۸۷٬۷۶۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ف' به ' میف') |
جز (جایگزینی متن - ' می خ' به ' میخ') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
=== متن حدیث به روایت سعید بن زید === | === متن حدیث به روایت سعید بن زید === | ||
ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است: | ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است: | ||
سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر | سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر میخواستم، [نفر] دهم را نام می بُردم. از وی پرسیدند: چه کسی است؟ ساکت شد. چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید. <ref>ر .ک : ح ۸۳۲ (سنن أبی داود عن عبدالرحمن بن الأخنس) .</ref> | ||
== ارزیابی حدیث عشره مبشره == | == ارزیابی حدیث عشره مبشره == | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمیپذیرم و منکر آن هستم». | علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمیپذیرم و منکر آن هستم». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میپنداری؟ | زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میپنداری؟ | ||
فرمود: «دروغ نمیپندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا | فرمود: «دروغ نمیپندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا میخواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمیپذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». | ||
آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک میریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> | آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک میریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> | ||
گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref> | گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref> |