبار، بعضی معتقدند که آلام و به عبارت دیگر ایجاد درد و رنج از خداوند قبیح است، مگر در حق کسی که در نتیجه گناه یا اخلال در واجبات مستحق آن باشد؛ در این صورت، ایجاد درد مستحسن و پسندیده است. | ||
اما درباره رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمیشوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی) دیگر بودهاند، چون در آن قالب به خدا عصیان کردهاند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنجها آنان را کیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به تناسخاند و انسان را فقط [[روح]] میدانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس» (مرکب از روح و جسم). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمیکنند. [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸] [۶۹] و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد میکند [۷۰]؛ ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجباربن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شدهاند، و ازاینرو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است [۷۱] | اما درباره رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمیشوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی) دیگر بودهاند، چون در آن قالب به خدا عصیان کردهاند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنجها آنان را کیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به تناسخاند و انسان را فقط [[روح]] میدانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس» (مرکب از روح و جسم). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمیکنند. [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸] [۶۹] و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد میکند [۷۰]؛ ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجباربن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شدهاند، و ازاینرو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است [۷۱] | ||