confirmed
۵٬۸۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
= تفسیر ابن حجر عسقلانی از افعال عباد = | = تفسیر ابن حجر عسقلانی از افعال عباد = | ||
'''ابن حجر عسقلانی'''(ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی بن محمد الکنانیّ العسقلانی. 773-852 ق) نیز همانند اسلافش درباره خلق افعال عباد نظراتی بیان کرده است که میتواند به امر بین الامرین امامیه بسیار شبیه باشد. عسقلانی در تفسیر خلق افعال عباد و نسبت آن با جبر و اختیار، به این نکته اشاره میکند که خالق فقط خدای متعال است و انسان از عهده خلق بر نمیآید. مینویسد:«أَنَّ أَهْلَ السُّنَّةِ تَمَسَّكُوا بِأَصْلٍ قَامَتْ عَلَيْهِ الْبَرَاهِينُ وَهُوَ أَنَّ اللَّهَ خَالِقُ كُلِّ مَخْلُوقٍ وَيَسْتَحِيلُ أَنْ يَخْلُقَ الْمَخْلُوقُ شَيْئًا» <ref>57. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، انتشارات دار المعرفة، ج 13، ص 449</ref> یعنی اهلسنت به اصلی تمسک کردهاند که براهینی بر آن تکیه کرده است، با این توضیح که خدای متعال خالق هر مخلوقی است و محال است که مخلوق چیزی را خلق کند. وی در این عبارات صریح که در مقام پاسخ به نظر مخالفین است، روی اصل توحید تاکید کرده و جز خداوند فاعل و خالق دیگری را معرفی نمیکند که البته این عقیده همه فرقههای اهل سنت است. ابن حجر در ادامه به مخالفین و دشمنان میتازد که برای فرار از مسئولیت در باره افعال خویش به قدر سابق و از پیش نوشته قایلاند و بر مبنای خودشان مسیر عقل و نقل را میبندند. مینویسد:«فَلَمَّا عَانَدَ الْمُشْرِكُونَ الْمَعْقُولَ وَكَذَّبُوا الْمَنْقُولَ ... تَمَسَّكُوا بِالْمَشِيئَةِ وَالْقَدَرِ السَّابِقِ وَهِيَ حُجَّةٌ مَرْدُودَةٌ لِأَنَّ الْقَدَرَ لَا تَبْطُلُ بِهِ الشَّرِيعَةُ وَجَرَيَانُ الْأَحْكَامِ عَلَی الْعِبَادِ بِأَكْسَابِهِمْ» <ref> عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، شرح صحیح البخاری، بیروت، انتشارات دار المعرفة، ج 13، ص 449</ref> | '''ابن حجر عسقلانی'''(ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی بن محمد الکنانیّ العسقلانی. 773-852 ق) نیز همانند اسلافش درباره خلق افعال عباد نظراتی بیان کرده است که میتواند به امر بین الامرین امامیه بسیار شبیه باشد. عسقلانی در تفسیر خلق افعال عباد و نسبت آن با جبر و اختیار، به این نکته اشاره میکند که خالق فقط خدای متعال است و انسان از عهده خلق بر نمیآید. مینویسد:«أَنَّ أَهْلَ السُّنَّةِ تَمَسَّكُوا بِأَصْلٍ قَامَتْ عَلَيْهِ الْبَرَاهِينُ وَهُوَ أَنَّ اللَّهَ خَالِقُ كُلِّ مَخْلُوقٍ وَيَسْتَحِيلُ أَنْ يَخْلُقَ الْمَخْلُوقُ شَيْئًا» <ref>57. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، انتشارات دار المعرفة، ج 13، ص 449</ref> یعنی اهلسنت به اصلی تمسک کردهاند که براهینی بر آن تکیه کرده است، با این توضیح که خدای متعال خالق هر مخلوقی است و محال است که مخلوق چیزی را خلق کند. وی در این عبارات صریح که در مقام پاسخ به نظر مخالفین است، روی اصل توحید تاکید کرده و جز خداوند فاعل و خالق دیگری را معرفی نمیکند که البته این عقیده همه فرقههای اهل سنت است. ابن حجر در ادامه به مخالفین و دشمنان میتازد که برای فرار از مسئولیت در باره افعال خویش به قدر سابق و از پیش نوشته قایلاند و بر مبنای خودشان مسیر عقل و نقل را میبندند. مینویسد:«فَلَمَّا عَانَدَ الْمُشْرِكُونَ الْمَعْقُولَ وَكَذَّبُوا الْمَنْقُولَ ... تَمَسَّكُوا بِالْمَشِيئَةِ وَالْقَدَرِ السَّابِقِ وَهِيَ حُجَّةٌ مَرْدُودَةٌ لِأَنَّ الْقَدَرَ لَا تَبْطُلُ بِهِ الشَّرِيعَةُ وَجَرَيَانُ الْأَحْكَامِ عَلَی الْعِبَادِ بِأَكْسَابِهِمْ» <ref> عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، شرح صحیح البخاری، بیروت، انتشارات دار المعرفة، ج 13، ص 449</ref> | ||
پس | پس زمانیکه مشرکین با فهم عقلی مخالفت و نیز منقول را تکذیب کردند، برای پاسخ به رفتار خود، به مشیت و قدر پیشین الهی تمسک نمودند، حال آنکه این یک دلیل مردود است، زیرا قدر، موجب بطلان(بی خاصیت بودن) دین و مانع اجرای احکام(جزا و حدود الهی) در باره افعال بندگان نمیشود. ابن حجر در این جملات و ادامه آن، از حد وسط جبر و اختیار دفاع میکند و از مسئولیت بندگان در باره افعالشان دفاع میکند. با اینحساب میتوان از فحوای کلام وی (که از یک طرف تابع قدر است و از طرف دیگر، انسان را در باره افعالش مسئول میداند؛) امر بین الامرین را اصطیاد کرد. | ||
