confirmed
۵٬۸۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ابن تیمیه در جایی دیگر ادعای بزرگی را مطرح میکند مبنی بر این که همه امتها به وجود قدر و نیز وجود ثواب و عقاب ناشی از افعال اختیاری بشر اقرار دارند. مینویسد:«و جماهیر الامم مقرّة با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمّون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم»<ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 150</ref>یعنی همه امتها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء میدانند، با اینحال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و عقاب میشوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و ردّ جبر یا اختیار محض است. وی در پاسخ به ادعای امامیه که میگویند اهلسنت مطابق با مبانی اعتقادیاشان که قایل به قدر و نیز [[توحید افعالی]] هستند، و بر این مبنا هیچگونه مسئولیتی را متوجه انسان در باره افعالش نمیدانند بلکه خداوند را فاعل معاصی و قبایح میدانند؛ پاسخ میدهد که در واقع اینگونه نیست، بلکه اهلسنت و جماعت نیز در تفاسیری که از خود ارایه کردند، همچون امامیه مسیر میان جبر و اختیار را انتخاب کردند و مبنای اعتقادیاشان چیزی جز آنچه به آن معتقدند نیست. مینویسد:«نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل، بل جمهور اهل السنة المثبتة للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقة و ان له قدرة حقیقیة و استطاعة حقیقیة و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیة بل یقرّون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوة فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرّون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <refابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 12</ref>یعنی استناد [[رافضیه]](امامیه) به اکثر اهلسنت مبنی بر اینکه عبد هیچگونه مسئولیتی در باره افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهلسنت آنها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش بوده و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی میباشد. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا به آنچه شرع و عقل میگوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق میکند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل میکند و گیاه را توسط باران میرویاند و نمیگویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری در طبیعت ندارد، بلکه اقرار دارند که آنها نیز دارای تاثیرند. | ابن تیمیه در جایی دیگر ادعای بزرگی را مطرح میکند مبنی بر این که همه امتها به وجود قدر و نیز وجود ثواب و عقاب ناشی از افعال اختیاری بشر اقرار دارند. مینویسد:«و جماهیر الامم مقرّة با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمّون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم»<ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 150</ref>یعنی همه امتها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء میدانند، با اینحال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و عقاب میشوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و ردّ جبر یا اختیار محض است. وی در پاسخ به ادعای امامیه که میگویند اهلسنت مطابق با مبانی اعتقادیاشان که قایل به قدر و نیز [[توحید افعالی]] هستند، و بر این مبنا هیچگونه مسئولیتی را متوجه انسان در باره افعالش نمیدانند بلکه خداوند را فاعل معاصی و قبایح میدانند؛ پاسخ میدهد که در واقع اینگونه نیست، بلکه اهلسنت و جماعت نیز در تفاسیری که از خود ارایه کردند، همچون امامیه مسیر میان جبر و اختیار را انتخاب کردند و مبنای اعتقادیاشان چیزی جز آنچه به آن معتقدند نیست. مینویسد:«نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل، بل جمهور اهل السنة المثبتة للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقة و ان له قدرة حقیقیة و استطاعة حقیقیة و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیة بل یقرّون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوة فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرّون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <refابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 12</ref>یعنی استناد [[رافضیه]](امامیه) به اکثر اهلسنت مبنی بر اینکه عبد هیچگونه مسئولیتی در باره افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهلسنت آنها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش بوده و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی میباشد. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا به آنچه شرع و عقل میگوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق میکند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل میکند و گیاه را توسط باران میرویاند و نمیگویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری در طبیعت ندارد، بلکه اقرار دارند که آنها نیز دارای تاثیرند. | ||
واما در تایید مطالب | واما در تایید مطالب پیشگفته، به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره میشود:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 236</ref> یعنی اهلسنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خداوند وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خداوند او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این جملات، به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره میکند و مینویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیة العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیة و الاختیار حصلت بمشیة الرب فکلا الامرین حق» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 237</ref> پس اعتقاد اهلسنت بر اقضای مشیت برای عبد است تا فاعلمختار باشد که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آنکه هر دو مشیت، حق است. | ||
== اعتراف به امر بین الامرین در کلام ابن تیمیه == | == اعتراف به امر بین الامرین در کلام ابن تیمیه == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== عمل مقبول و مردود و نسبت آن با فاعلیت انسان == | == عمل مقبول و مردود و نسبت آن با فاعلیت انسان == | ||
عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر اهل حدیث بوده و به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است و نشانه استناد واقعی عمل به انسان است و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، خلق عمل مربوط به خداوند و فعل آن مربوط به انسان است و همان طور که میدانیم عمل فعلی است که جوارح و جوانح همزمان آن را شکل می دهند. اهلحدیث با این تحلیل، معتقدند که میان انسان و افعالش نسبتی واقعی برقرار است به گونهای که وی را در برابر | عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر اهل حدیث بوده و به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است و نشانه استناد واقعی عمل به انسان است و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، خلق عمل مربوط به خداوند و فعل آن مربوط به انسان است و همان طور که میدانیم عمل فعلی است که جوارح و جوانح همزمان آن را شکل می دهند. اهلحدیث با این تحلیل، معتقدند که میان انسان و افعالش نسبتی واقعی برقرار است به گونهای که وی را در برابر عملی که انجام میدهد، مسئول میدانند. | ||
ابن قیم دراینباره مینویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا كَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا كَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِكَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِيَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا يُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِكَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا يُحِبُّهَا، بَلْ يَمْقُتُهَا وَيَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم، إعلام الموقعين عن رب العالمين. بیروت: انتشارات دارالکتب العلمیه، جلد دوم ص 124</ref> | ابن قیم دراینباره مینویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا كَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا كَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِكَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِيَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا يُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِكَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا يُحِبُّهَا، بَلْ يَمْقُتُهَا وَيَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم، إعلام الموقعين عن رب العالمين. بیروت: انتشارات دارالکتب العلمیه، جلد دوم ص 124</ref> | ||
یعنی فصل درباره اعمال عباد است که به چهار نوع تقسیم میشود و از این چهار نوع، فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خداوند از عباد (عمل) را قبول نمیکند مگر آن که خالص باشد. و اما اعمال بر چهار قسم میباشد که یکی از آنها مقبول و سه تای دیگر مردود است. مقبول عملی است که خالصانه انجام و رضای خدا در آن لحاظ شود و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خداوند آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خداوند انجام عملی را دوست میدارد که به آن امر کرده و آن عمل به قصد قربت انجام شده باشد | یعنی فصل درباره اعمال عباد است که به چهار نوع تقسیم میشود و از این چهار نوع، فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خداوند از عباد (عمل) را قبول نمیکند مگر آن که خالص باشد. و اما اعمال بر چهار قسم میباشد که یکی از آنها مقبول و سه تای دیگر مردود است. مقبول عملی است که خالصانه انجام و رضای خدا در آن لحاظ شود و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خداوند آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خداوند انجام عملی را دوست میدارد که به آن امر کرده و آن عمل به قصد قربت انجام شده باشد. پس اگر عملی این اوصاف را نداشته باشد، خداوند عمل و اهلش را دشمن میپندارد. نویسنده در ادامه به آیهای از کتاب خدا استشهاد میکند که فرمود:«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. الملک(67) آیه 2 آنكه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما بهتر عمل میكنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است.» از جملات فوق نتیجه میگیریم که عمل مقبول و مردود هنگامی معنا دارد که فعل به طور واقعی به فاعل انسانی مستند شود و گرنه بحث از مقبول و مردود بودن، بدون فایده است. | ||
== انکار قدر و جبر == | == انکار قدر و جبر == | ||
ابن قیم بعد از | ابن قیم بعد از آنکه به طور مفصل به اقوال قدریون و جبریون اشاره میکند، در رد قدر و جبر مینویسد:«و أهل السنة و حزب الرسول و عسكر الإيمان لا مع هؤلاء و لا مع هؤلاء، بل هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه و هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه، فكلّ حقّ مع طائفة من الطوائف، فهم يوافقونهم فيه، و هم براء من باطلهم، فمذهبهم جمع حقّ الطوائف»<ref>ابن قیم، شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت، انتشارات دار الجمیل، ص 143</ref> | ||
یعنی | یعنی اهلسنت و پیروان پیامبر صلوات الله علیه و لشکر ایمان، نه(به طور کامل) با گروه قدر هستند و نه (به طور کامل) با گروه جبر، بلکه با آنچه در هر گروه حق است، همراهی دارند. پس هر حقی از طوایف، مورد موافقت گروه ایمان و اهل سنت و پیروان پیامبر است و از باطل آن برائت جسته میشود. بنابراین، مذهب اهلسنت جمع حقوق طوایف است. ابن قیم در ادامه به مباحث مربوط به مشیت و قدرت الهی در باره همه موجودات میپردازد و در همانحال قدرت و اراده حقیقی را برای عباد در حیطه فعل اختیاریشان ترسیم میکند و مینویسد:«و يثبتون مع ذلك قدرة العبد و إرادته و اختياره و فعله حقيقة لا مجازا و هم متفقون علی أن الفعل غير المفعول كما حكاه عنهم البغويّ و غيره، فحركاتهم و اعتقاداتهم أفعال لهم حقيقة» <ref>ابن قیم، شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت، انتشارات دار الجمیل، ص 144</ref> و ثابت میکنند که عبد دارای قدرت و اراده و اختیار بوده و فاعلیتش حقیقی است نه مجازی. علاوه، گروه حق بر این نکته اجماع دارند که فعل غیر از مفعول است آن طور که بغوی و غیر او از گروه حق و اهلسنت این موضوع را حکایت میکند، پس حرکات و اعتقادات عباد، افعال واقعی آنها است. | ||
== اعتراف صریح به امر بین الامرین == | == اعتراف صریح به امر بین الامرین == |