== | == سخن صریح عسقلانی در انکار جبر و اختیار== | ||
ابن حجر به بهانه حفظ | ابن حجر به بهانه حفظ توحید (انحصار خالقیت در باره خدای متعال) و نیز تفاوت میان خلق و عمل، مطالبی بیان میکند که به نظریه امر بین الامرین امامیه نزدیک میشود. وی در پاسخ به مخالفین در تفسیر آیه شریفه: «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» سوره صافات، (37) آیه 96 مینویسد: «أَنَّ الْعَمَلَ هُنَا غَيْرُ الْخَلْقِ وَهُوَ الْكَسْبُ الَّذِي يَكُونُ مُسْنَدًا إِلَی الْعَبْدِ حَيْثُ أَثْبَتَ لَهُ فِيهِ صُنْعًا وَيُسْنَدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنْ حَيْثُ إِنَّ وُجُودَهُ إِنَّمَا هُوَ بِتَأْثِيرِ قُدْرَتِهِ وَلَهُ جِهَتَانِ جِهَةٌ تَنْفِي الْقَدَرَ وَجِهَةٌ تَنْفِي الْجَبْرَ فَهُوَ مُسْنَدٌ إِلَی اللَّهِ حَقِيقَةً وَإِلَی الْعَبْدِ عَادَةً وَهِيَ صِفَةٌ يَتَرَتَّبُ عَلَيْهَا الْأَمْرُ وَالنَّهْيُ وَالْفِعْلُ وَالتَّرْكُ فَكُلُّ مَا أُسْنِدَ مِنْ أَفْعَالِ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَهُوَ بِالنَّظَرِ إِلَی تَأْثِيرِ الْقُدْرَةِ وَيُقَالُ لَهُ الْخَلْقُ وَمَا أُسْنِدَ إِلَی الْعَبْدِ إِنَّمَا يَحْصُلُ بِتَقْدِيرِ اللَّهِ تَعَالَی وَيُقَالُ لَهُ الْكَسْبُ وَعَلَيْهِ يَقَعُ الْمَدْحُ وَالذَّمُّ» <ref>57. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، شرح صحیح البخاری، بیروت، انتشارات دار المعرفه، ج 13، ص 528</ref> | ||
عمل عبد در | عمل عبد در اینجا غیر از خلق و به معنای کسب اما مستند به عبد میباشد، زیرا توانایی عبد برای انجام صنعت اثبات شده است. از طرف دیگر، هرگونه عملی مستند به خداوند است، زیرا وجود عمل، نتیجه تاثیر قدرت الهی است. بنابراین، برای کسب(عمل) انسان دو جهت فرض میشود، جهتی که نافی قدر(اختیار) و جهتی که نافی جبر است. با این مبنا، فعل واقعا به خدا و عادتا به عبد مستند میشود و عمل با این صفت، مورد تعلق امر و نهی و فعل و ترک قرار میگیرد. | ||
شباهت این عبارت به امر بین الامرین کاملا معلوم است که به دو جهت پرهیز گرایانه فعل عبد از جبر و اختیار توجه دارد، زیرا از طرفی، اگرچه فعل انجام شده از سوی انسان کسب نامیده میشود، اما کسب به وی منتسب بوده ولی ناشی از قدرت الهی است. بنابراین، عمل عبد میان جبر و اختیار محقق میشود و امر بین الامرین، امری جز این نیست. البته تفاوتی کوچک در تفسیر ابن حجر وجود دارد که وی نسبت فعل به انسان را واقعی نمیداند، بلکه مدعی است که فعل عادتا از انسان صادر میشود و عادت چون تابع قانون خاصی نیست، از | شباهت این عبارت به امر بین الامرین کاملا معلوم است که به دو جهت پرهیز گرایانه فعل عبد از جبر و اختیار توجه دارد، زیرا از طرفی، اگرچه فعل انجام شده از سوی انسان کسب نامیده میشود، اما کسب به وی منتسب بوده ولی ناشی از قدرت الهی است. بنابراین، عمل عبد میان جبر و اختیار محقق میشود و امر بین الامرین، امری جز این نیست. البته تفاوتی کوچک در تفسیر ابن حجر وجود دارد که وی نسبت فعل به انسان را واقعی نمیداند، بلکه مدعی است که فعل عادتا از انسان صادر میشود و عادت چون تابع قانون خاصی نیست، از اینرو نمیتواند موجب انتساب واقعی فعل به فاعل بشود. | ||
= نتیجه بحث = | = نتیجه بحث = | ||
نتیجه مباحثی که بیان شد این است که متکلمان | نتیجه مباحثی که بیان شد این است که متکلمان اهلحدیث(و همه متکلمان اهل سنت و جماعت) در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا از یک سو معتقدند خالق فقط خدای متعال است، پس هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض میکند و از سوی دیگر بیان میکنند که افعالعباد به طور حقیقی منسوب به خودشان است. با اینحال اگرچه اهلحدیث در تفسیر جبر و اختیار با امامیه در جهت اصلی همسو هستند و انسان را مسئول افعالش میدانند، اما در جهتهای فرعی از امامیه فاصله میگیرند، با این توضیح که آنها میان خلق و فعل امتیاز قایلاند و معتقدند که خالق فقط خداوند است و برای آنکه در مخمصه جبر گرفتار نشوند، مسئله فاعلیت حقیقی و انتساب واقعی فعل به فاعل را در قالب نظریه خلقافعالعباد مطرح میکنند. اما امامیه معتقدند که انسان هم خالق است هم فاعل، هر چند در واقع خدای متعال خالق تمام افعال هستی است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |