پرش به محتوا

کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

لازم
بدون خلاصۀ ویرایش
(لازم)
خط ۳: خط ۳:
یكی از روایاتی که ولایت و برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام بر تمام خلايق را ثابت می‌کند، روايت طير مشوي است.  
یكی از روایاتی که ولایت و برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام بر تمام خلايق را ثابت می‌کند، روايت طير مشوي است.  
طبق اين روايت: روزي مرغ برياني را خدمت رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ.خدايا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بياور تا با من از اين غذا نوش‌جان نمايد». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پيامبر هم سفره باشند و اين مقام بسيار بلند و ارزشمند نصيب آنان شود؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و در واقع دست رد بر سينه آن‌ها زدند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم اين شخص سعد بن عباده از قبيله خودم باشد؛ اما ديدم كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام آمد و من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا اين كه آن حضرت صداي خودشان را به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله رساندند و پيامبر (ص) دستور دادند اجازه ورود بدهم و اميرمؤمنان علیه‌السلام وارد شدند با رسول خدا (ص) از آن غذا نوش‌جان كردند.
طبق اين روايت: روزي مرغ برياني را خدمت رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ.خدايا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بياور تا با من از اين غذا نوش‌جان نمايد». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پيامبر هم سفره باشند و اين مقام بسيار بلند و ارزشمند نصيب آنان شود؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و در واقع دست رد بر سينه آن‌ها زدند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم اين شخص سعد بن عباده از قبيله خودم باشد؛ اما ديدم كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام آمد و من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا اين كه آن حضرت صداي خودشان را به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله رساندند و پيامبر (ص) دستور دادند اجازه ورود بدهم و اميرمؤمنان علیه‌السلام وارد شدند با رسول خدا (ص) از آن غذا نوش‌جان كردند.
اما اهل سنت به با نقل متعدد این روایت اشکال هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.


== متن حدیث نبوی طیر مشوی ==
==متن حدیث نبوی طیر مشوی==
اهدِی لِرَسولِ اللّهِ(ص) حِجلٌ مَشوی بِخُبزِهِ وصِنابِهِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ ائتِنی بِأَحَبِّ خَلقِک إلَیک؛ یأکلُ مَعی مِن هذَا الطَّعامِ. فَقالَت عائِشَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی. وقالَت حَفصَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی قال أنَسٌ: وقُلتُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ سَعدَ بنَ عُبادَةَ.
اهدِی لِرَسولِ اللّهِ(ص) حِجلٌ مَشوی بِخُبزِهِ وصِنابِهِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ ائتِنی بِأَحَبِّ خَلقِک إلَیک؛ یأکلُ مَعی مِن هذَا الطَّعامِ. فَقالَت عائِشَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی. وقالَت حَفصَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی قال أنَسٌ: وقُلتُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ سَعدَ بنَ عُبادَةَ.
قالَ أنَسٌ: فَسَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَسَلَّمَ عَلِی، فَسَمِعَ رَسولُ اللّهِ(ص) صَوتَه فَقالَ: انظُر مَن هذَا. فَخَرَجتُ فَإِذا هُوَ عَلِی، فَجِئتُ إلى رَسولِ اللّهِ(ص) فَأَخبَرتُهُ، فَقالَ: ایذَن لَهُ. فَدَخَلَ عَلِی، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی. <ref>با عبارات مختلف در : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>
قالَ أنَسٌ: فَسَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَسَلَّمَ عَلِی، فَسَمِعَ رَسولُ اللّهِ(ص) صَوتَه فَقالَ: انظُر مَن هذَا. فَخَرَجتُ فَإِذا هُوَ عَلِی، فَجِئتُ إلى رَسولِ اللّهِ(ص) فَأَخبَرتُهُ، فَقالَ: ایذَن لَهُ. فَدَخَلَ عَلِی، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی. <ref>با عبارات مختلف در : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>


== اشکالات اهل سنت به حدیث طیر مشوی: ==
==اشکالات اهل سنت به حدیث طیر مشوی:==


=== اشكال اول: سند روایت صحیح نیست. ===  
===اشكال اول: سند روایت صحیح نیست.===  
==== جواب اشکال اول: ====
====جواب اشکال اول:====
این حدیث از راویان متعددی مثل:  
این حدیث از راویان متعددی مثل:  
* امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام؛
*امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام؛
* أنس بن مالك؛
*أنس بن مالك؛
* عبدالله بن العباس؛
*عبدالله بن العباس؛
* أبو سعيد الخدري؛
*أبو سعيد الخدري؛
* سفينة خادم رسول خدا صلی‌الله عليه وآله وسلم؛
*سفينة خادم رسول خدا صلی‌الله عليه وآله وسلم؛
* سعد بن أبي وقاص؛
*سعد بن أبي وقاص؛
* عمرو بن العاص؛
*عمرو بن العاص؛
* أبو الطفيل عامر بن واثلة؛
*أبو الطفيل عامر بن واثلة؛
* يعلي بن مرة از اصحاب رسول خدا صلی‌الله عليه وآله
*يعلي بن مرة از اصحاب رسول خدا صلی‌الله عليه وآله
نقل شده که سندهای حدیث را مورد بررسی قرار می دهیم:
نقل شده که سندهای حدیث را مورد بررسی قرار می دهیم:
===== راوی اول: سفينه، خادم رسول خدا (ص) =====
=====راوی اول: سفينه، خادم رسول خدا (ص) =====
ابوالقاسم طبراني در كتاب المعجم الكبير می‌نویسد:
ابوالقاسم طبراني در كتاب المعجم الكبير می‌نویسد:
حَدَّثَنَا عُبَيْدٌ الْعِجْلِيُّ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيْدٍ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا سُلَيْمَانُ بْنُ قَرْمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نُعْمٍ، عَنْ سَفِينَةَ، مَوْلَي النَّبِيِّ (ص) أَنَّ النَّبِيَّ (ص) أُتِيَ بِطَيْرٍ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): «اللَّهُمَّ وَالِ».
حَدَّثَنَا عُبَيْدٌ الْعِجْلِيُّ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيْدٍ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا سُلَيْمَانُ بْنُ قَرْمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نُعْمٍ، عَنْ سَفِينَةَ، مَوْلَي النَّبِيِّ (ص) أَنَّ النَّبِيَّ (ص) أُتِيَ بِطَيْرٍ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): «اللَّهُمَّ وَالِ».
خط ۶۶: خط ۶۶:
عَبْد الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نُعْمٍ از روات بخاري و مسلم.عبد الرحمن بن أبي نعم. الإمام الحجة القدوة الرباني أبو الحكم البجلي الكوفي.<ref>سير أعلام النبلاء ج5، ص62</ref>عبد الرحمن بن أبي نعم، پيشوا، حجت و رهبر رباني بود.
عَبْد الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نُعْمٍ از روات بخاري و مسلم.عبد الرحمن بن أبي نعم. الإمام الحجة القدوة الرباني أبو الحكم البجلي الكوفي.<ref>سير أعلام النبلاء ج5، ص62</ref>عبد الرحمن بن أبي نعم، پيشوا، حجت و رهبر رباني بود.
بنابراين تمام روات اين روايت موثق بودند؛ پس در صحت روايت هيچ ترديدي نيست.
بنابراين تمام روات اين روايت موثق بودند؛ پس در صحت روايت هيچ ترديدي نيست.
===== راوی دوم سدي كبير =====
=====راوی دوم سدي كبير =====
روايت دوم: سدي كبير از أنس بن مالك ابويعلي حنبلي در مسند خود و نسائي در خصائص اميرمؤمنان علیه‌السلام نقل کرده‌اند:
روايت دوم: سدي كبير از أنس بن مالك ابويعلي حنبلي در مسند خود و نسائي در خصائص اميرمؤمنان علیه‌السلام نقل کرده‌اند:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ. <ref>أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج7، ص105، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984م؛النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ.</ref>
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ. <ref>أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج7، ص105، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984م؛النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ.</ref>
خط ۹۸: خط ۹۸:


بنابراين سند اين روايت نيز كاملا صحيح است.
بنابراين سند اين روايت نيز كاملا صحيح است.
===== راوی سوم يحيي بن كثير =====
=====راوی سوم يحيي بن كثير =====
روايت سوم: يحيي بن كثير از أنس بن مالك ابوالقاسم طبراني در المعجم الكبير می‌نویسد:
روايت سوم: يحيي بن كثير از أنس بن مالك ابوالقاسم طبراني در المعجم الكبير می‌نویسد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِيُّ، عَنْ يَحْيَي بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَيْمَنَ إِلَي النَّبِيِّ (ص) طَائِرًا بَيْنَ رَغِيفَيْنِ، فَجَاءَ النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَيْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ يَدَيْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ، يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِيُّ (ص) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِيُّ (ص) مِنَ الطَّائِرِ شَيْئًا، ثُمَّ رَفَعَ يَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَيْنِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " وَالِي يَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَتَّي فَرَغَا.<ref>الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أيمن مرغي را در ميان دو تكه نان به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه كرد؛ وقتي رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آمد سؤال كرد: آيا چيزي در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدايا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، من گفتم: رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مشغول است، مدتي بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمي از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدايا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، بين من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. اين سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علي با پيامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشيدند.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِيُّ، عَنْ يَحْيَي بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَيْمَنَ إِلَي النَّبِيِّ (ص) طَائِرًا بَيْنَ رَغِيفَيْنِ، فَجَاءَ النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَيْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ يَدَيْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ، يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِيُّ (ص) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِيُّ (ص) مِنَ الطَّائِرِ شَيْئًا، ثُمَّ رَفَعَ يَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَيْنِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " وَالِي يَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَتَّي فَرَغَا.<ref>الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أيمن مرغي را در ميان دو تكه نان به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه كرد؛ وقتي رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آمد سؤال كرد: آيا چيزي در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدايا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، من گفتم: رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مشغول است، مدتي بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمي از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدايا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، بين من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. اين سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علي با پيامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشيدند.
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
نتيجه: سند روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن موثق هستند و اشكالي كه ذهبي داشت نيز جواب داده شد.
نتيجه: سند روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن موثق هستند و اشكالي كه ذهبي داشت نيز جواب داده شد.


===== راوی چهارم عثمان الطويل =====
=====راوی چهارم عثمان الطويل =====
روايت چهارم: عثمان الطويل از أنس بن مالك محمد بن إسماعيل بخاري در التاريخ الكبير خود می‌نویسد:
روايت چهارم: عثمان الطويل از أنس بن مالك محمد بن إسماعيل بخاري در التاريخ الكبير خود می‌نویسد:
قَالَ لِي مُحَمَّدُ بْنُ يُوسُفَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: ثنا زُهَيْرٌ، قَالَ: ثنا عُثْمَانُ الطَّوِيلُ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أُهْدِيَ لِلنَّبِيِّ (ص) طَائِرٌ كَانَ يُعْجِبُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ هَذَا الطَّيْرَ "، فَاسْتَأْذَنَ عَلِيٌّ فَسَمِعَ كَلامَهُ، فَقَالَ: " ادْخُلْ ".
قَالَ لِي مُحَمَّدُ بْنُ يُوسُفَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: ثنا زُهَيْرٌ، قَالَ: ثنا عُثْمَانُ الطَّوِيلُ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أُهْدِيَ لِلنَّبِيِّ (ص) طَائِرٌ كَانَ يُعْجِبُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ هَذَا الطَّيْرَ "، فَاسْتَأْذَنَ عَلِيٌّ فَسَمِعَ كَلامَهُ، فَقَالَ: " ادْخُلْ ".
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
بنابراين، سند اين روايت نيز كاملا صحيح و تمام روات آن موثق هستند.
بنابراين، سند اين روايت نيز كاملا صحيح و تمام روات آن موثق هستند.


===== راوی پنجم عبدالله بن أنس بن مالك =====
=====راوی پنجم عبدالله بن أنس بن مالك =====
روايت پنجم: عبدالله بن أنس بن مالك ابن كثير دمشقي سلفي در البداية والنهاية و ابن حجر عسقلاني مي نويسند:
روايت پنجم: عبدالله بن أنس بن مالك ابن كثير دمشقي سلفي در البداية والنهاية و ابن حجر عسقلاني مي نويسند:
وَقَالَ أَبُو يَعْلَي: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَيْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّي، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِيَ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) حَجَلٌ مَشْوِيٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِي، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِي، قَالَ أَنَسٌ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ، قَالَ: فَسَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ، فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَلَي حَاجَةٍ. فَانْصَرَفَ، ثُمَّ سَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَلِكَ، فَسَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) صَوْتَهُ، فَقَالَ: " انْظُرْ مَنْ هَذَا؟ " فَخَرَجْتُ فَإِذَا هُوَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَجِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ وَالِي، اللَّهُمَّ وَالِي.<ref>ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.
وَقَالَ أَبُو يَعْلَي: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَيْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّي، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِيَ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) حَجَلٌ مَشْوِيٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِي، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِي، قَالَ أَنَسٌ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ، قَالَ: فَسَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ، فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَلَي حَاجَةٍ. فَانْصَرَفَ، ثُمَّ سَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَلِكَ، فَسَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) صَوْتَهُ، فَقَالَ: " انْظُرْ مَنْ هَذَا؟ " فَخَرَجْتُ فَإِذَا هُوَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَجِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ وَالِي، اللَّهُمَّ وَالِي.<ref>ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
ابن حبان نيز نام او را در زمره راويان ثقه آورده است.<ref>الثقات ج5، ص11، رقم: 3586</ref>
ابن حبان نيز نام او را در زمره راويان ثقه آورده است.<ref>الثقات ج5، ص11، رقم: 3586</ref>
در نتيجه سند اين روايت نيز مشكلي ندارد.
در نتيجه سند اين روايت نيز مشكلي ندارد.
===== راوی ششم علي بن عبدالله بن عباس =====
=====راوی ششم علي بن عبدالله بن عباس =====
روايت ششم: علي بن عبدالله بن عباس از پدرش: شمس‌الدین ذهبي در كتاب ميزان الإعتدال می‌نویسد:
روايت ششم: علي بن عبدالله بن عباس از پدرش: شمس‌الدین ذهبي در كتاب ميزان الإعتدال می‌نویسد:
حسين بن محمد المؤدب حدثنا سليمان بن قرم عن محمد بن شعيب عن داود بن علي عن أبيه عن ابن عباس أن النبي صلی‌الله عليه وسلم أتي بطير فقال اللهم إئتني بأحب خلقك إليك يأكل معي فجاء علي فأكل معه وابن شعيب لا يعرف.<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص232، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1995م.</ref>
حسين بن محمد المؤدب حدثنا سليمان بن قرم عن محمد بن شعيب عن داود بن علي عن أبيه عن ابن عباس أن النبي صلی‌الله عليه وسلم أتي بطير فقال اللهم إئتني بأحب خلقك إليك يأكل معي فجاء علي فأكل معه وابن شعيب لا يعرف.<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص232، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1995م.</ref>
خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:


بنابراين سند اين روايت نيز كاملا صحيح است و اشكال ذهبي تنها از تعصب و حرص و ولع بيش از اندازه اش در انكار فضائل اهل بيت علیهم‌السلام سرچشمه مي گيرد.
بنابراين سند اين روايت نيز كاملا صحيح است و اشكال ذهبي تنها از تعصب و حرص و ولع بيش از اندازه اش در انكار فضائل اهل بيت علیهم‌السلام سرچشمه مي گيرد.
===== راوی هفتم يحيي بن سعيد =====
=====راوی هفتم يحيي بن سعيد =====
روايت هفتم: يحيي بن سعيد از أنس بن مالك حاكم نيشابوري در المستدر علي الصحيحين می‌نویسد:
روايت هفتم: يحيي بن سعيد از أنس بن مالك حاكم نيشابوري در المستدر علي الصحيحين می‌نویسد:
7186 حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْحَافِظُ، أَنْبَأَ أَبُو عبدالله مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَيُّوبَ الصَّفَّارُ، وَحُمَيْدُ بْنُ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ الزَّيَّاتُ، قَالا: ثنا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيَاضِ بْنِ أَبِي طَيْبَةَ، ثنا أَبِي، ثنا يَحْيَي بْنُ حَسَّانَ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بِلالٍ، عَنْ يَحْيَي بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: كُنْتُ أَخْدُمُ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَقُدِّمَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَرْخٌ مَشْوِيٌّ، فَقَالَ: " اللَّهُمُ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ "، قَالَ: فَقُلْتُ: اللَّهُمُ اجْعَلْهُ رَجُلا مِنَ الأَنْصَارِ، فَجَاءَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَلَي حَاجَةٍ، ثُمَّ جَاءَ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَلَي حَاجَةٍ، ثُمَّ جَاءَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " افْتَحْ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " مَا حَبَسَكَ عَلَيَّ "، فَقَالَ: إِنَّ هَذِهِ آخِرَ ثَلاثِ كَرَّاتٍ يَرُدَّنِي أَنَسٌ يَزْعُمُ إِنَّكَ عَلَي حَاجَةٍ، فَقَالَ: " مَا حَمَلَكَ عَلَي مَا صَنَعْتَ؟ " فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَمِعْتُ دُعَاءَكَ، فَأَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونَ رَجُلا مِنْ قَوْمِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: " إِنَّ الرَّجُلَ قَدْ يُحِبُّ قَوْمَهُ ".
7186 حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْحَافِظُ، أَنْبَأَ أَبُو عبدالله مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَيُّوبَ الصَّفَّارُ، وَحُمَيْدُ بْنُ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ الزَّيَّاتُ، قَالا: ثنا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيَاضِ بْنِ أَبِي طَيْبَةَ، ثنا أَبِي، ثنا يَحْيَي بْنُ حَسَّانَ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بِلالٍ، عَنْ يَحْيَي بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: كُنْتُ أَخْدُمُ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَقُدِّمَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَرْخٌ مَشْوِيٌّ، فَقَالَ: " اللَّهُمُ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ "، قَالَ: فَقُلْتُ: اللَّهُمُ اجْعَلْهُ رَجُلا مِنَ الأَنْصَارِ، فَجَاءَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَلَي حَاجَةٍ، ثُمَّ جَاءَ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَلَي حَاجَةٍ، ثُمَّ جَاءَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " افْتَحْ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " مَا حَبَسَكَ عَلَيَّ "، فَقَالَ: إِنَّ هَذِهِ آخِرَ ثَلاثِ كَرَّاتٍ يَرُدَّنِي أَنَسٌ يَزْعُمُ إِنَّكَ عَلَي حَاجَةٍ، فَقَالَ: " مَا حَمَلَكَ عَلَي مَا صَنَعْتَ؟ " فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَمِعْتُ دُعَاءَكَ، فَأَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونَ رَجُلا مِنْ قَوْمِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: " إِنَّ الرَّجُلَ قَدْ يُحِبُّ قَوْمَهُ ".
خط ۲۶۲: خط ۲۶۲:


همين تصريح ذهبي براي اثبات صحت روايت كفايت می‌کند؛ ازاین‌رو از بررسي تفصيلي روات خودداري مي كنيم.
همين تصريح ذهبي براي اثبات صحت روايت كفايت می‌کند؛ ازاین‌رو از بررسي تفصيلي روات خودداري مي كنيم.
===== راوی هشتم عبدالملک بن سليمان =====
=====راوی هشتم عبدالملک بن سليمان =====
روايت هشتم: عبدالملک بن سليمان از أنس: ابن كثير دمشقي در كتاب البداية والنهاية، روايات طير را با سندهای ديگر نيز نقل كرده است؛ از جمله بعد از حديث حاكم نيشابوري می‌نویسد:
روايت هشتم: عبدالملک بن سليمان از أنس: ابن كثير دمشقي در كتاب البداية والنهاية، روايات طير را با سندهای ديگر نيز نقل كرده است؛ از جمله بعد از حديث حاكم نيشابوري می‌نویسد:
وقد رواه ابن أبي حاتم عن عمار بن خالد الواسطي عن اسحاق الأزرق عن عبدالملك بن أبي سليمان عن انس.
وقد رواه ابن أبي حاتم عن عمار بن خالد الواسطي عن اسحاق الأزرق عن عبدالملك بن أبي سليمان عن انس.
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
تا اين جا هشت سند از سندهای حديث طير را به صورت مفصل و تك تك بررسي و ثابت كرديم كه سندهای آن‌ها هيچ اشكالي ندارند؛ هر چند حتي اگر يك سند از سندهای آن صحيح باشد و ديگر سند ها ضعيف، بازهم براي اثبات حجيت روايت كفايت می‌کند.ا<ref>لبته روايت سندهاي صحيحي ديگري نيز دارد كه ما به جهت اختصار به همين اندازه اكتفا مي كنيم. علاقه مندان براي اطلاع بيشتر مي توانند به كتاب نفحات الأزهار نوشته علامه معاصر آيت الله ميلاني جلد 13 و 14 مراجعه فرمايند.</ref>
تا اين جا هشت سند از سندهای حديث طير را به صورت مفصل و تك تك بررسي و ثابت كرديم كه سندهای آن‌ها هيچ اشكالي ندارند؛ هر چند حتي اگر يك سند از سندهای آن صحيح باشد و ديگر سند ها ضعيف، بازهم براي اثبات حجيت روايت كفايت می‌کند.ا<ref>لبته روايت سندهاي صحيحي ديگري نيز دارد كه ما به جهت اختصار به همين اندازه اكتفا مي كنيم. علاقه مندان براي اطلاع بيشتر مي توانند به كتاب نفحات الأزهار نوشته علامه معاصر آيت الله ميلاني جلد 13 و 14 مراجعه فرمايند.</ref>


=== دلالت روایت ===
===دلالت روایت===
دلالت روايت بر ولايت اميرمؤمنان علیه‌السلام: طبق اين روايت اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند بعد از خاتم پيامبران است و بر تمام خلايق برتري دارد، وقتي اين مطلب ثابت شود، ولايت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت نيز خود به خود ثابت می‌شود؛ چرا كه عقلاي عالم تقديم مفضول بر فاضل را قبيح و زشت می‌دانند.
دلالت روايت بر ولايت اميرمؤمنان علیه‌السلام: طبق اين روايت اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند بعد از خاتم پيامبران است و بر تمام خلايق برتري دارد، وقتي اين مطلب ثابت شود، ولايت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت نيز خود به خود ثابت می‌شود؛ چرا كه عقلاي عالم تقديم مفضول بر فاضل را قبيح و زشت می‌دانند.
براي اثبات ولايت اميرمؤمنان علیه‌السلام از اين روايت، بايد سه مقدمه ثابت شود:
براي اثبات ولايت اميرمؤمنان علیه‌السلام از اين روايت، بايد سه مقدمه ثابت شود:
خط ۵۱۳: خط ۵۱۳:
والمقصود اعتراف الذهبي بصحة الحديث مع أنه جمع هو أيضاً طرقه في جزء، وضعف جميع تلك الطرق، لكن يحكي هذا ابن كثير في " تاريخه "؛ وابن كثير جربنا عليه الكذب في هذا الباب.
والمقصود اعتراف الذهبي بصحة الحديث مع أنه جمع هو أيضاً طرقه في جزء، وضعف جميع تلك الطرق، لكن يحكي هذا ابن كثير في " تاريخه "؛ وابن كثير جربنا عليه الكذب في هذا الباب.
أما نحن فلم نقف علي الجزء المذكور، نعم ذكره الذهبي في أزيد من عشرين ترجمة من " الميزان " , وضعف جميعها بل ضعف أولئك الرواة لمجرد رواية هذا الحديث، ومع ذلك فلا نصدق ابن كثير فإنه كذاب...
أما نحن فلم نقف علي الجزء المذكور، نعم ذكره الذهبي في أزيد من عشرين ترجمة من " الميزان " , وضعف جميعها بل ضعف أولئك الرواة لمجرد رواية هذا الحديث، ومع ذلك فلا نصدق ابن كثير فإنه كذاب...
نواصب حديث طير متواتر را باطل می‌دانند !
نواصب حديث طير متواتر را باطل می‌دانند!
نزديك است كه حافظان ناصبي، با اجماع بگويند كه حديث طير باطل است ! و حتي مبالغه كرده و نقل اين روايت را علامت ضعف راوي می‌دانند ! و هر كسي كه اين روايت را نقل كرده است، به‌خاطر نقل اين روايت تضعيف کرده‌اند ! و همچنين ذهبي در "ميزان" چنين كرده است و ناصبي بودن خويش را به وضوح آشكار ساخته است.
نزديك است كه حافظان ناصبي، با اجماع بگويند كه حديث طير باطل است! و حتي مبالغه كرده و نقل اين روايت را علامت ضعف راوي می‌دانند! و هر كسي كه اين روايت را نقل كرده است، به‌خاطر نقل اين روايت تضعيف کرده‌اند! و همچنين ذهبي در "ميزان" چنين كرده است و ناصبي بودن خويش را به وضوح آشكار ساخته است.
اما در كتاب «تاريخ الاسلام» به ميانه روي روي آورده است و اين روايت را نقل كرده و سپس می‌گوید:
اما در كتاب «تاريخ الاسلام» به ميانه‌روي روي آورده است و اين روايت را نقل كرده و سپس می‌گوید:
اين روايت اسناد فراواني دارد كه به آنها اشكال گرفته شده است، بعضي از آنها طبق شرط سنن است و يكي از بهترين آنها روايت «قطن بن نسير» استاد مسلم در صحيح است كه... از انس روايت شده است به رسول خدا (ص) يك پرنده كباب شده هديه داده شد، آن حضرت فرمود: خداوندا دوست داشتني ترين مخلوقاتت در نزد خودت را بياور تا با من غذا بخورد، و علي آمد و با او غذا خورد.
اين روايت اسناد فراواني دارد كه به آنها اشكال گرفته شده است، بعضي از آنها طبق شرط سنن است و يكي از بهترين آنها روايت «قطن بن نسير» استاد مسلم در صحيح است كه... از انس روايت شده است به رسول خدا (ص) يك پرنده كباب شده هديه داده شد، آن حضرت فرمود: خداوندا دوست داشتني ترين مخلوقاتت در نزد خودت را بياور تا با من غذا بخورد، و علي آمد و با او غذا خورد.
اين روايت طبق شرط مسلم است، اگرچه ذهبي خوشش نمی‌آید كه به اين مطلب تصريح كند، و به همين سبب گفته است كه «نيكو» است. ولي در حقيقت اين در اصطلاح آنها هم معني صحيح است.
اين روايت طبق شرط مسلم است، اگرچه ذهبي خوشش نمی‌آید كه به اين مطلب تصريح كند، و به همين سبب گفته است كه «نيكو» است. ولي در حقيقت اين در اصطلاح آنها هم معني صحيح است.
خط ۵۷۵: خط ۵۷۵:
بنابراين اشكال اول و دوم ابن تيميه، وارد نيست؛ بلكه روايت طير با سندهای صحيح و حتي در صحاح سته اهل‌سنت نقل شده، حاكم نيشابوري نيز روايت را صحيح مي داند.
بنابراين اشكال اول و دوم ابن تيميه، وارد نيست؛ بلكه روايت طير با سندهای صحيح و حتي در صحاح سته اهل‌سنت نقل شده، حاكم نيشابوري نيز روايت را صحيح مي داند.


=== اشكال دوم: ابن كثیر: قلب من شهادت می‌دهد كه روایت باطل است. ===
===اشكال دوم: ابن كثیر: قلب من شهادت می‌دهد كه روایت باطل است. ===
ابن كثير: قلب من شهادت می‌دهد كه روايت باطل است: ابن كثير دمشقي سلفي بعد از نقل طرق روايت طير می‌گوید:
ابن كثير: قلب من شهادت می‌دهد كه روايت باطل است: ابن كثير دمشقي سلفي بعد از نقل طرق روايت طير می‌گوید:
وقد جَمَعَ الناسُ في هذا الحديثِ مصنفاتٌ مفردةٌ منهم أبو بكر بن مردويه والحافظ أبو طاهر محمد بن أحمد بن حمدان فيما رواه شيخنا أبو عبدالله الذهبي، ورايتُ فيه مجلّداً في جَمْعِ طُرُقِه والفاظِه لأبي جعفر بن جرير الطبري المفسر صاحب التاريخ؛ ثم وقفتُ علي مجلدٍ كبيرٍ في رده وتضعيفه سنداً ومتناً للقاضي أبي بكر الباقلاني المتكلم.
وقد جَمَعَ الناسُ في هذا الحديثِ مصنفاتٌ مفردةٌ منهم أبو بكر بن مردويه والحافظ أبو طاهر محمد بن أحمد بن حمدان فيما رواه شيخنا أبو عبدالله الذهبي، ورايتُ فيه مجلّداً في جَمْعِ طُرُقِه والفاظِه لأبي جعفر بن جرير الطبري المفسر صاحب التاريخ؛ ثم وقفتُ علي مجلدٍ كبيرٍ في رده وتضعيفه سنداً ومتناً للقاضي أبي بكر الباقلاني المتكلم.
خط ۵۸۹: خط ۵۸۹:




==== جواب اشکال دوم: ====
====جواب اشکال دوم:====
طبيعي است كه قلب ابن كثير و ذهبي چنين رواياتي را نپذيرد؛ چون اين روايت تمام عقائد و افكار آن‌ها و تمام آن چه را كه تا امروز حق مي دانسته اند، ابطال می‌کند. وقتي مي بينند كه در طول عمرش در اشتباه بوده‌اند و تمام همفكرانشان در طول هفت قرن پيش از آن اشتباه کرده‌اند، طبيعي است كه قلب هاي منحرف از حق را شاهد بگيرند.
طبيعي است كه قلب ابن كثير و ذهبي چنين رواياتي را نپذيرد؛ چون اين روايت تمام عقائد و افكار آن‌ها و تمام آن چه را كه تا امروز حق مي دانسته اند، ابطال می‌کند. وقتي مي بينند كه در طول عمرش در اشتباه بوده‌اند و تمام همفكرانشان در طول هفت قرن پيش از آن اشتباه کرده‌اند، طبيعي است كه قلب هاي منحرف از حق را شاهد بگيرند.
مرحوم علامه أميني رضوان الله تعالي عليه در باره اين سخن ابن كثير می‌نویسد:
مرحوم علامه أميني رضوان الله تعالي عليه در باره اين سخن ابن كثير می‌نویسد:
خط ۶۱۵: خط ۶۱۵:
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ. <ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند براي هيچ كس دو دل در درونش نيافريده.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ. <ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند براي هيچ كس دو دل در درونش نيافريده.


=== اشكال سوم: صحت حدیث طیر مشوی، نبوت پیامبر را زیر سؤال می‌برد. ===  
===اشكال سوم: صحت حدیث طیر مشوی، نبوت پیامبر را زیر سؤال می‌برد. ===  
صحت حديث طير، نبوت پيامبر را زير سؤال می‌برد: إبن أبي داود سجستاني، همان كسي كه كتاب «المصاحف» را در اثبات تحريف قرآن نوشته است، اشكال جالبي به روايت طير مشوي دارد كه واقعا شنيدني است. شمس‌الدین ذهبي در سير أعلام النبلاء می‌نویسد:
صحت حديث طير، نبوت پيامبر را زير سؤال می‌برد: إبن أبي داود سجستاني، همان كسي كه كتاب «المصاحف» را در اثبات تحريف قرآن نوشته است، اشكال جالبي به روايت طير مشوي دارد كه واقعا شنيدني است. شمس‌الدین ذهبي در سير أعلام النبلاء می‌نویسد:
قال أبو أحمدُ بنُ عَدِي سمعتُ عليَ بنَ عبدالله الداهري يقول: سألتُ ابنُ أبي داودٍ عن حديثِ الطيرِ فقال: إنْ صَحَّ حديثُ الطيرِ فنبوةُ النبيِّ صلی‌الله عليه وسلم باطلٌ لانَّه حُكِيَ عن حاجبِ النبيِّ صلی‌الله عليه وسلم خيانةً يعني أنساً وحاجبُ النبيِّ لا يكونُ خائناً.
قال أبو أحمدُ بنُ عَدِي سمعتُ عليَ بنَ عبدالله الداهري يقول: سألتُ ابنُ أبي داودٍ عن حديثِ الطيرِ فقال: إنْ صَحَّ حديثُ الطيرِ فنبوةُ النبيِّ صلی‌الله عليه وسلم باطلٌ لانَّه حُكِيَ عن حاجبِ النبيِّ صلی‌الله عليه وسلم خيانةً يعني أنساً وحاجبُ النبيِّ لا يكونُ خائناً.
خط ۶۲۵: خط ۶۲۵:
   
   


==== جواب اشکال سوم: ====
====جواب اشکال سوم:====
اين عبارت بسيار پستی  است؛ چرا كه نبوت محمد صلی‌الله عليه وآله حق و قطعي است؛ چه خبر طير درست باشد يا درست نباشد؛ اين دو قضيه چه ارتباطي بايكديگر دارد؟
اين عبارت بسيار پستی  است؛ چرا كه نبوت محمد صلی‌الله عليه وآله حق و قطعي است؛ چه خبر طير درست باشد يا درست نباشد؛ اين دو قضيه چه ارتباطي بايكديگر دارد؟
أنس بن مالك قبل از بلوغ و قبل از تكليف به پيامبر خدمت مي كرده؛ پس امكان دارد كه داستان طير در اين زمان بوده باشد. فرض مي كنيم كه بعد از بلوغ او باشد، او معصوم از خيانت نيست؛ بلكه اين جنايت كوچك را انجام داده و اجتهاد كرده است؛ چرا كه او ورود علي جلوگيري كرده است؛ چنانچه گفته شده است. پس اين قضيه چه ربطي به دعوت و نبوت پيامبر دارد؛ درحالی‌که نبوت آن حضرت پيش از آن انجام شده و اجابت شده بود؛ حتي اگر چندين بار جلوي او را مي گرفت قابل تصور نبود كه كسي ديگري وارد شود و با پيامبر غذا بخورد، غير از علي بن أبي طالب علیه‌السلام.
أنس بن مالك قبل از بلوغ و قبل از تكليف به پيامبر خدمت مي كرده؛ پس امكان دارد كه داستان طير در اين زمان بوده باشد. فرض مي كنيم كه بعد از بلوغ او باشد، او معصوم از خيانت نيست؛ بلكه اين جنايت كوچك را انجام داده و اجتهاد كرده است؛ چرا كه او ورود علي جلوگيري كرده است؛ چنانچه گفته شده است. پس اين قضيه چه ربطي به دعوت و نبوت پيامبر دارد؛ درحالی‌که نبوت آن حضرت پيش از آن انجام شده و اجابت شده بود؛ حتي اگر چندين بار جلوي او را مي گرفت قابل تصور نبود كه كسي ديگري وارد شود و با پيامبر غذا بخورد، غير از علي بن أبي طالب علیه‌السلام.
خط ۶۳۲: خط ۶۳۲:
البته كه جواب آقاي ذهبي براي رد گفتار ابن أبي داود كفايت می‌کند؛ اما نكته اي كه نبايد از قلم انداخت، دفاع غير منصفانه ذهبي از او است. بلي مجتهد اگر خطا كند، يك پاداش می‌برد؛ اما به شرطي كه تلاش خود را براي پيدا كردن مدارك كرده باشد. درحالی‌که ابن أبي داود اگر مقداري تلاش مي كرد و صدها مدرك و روايت معتبر را در باره حديث طير مي ديد، اين چنين سخن نمي گفت. روايتي كه همدوره هاي او در باره اش کتاب‌های مستقلي نوشته اند، نمي تواند از ديد او مخفي بوده باشد.
البته كه جواب آقاي ذهبي براي رد گفتار ابن أبي داود كفايت می‌کند؛ اما نكته اي كه نبايد از قلم انداخت، دفاع غير منصفانه ذهبي از او است. بلي مجتهد اگر خطا كند، يك پاداش می‌برد؛ اما به شرطي كه تلاش خود را براي پيدا كردن مدارك كرده باشد. درحالی‌که ابن أبي داود اگر مقداري تلاش مي كرد و صدها مدرك و روايت معتبر را در باره حديث طير مي ديد، اين چنين سخن نمي گفت. روايتي كه همدوره هاي او در باره اش کتاب‌های مستقلي نوشته اند، نمي تواند از ديد او مخفي بوده باشد.
سخن ابن أبي داود نشانگر اين است كه او به خوبي تلاش و تحقيق نكرده است؛ پس چه دليلي دارد كه او براي تلاشي كه نكرده، پاداش نيز بگيرد؟ اگر تلاش كرده و پيدا نكرده؛ پس بايد در علم و دانش اين شخص ترديد كرد و اجتهاد او زير سؤال مي رود.
سخن ابن أبي داود نشانگر اين است كه او به خوبي تلاش و تحقيق نكرده است؛ پس چه دليلي دارد كه او براي تلاشي كه نكرده، پاداش نيز بگيرد؟ اگر تلاش كرده و پيدا نكرده؛ پس بايد در علم و دانش اين شخص ترديد كرد و اجتهاد او زير سؤال مي رود.
=== اشكال چهارم: در خوردن طیر، چیز مهمی وجود نداشت. ===  
===اشكال چهارم: در خوردن طیر، چیز مهمی وجود نداشت. ===  
در خوردن طير، چيز مهمي وجود نداشت: ابن تيميه در سومين اشكال بر حديث طير می‌گوید:
در خوردن طير، چيز مهمي وجود نداشت: ابن تيميه در سومين اشكال بر حديث طير می‌گوید:
الثالث: إن أكل الطيرِ ليس فيه أمرٌ عظيمٌ يناسب إن يجيءَ احبُّ الخلقِ إلي الله ليأكلَ منه فان إطعامَ الطعامِ مشروعٌ للبِرِّ و الفاجِر و ليس في ذلك زيادةً و قربةً عند الله لهذا الآكلِ و لا معونةً علي مصلحةِ دينٍ و لا دنيا فأي أمرٍ عظيمٍ هنا يناسبُ جعلَ أحبُّ الخلقِ إلي الله يَفْعَلُهُ.<ref>ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص374، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.</ref>
الثالث: إن أكل الطيرِ ليس فيه أمرٌ عظيمٌ يناسب إن يجيءَ احبُّ الخلقِ إلي الله ليأكلَ منه فان إطعامَ الطعامِ مشروعٌ للبِرِّ و الفاجِر و ليس في ذلك زيادةً و قربةً عند الله لهذا الآكلِ و لا معونةً علي مصلحةِ دينٍ و لا دنيا فأي أمرٍ عظيمٍ هنا يناسبُ جعلَ أحبُّ الخلقِ إلي الله يَفْعَلُهُ.<ref>ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص374، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.</ref>
خط ۶۳۸: خط ۶۳۸:




 
====جواب اشکال چهارم:====
==== جواب اشکال چهارم: ====
مرحوم علامه مظفر رضوان الله تعالي عليه در جواب او می‌نویسد:
مرحوم علامه مظفر رضوان الله تعالي عليه در جواب او می‌نویسد:
والجواب: أن الأمرَ العظيمِ تعريفُ الأحبِ إلي الله تعالي للناسِ بدليل وجداني؛ فإنه آكد من اللفظِ وأقوي في الحجةِ، كما عَرَفَهُم نبيُّ الهدي صلی‌الله عليه وآله وسلم أن علياً حبيبُ الله في قصة خيبر بإخبارهم أنه يعطي الرايةَ مَنْ يُحِبُّهُ اللهُ ورسولُه ويحب اللهَ ورسولَه، وأن الفتحَ علي يدِه، علي أنّه يكفي في المناسبة رغبةَ النبي صلی‌الله عليه وآله وسلم بأن يأكلَ مع أحبِّ الخلقِ إلي اللهِ وإليه.<ref>دلائل الصدق، ج6، ص169.</ref>
والجواب: أن الأمرَ العظيمِ تعريفُ الأحبِ إلي الله تعالي للناسِ بدليل وجداني؛ فإنه آكد من اللفظِ وأقوي في الحجةِ، كما عَرَفَهُم نبيُّ الهدي صلی‌الله عليه وآله وسلم أن علياً حبيبُ الله في قصة خيبر بإخبارهم أنه يعطي الرايةَ مَنْ يُحِبُّهُ اللهُ ورسولُه ويحب اللهَ ورسولَه، وأن الفتحَ علي يدِه، علي أنّه يكفي في المناسبة رغبةَ النبي صلی‌الله عليه وآله وسلم بأن يأكلَ مع أحبِّ الخلقِ إلي اللهِ وإليه.<ref>دلائل الصدق، ج6، ص169.</ref>
پاسخ: امر عظيم و مهم آن بود كه محبوبترين خلق در نظر خدا با دليلي عيني و وجداني به مردم معرفي شود، زيرا اين گونه معرفي از معرفي لفظي اكيدتر و در حجت آوردن قوي تر است، همان گونه كه پيامبر هدايت صلی‌الله عليه و آله به مردم شناساند كه علي علیه‌السلام حبيب خداست آنجا كه در جنگ خيبر به مردم خبر داد كه پرچم را به دست كسي مي سپارد كه محبوب خدا و رسول و محب خدا و رسول است و پيروزي به دست او انجام مي گيرد. علاوه آن كه همين مناسبت كافي است كه رسول خدا صلی‌الله عليه و آله ميل داشته كه با محبوبترين خلق در نظر خدا و خودش غذا بخورد.
پاسخ: امر عظيم و مهم آن بود كه محبوبترين خلق در نظر خدا با دليلي عيني و وجداني به مردم معرفي شود، زيرا اين گونه معرفي از معرفي لفظي اكيدتر و در حجت آوردن قوي تر است، همان گونه كه پيامبر هدايت صلی‌الله عليه و آله به مردم شناساند كه علي علیه‌السلام حبيب خداست آنجا كه در جنگ خيبر به مردم خبر داد كه پرچم را به دست كسي مي سپارد كه محبوب خدا و رسول و محب خدا و رسول است و پيروزي به دست او انجام مي گيرد. علاوه آن كه همين مناسبت كافي است كه رسول خدا صلی‌الله عليه و آله ميل داشته كه با محبوبترين خلق در نظر خدا و خودش غذا بخورد.


=== اشكال پنجم: رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان (ع)؟ ===  
===اشكال پنجم: رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان (ع)؟ ===  
رسول خدا صمحبوب ترين مخلوق خداوند يا اميرمؤمنان ع؟ يكي از اشكالاتي كه برخي از علماي سني به حديث طير گرفته اند اين است كه اگر اين روايت درست باشد، پس تكليف رسول خدا صلی‌الله عليه وآله چه می‌شود؟ اين روايت ثابت می‌کند كه او محبوب‌ترین مخلوق خداوند ـ حتي برتر از پيامبر اسلام صلی‌الله عليه وآله ـ است؛ درحالی‌که به اتفاق مسلمانان پيامبر اسلام از همه خلائق و قطعاً از علي بن أبي طالب علیه‌السلام افضل است؛ پس روايت به اطلاق و عموم خود نمي تواند باقي بماند.
رسول خدا صمحبوب ترين مخلوق خداوند يا اميرمؤمنان ع؟ يكي از اشكالاتي كه برخي از علماي سني به حديث طير گرفته اند اين است كه اگر اين روايت درست باشد، پس تكليف رسول خدا صلی‌الله عليه وآله چه می‌شود؟ اين روايت ثابت می‌کند كه او محبوب‌ترین مخلوق خداوند ـ حتي برتر از پيامبر اسلام صلی‌الله عليه وآله ـ است؛ درحالی‌که به اتفاق مسلمانان پيامبر اسلام از همه خلائق و قطعاً از علي بن أبي طالب علیه‌السلام افضل است؛ پس روايت به اطلاق و عموم خود نمي تواند باقي بماند.
ملا علي هروي و محمد عبد الرحمن المباركفوري به نقل امام تُوْرِبِشْتي در اين باره می‌نویسد:
ملا علي هروي و محمد عبد الرحمن المباركفوري به نقل امام تُوْرِبِشْتي در اين باره می‌نویسد:
ومما يُبَيِّنُ لك أنَّ حَمْلَهُ علي العمومِ غيرُ جائزٍ هو أن النبيَّ صلی‌الله عليه وسلم من جملةِ خلقِ اللهِ ولا جائزٌ أن يكونَ عليٌ أحبَّ إلي الله منه.<ref>ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاي1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج11، ص250، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ - 2001م.</ref>
ومما يُبَيِّنُ لك أنَّ حَمْلَهُ علي العمومِ غيرُ جائزٍ هو أن النبيَّ صلی‌الله عليه وسلم من جملةِ خلقِ اللهِ ولا جائزٌ أن يكونَ عليٌ أحبَّ إلي الله منه.<ref>ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاي1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج11، ص250، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ - 2001م.</ref>
از چيزهاي كه روشن می‌کند كه حمل روايت بر عموم جايز نيست، اين است كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله از جمله مخلوقات خداوند است و جايز نيست كه علي علیه‌السلام محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد.
از چيزهاي كه روشن می‌کند كه حمل روايت بر عموم جايز نيست، اين است كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله از جمله مخلوقات خداوند است و جايز نيست كه علي علیه‌السلام محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد.
==== جواب اشکال پنجم: ====
====جواب اشکال پنجم:====
چنين اشكالاتي نشانه اين است كه محققان و دانشمندان سني دقت لازم را در فهم روايت نكرده اند و يا تعصب بيش از اندازه قدرت تفكر را از آن‌ها سلب كرده است. ما در پاسخ او به چند نكته به صورت مختصر اشاره مي كنيم.
چنين اشكالاتي نشانه اين است كه محققان و دانشمندان سني دقت لازم را در فهم روايت نكرده اند و يا تعصب بيش از اندازه قدرت تفكر را از آن‌ها سلب كرده است. ما در پاسخ او به چند نكته به صورت مختصر اشاره مي كنيم.
اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله برترين مخلوق خداوند است و هيچ مخلوقي به مقام و موقعيت او نخواهد رسيد؛ بنابراين وقتي مي گوييم اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسول خدا صلی‌الله عليه وآله را از اين عموم خارج مي كنيم؛
اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله برترين مخلوق خداوند است و هيچ مخلوقي به مقام و موقعيت او نخواهد رسيد؛ بنابراين وقتي مي گوييم اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسول خدا صلی‌الله عليه وآله را از اين عموم خارج مي كنيم؛
خط ۷۱۵: خط ۷۱۴:
نتيجه: اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است؛ اما بعد از رسول خدا صلی‌الله عليه وآله.
نتيجه: اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است؛ اما بعد از رسول خدا صلی‌الله عليه وآله.


=== اشكال ششم: رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت. ===  
===اشكال ششم: رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت. ===  
رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت: ابن تيميه در چهارمين و پنجمين اشكال خود ادعا كرده است كه اين روايت مذهب شيعه را باطل می‌کند؛ چرا كه طبق اين روايت، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را نمي شناخته:
رسول خدا (ص) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت: ابن تيميه در چهارمين و پنجمين اشكال خود ادعا كرده است كه اين روايت مذهب شيعه را باطل می‌کند؛ چرا كه طبق اين روايت، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را نمي شناخته:
الرابعُ: إن هذا الحديثَ يناقضُ مذهبَ الرافضةِ فانّهم يقولون: أنَّ النبي صلی‌الله عليه و سلم كان يَعْلَمُ إن عليا احبُّ الخلقِ إلي اللهِ وأنّه جَعَلَهُ خليفةً من بعدِهِ و هذا الحديث يدلُّ علي انه ما كان يعرف إحبَّ الخلقِ إلي اللهِ...
الرابعُ: إن هذا الحديثَ يناقضُ مذهبَ الرافضةِ فانّهم يقولون: أنَّ النبي صلی‌الله عليه و سلم كان يَعْلَمُ إن عليا احبُّ الخلقِ إلي اللهِ وأنّه جَعَلَهُ خليفةً من بعدِهِ و هذا الحديث يدلُّ علي انه ما كان يعرف إحبَّ الخلقِ إلي اللهِ...
اين حديث با مذهب رافضيان تناقض دارد، زيرا آنان مي گويند: پيامبر صلی‌الله عليه و آله و سلم مي دانست كه علي محبوبترين خلق به نزد خداست و او را جانشين خود ساخته بود، در صورتي كه اين حديث دلالت دارد كه آن حضرت محبوبترين خلق به نزد خدا را نمي شناخته است !
اين حديث با مذهب رافضيان تناقض دارد، زيرا آنان مي گويند: پيامبر صلی‌الله عليه و آله و سلم مي دانست كه علي محبوبترين خلق به نزد خداست و او را جانشين خود ساخته بود، در صورتي كه اين حديث دلالت دارد كه آن حضرت محبوبترين خلق به نزد خدا را نمي شناخته است !


==== جواب اشکال ششم: ====
====جواب اشکال ششم:====
اولا: اين مطلب قطعي است كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما اگر به صورت مبهم گفته به اين خاطر بوده است كه به ديگران ثابت كند خداوند او را محبوب‌ترین مخلوق خود قرار داده است.
اولا: اين مطلب قطعي است كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما اگر به صورت مبهم گفته به اين خاطر بوده است كه به ديگران ثابت كند خداوند او را محبوب‌ترین مخلوق خود قرار داده است.
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
خط ۷۷۴: خط ۷۷۳:
نتيجه آن كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان علیه‌السلام دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیه‌السلام توسط خداوند ثابت شود.
نتيجه آن كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان علیه‌السلام دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیه‌السلام توسط خداوند ثابت شود.


=== اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
تعارض با رواياتي كه در باره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدي ابن تيميه، تعارض روايت طير با رواياتي است كه در فضائل عمر نقل شده است. ايشان ادعا می‌کند كه روايات زيادي در صحيحين در باره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آن‌ها مقامشان از علي علیه‌السلام برتر بوده است و....
تعارض با رواياتي كه در باره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدي ابن تيميه، تعارض روايت طير با رواياتي است كه در فضائل عمر نقل شده است. ايشان ادعا می‌کند كه روايات زيادي در صحيحين در باره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آن‌ها مقامشان از علي علیه‌السلام برتر بوده است و....
==== جواب اشکال هفتم: ====
====جواب اشکال هفتم:====
در جواب او مي گوييم كه بلي در صحيح بخاري و مسلم روايات زيادي در باره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل‌سنت نام آن‌ها را «صحيح» نمي گذاشتند؛ اما آيا اين روايات براي شيعيان حجت است؟
در جواب او مي گوييم كه بلي در صحيح بخاري و مسلم روايات زيادي در باره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل‌سنت نام آن‌ها را «صحيح» نمي گذاشتند؛ اما آيا اين روايات براي شيعيان حجت است؟
ابن تيميه اين روايات را در جواب علامه حلي رضوان الله تعالي عليه آورده است، اما آيا گفته بخاري و مسلم براي علامه حلي ارزشي دارد؟
ابن تيميه اين روايات را در جواب علامه حلي رضوان الله تعالي عليه آورده است، اما آيا گفته بخاري و مسلم براي علامه حلي ارزشي دارد؟
خط ۷۸۳: خط ۷۸۲:
معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم؛ درحالی‌که آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند؛ درحالی‌که ما آن روايات را قبول نداريم. ازاین‌رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است.
معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم؛ درحالی‌که آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند؛ درحالی‌که ما آن روايات را قبول نداريم. ازاین‌رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است.


=== اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. ===  
===اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. ===  
حديث طير مفيد عموم نيست عضد الدين ايجي بعد از نقل حديث طير می‌گوید:
حديث طير مفيد عموم نيست عضد الدين ايجي بعد از نقل حديث طير می‌گوید:
وأجيبُ بأنه لا يفيدُ كونُه أحبَّ إليه في كلِّ شيءٍ لصحةِ التقسيمِ وإدخالِ لفظِ الكلِ والبعضِ.
وأجيبُ بأنه لا يفيدُ كونُه أحبَّ إليه في كلِّ شيءٍ لصحةِ التقسيمِ وإدخالِ لفظِ الكلِ والبعضِ.
ألا تُري أنه يَصِحُّ أن يَسْتَفْسِرَ ويقالُ أحبَّ خلقِه إليه في كلِّ شيءٍ أو في بعضِ الأشياءِ وحينئذ جازَ أن يكونَ أكثرُ ثواباً في شيءٍ دونَ آخرَ فلا يَدُلُّ علي الأفضليةِ مطلقاً.
ألا تُري أنه يَصِحُّ أن يَسْتَفْسِرَ ويقالُ أحبَّ خلقِه إليه في كلِّ شيءٍ أو في بعضِ الأشياءِ وحينئذ جازَ أن يكونَ أكثرُ ثواباً في شيءٍ دونَ آخرَ فلا يَدُلُّ علي الأفضليةِ مطلقاً.


==== جواب اشکال هشتم: ====
====جواب اشکال هشتم:====
جواب مي دهیم که اين حديث نمي رساند كه آن حضرت در همه چيز محبوبترين بوده است، زيرا مي توان تقسيم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمي بيني كه مي توان استفسار نمود و پرسيد: آيا او محبوبترين در همه چيزهاست يا در برخي چيزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در يك چيز بيش از همه ثواب برده باشد؛ اما در ديگري اين چنين نباشد؛ بنابراين دلالت بر افضليت مطلق ندارد.<ref>الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ، 1997م.</ref>
جواب مي دهیم که اين حديث نمي رساند كه آن حضرت در همه چيز محبوبترين بوده است، زيرا مي توان تقسيم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمي بيني كه مي توان استفسار نمود و پرسيد: آيا او محبوبترين در همه چيزهاست يا در برخي چيزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در يك چيز بيش از همه ثواب برده باشد؛ اما در ديگري اين چنين نباشد؛ بنابراين دلالت بر افضليت مطلق ندارد.<ref>الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ، 1997م.</ref>


خط ۸۰۶: خط ۸۰۵:
پس بر اساس قاعده قبح تقديم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند اين مقام را با وجود اميرمؤمنان علیه‌السلام به دست بگيرند.
پس بر اساس قاعده قبح تقديم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند اين مقام را با وجود اميرمؤمنان علیه‌السلام به دست بگيرند.


=== اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! ===  
===اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! ===  
شايد ابوبكر در مدينه نبوده است ! شاه ولي الله دهلوي، يكي از كساني است كه اشكالاتي به روايت طير دارد، يكي از اشكالات او اين است كه شايد ابوبكر در مدينه نبوده. نص كلام ايشان در تحفه اثني عشريه اين چنين است<ref>تحفة اثناعشری، ص443</ref>:
شايد ابوبكر در مدينه نبوده است ! شاه ولي الله دهلوي، يكي از كساني است كه اشكالاتي به روايت طير دارد، يكي از اشكالات او اين است كه شايد ابوبكر در مدينه نبوده. نص كلام ايشان در تحفه اثني عشريه اين چنين است<ref>تحفة اثناعشری، ص443</ref>:
و نيز محتمل است كه ابوبكر در آن وقت در مدينه منوره حاضر نباشد و دعا خاص به حاضرين بود نه به غائبين به دليل ان قول اللهم ايتني زيرا كه غايب را از مسافت دور آوردن در اين يك لمحه كه مجلس اكل و شرب بود به طريق خرق عادت متصور است و انبيا خرق عادت از حق تعالي طلب نمي كند مگر در وقت تحدي با كفار و الا جنگ و قتال و تهيه اسباب ظاهر نمي كردند و به خرق عادت كار خود از پيش مي بردند.
و نيز محتمل است كه ابوبكر در آن وقت در مدينه منوره حاضر نباشد و دعا خاص به حاضرين بود نه به غائبين به دليل ان قول اللهم ايتني زيرا كه غايب را از مسافت دور آوردن در اين يك لمحه كه مجلس اكل و شرب بود به طريق خرق عادت متصور است و انبيا خرق عادت از حق تعالي طلب نمي كند مگر در وقت تحدي با كفار و الا جنگ و قتال و تهيه اسباب ظاهر نمي كردند و به خرق عادت كار خود از پيش مي بردند.
خط ۸۱۴: خط ۸۱۳:




==== جواب اشکال نهم: ====
====جواب اشکال نهم:====
پیش‌ازاین روايت صحيح السندي را از مسند أبي يعلي خوانديم كه در آن آمده بود:
پیش‌ازاین روايت صحيح السندي را از مسند أبي يعلي خوانديم كه در آن آمده بود:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج7، ص105، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984مالنسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ..</ref>
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج7، ص105، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984مالنسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ..</ref>
خط ۸۳۰: خط ۸۲۹:
پس بر خلاف سخن دهلوي، رسول خدا در همين جا نيز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون يا بايد دهلوي بپذيرد كه يا مردم مي دانستند كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بيايد، و اين تمام رشته هاي دهلوي را پنبه خواهد كرد، يا بايد بپذيرد كه پيامبر صلی‌الله عليه وآله از قدرت الهي و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده نموده است.
پس بر خلاف سخن دهلوي، رسول خدا در همين جا نيز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون يا بايد دهلوي بپذيرد كه يا مردم مي دانستند كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بيايد، و اين تمام رشته هاي دهلوي را پنبه خواهد كرد، يا بايد بپذيرد كه پيامبر صلی‌الله عليه وآله از قدرت الهي و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده نموده است.


=== اشكال دهم: رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. ===
===اشكال دهم: رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. ===
رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علي هروي در ذيل روايت طير اشكال خنده داري را از حسين بن عبدالله طيبي شارح كتاب مشكاة المصابيح نقل می‌کند كه چون رسول خدا صلی‌الله عليه وآله دوست نداشت تنهائي غذا بخورد، از خداوند چنين درخواستي كرد؛ پس منظور رسول خدا محبوب‌ترین فرد در نزد خداوند از ميان پسر عموهايش بوده:
رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علي هروي در ذيل روايت طير اشكال خنده داري را از حسين بن عبدالله طيبي شارح كتاب مشكاة المصابيح نقل می‌کند كه چون رسول خدا صلی‌الله عليه وآله دوست نداشت تنهائي غذا بخورد، از خداوند چنين درخواستي كرد؛ پس منظور رسول خدا محبوب‌ترین فرد در نزد خداوند از ميان پسر عموهايش بوده:
قال الطيبيُّ: والوجهُ الذي يقتضيه المقامَ هو الوجه الثاني (اي أنه أراد به أحبَّ خلقِه إليه من بني عَمِّه وذويه) لأنه (ص) كان يَكْرِهُ أن يأكلَ وحدَهُ لأنه ليس من شيمةِ أهل المُروءاتِ، فطلب من الله تعالي أن يُؤتِيَ له من يُؤاكِلُه وكان ذلك براً وإحساناً منه إليه وأبرَّ المَبَرّات بذوي الرحم وصلتِه، كأنه قال: بأحبِّ خلقكَ إليكَ من ذوي القرابَةِ القريبةِ ومن هو أولي بإحساني وبري إليه. اه.
قال الطيبيُّ: والوجهُ الذي يقتضيه المقامَ هو الوجه الثاني (اي أنه أراد به أحبَّ خلقِه إليه من بني عَمِّه وذويه) لأنه (ص) كان يَكْرِهُ أن يأكلَ وحدَهُ لأنه ليس من شيمةِ أهل المُروءاتِ، فطلب من الله تعالي أن يُؤتِيَ له من يُؤاكِلُه وكان ذلك براً وإحساناً منه إليه وأبرَّ المَبَرّات بذوي الرحم وصلتِه، كأنه قال: بأحبِّ خلقكَ إليكَ من ذوي القرابَةِ القريبةِ ومن هو أولي بإحساني وبري إليه. اه.
خط ۸۳۸: خط ۸۳۷:
</ref>
</ref>
ترديدي نيست كه عمو شایسته‌تر از پسر عمو است؛ همچنين دختر و فرزندان او در نيكي و احسان شایسته‌تر هستند. البته سخن طيبي زماني درست است كه هيچ كس در آن جا نبوده باشد كه با آن حضرت غذا بخورد؛ در حالي ترديدي در وجود آن نيست؛ به‌ویژه كه أنس خادم آن حضرت در آن جا حاضر بوده؛ و پيامبر عادت نداشت كه با او غذا نخورد.
ترديدي نيست كه عمو شایسته‌تر از پسر عمو است؛ همچنين دختر و فرزندان او در نيكي و احسان شایسته‌تر هستند. البته سخن طيبي زماني درست است كه هيچ كس در آن جا نبوده باشد كه با آن حضرت غذا بخورد؛ در حالي ترديدي در وجود آن نيست؛ به‌ویژه كه أنس خادم آن حضرت در آن جا حاضر بوده؛ و پيامبر عادت نداشت كه با او غذا نخورد.
==== جواب اشکال دهم: ====
====جواب اشکال دهم:====
اولاً: اگر دليل اين دعا و درخواست رسول خدا صلی‌الله عليه وآله اين بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائي غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنين سفينه كه هر دو خادم رسول خدا صلی‌الله عليه وآله و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟
اولاً: اگر دليل اين دعا و درخواست رسول خدا صلی‌الله عليه وآله اين بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائي غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنين سفينه كه هر دو خادم رسول خدا صلی‌الله عليه وآله و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟
آيا شايسته است كه مرد كريمي همچون رسول خدا صلی‌الله عليه وآله، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائي غذا بخورد؟
آيا شايسته است كه مرد كريمي همچون رسول خدا صلی‌الله عليه وآله، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائي غذا بخورد؟
خط ۸۴۹: خط ۸۴۸:
آيا عائشه، حفصه و أنس بن مالك، به اندازه طيبي منظور رسول خدا صلی‌الله عليه وآله را متوجه نشده بودند و نمي دانستند كه علي بن أبي طالب از پدران آن دو سعد بن عباده شایسته‌تر است تا از اين غذاي بهشتي استفاده كند؟
آيا عائشه، حفصه و أنس بن مالك، به اندازه طيبي منظور رسول خدا صلی‌الله عليه وآله را متوجه نشده بودند و نمي دانستند كه علي بن أبي طالب از پدران آن دو سعد بن عباده شایسته‌تر است تا از اين غذاي بهشتي استفاده كند؟


=== اشكال یازدهم: احب الناس در غذاخوردن با پیامبر. ===  
===اشكال یازدهم: احب الناس در غذاخوردن با پیامبر. ===  
احب الناس در غذاخوردن با پيامبر دهلوي در آخرين جواب خود از حديث طير می‌گوید:
احب الناس در غذاخوردن با پيامبر دهلوي در آخرين جواب خود از حديث طير می‌گوید:
و مع هذا مفيد مدعا هم نيست زيرا كه قرينه دلالت می‌کند بر آن كه احب الناس الي الله در اكل مع النبي مراد باشد و بي شهبه حضرت امير در اين وصف احب ناس بود به سوي خدا زيرا كه هم‌کاسه شدن فرزند يا كسي كه در حكم فرزند باشد موجب تضاعف لذت طعام می‌شود.<ref>تحفة اثنا عشر، ص442</ref>
و مع هذا مفيد مدعا هم نيست زيرا كه قرينه دلالت می‌کند بر آن كه احب الناس الي الله در اكل مع النبي مراد باشد و بي شهبه حضرت امير در اين وصف احب ناس بود به سوي خدا زيرا كه هم‌کاسه شدن فرزند يا كسي كه در حكم فرزند باشد موجب تضاعف لذت طعام می‌شود.<ref>تحفة اثنا عشر، ص442</ref>
خط ۸۵۶: خط ۸۵۵:
ومع هذا فهو غيرُ مفيدٍ للمدَّعي أيضاً، لأن القرينةَ تَدُلُّ علي أن المرادَ بأحبِ الناسِ الي الله في الأكْل مَعَ النبيِّ (ص) و لا شكَّ أن الأميرَ كان أحَبُّهم إلي الله في هذا الوصفِ، لأن أكلَ الولدَ و مَنْ في حُكمِه مع الأبِ يكون موجباً لتَضاعُفِ اللذةِ بالطعامِ.<ref>مختصر التحفة الإثني عشرية، السيد محمد الشكري الآلوسي، ص182</ref>
ومع هذا فهو غيرُ مفيدٍ للمدَّعي أيضاً، لأن القرينةَ تَدُلُّ علي أن المرادَ بأحبِ الناسِ الي الله في الأكْل مَعَ النبيِّ (ص) و لا شكَّ أن الأميرَ كان أحَبُّهم إلي الله في هذا الوصفِ، لأن أكلَ الولدَ و مَنْ في حُكمِه مع الأبِ يكون موجباً لتَضاعُفِ اللذةِ بالطعامِ.<ref>مختصر التحفة الإثني عشرية، السيد محمد الشكري الآلوسي، ص182</ref>


==== جواب اشکال یازدهم: ====
====جواب اشکال یازدهم:====
اولا: جناب دهلوي سخن پيامبر را تحريف كرده است؛ چرا كه در هيچ يك از روايات نقل شده، «احب الناس اليك» نيامده؛ بلكه در همه آن‌ها «احب الخلق اليك» آمده. واضح است كه «احب الخلق» با «احب الناس» تفاوت اساسي دارد، تعبير اول برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر تمامي خلايق؛ حتي ملائكه، انبياء، صلحا، صحابه و... ثابت می‌کند بر خلاف تعبير دوم.
اولا: جناب دهلوي سخن پيامبر را تحريف كرده است؛ چرا كه در هيچ يك از روايات نقل شده، «احب الناس اليك» نيامده؛ بلكه در همه آن‌ها «احب الخلق اليك» آمده. واضح است كه «احب الخلق» با «احب الناس» تفاوت اساسي دارد، تعبير اول برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر تمامي خلايق؛ حتي ملائكه، انبياء، صلحا، صحابه و... ثابت می‌کند بر خلاف تعبير دوم.
ثانياً: رسول خدا 9 به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق اليك»، نه «احب الخلق اليك في الأكل». شما به چه دليل و مدركي سخن رسول خدا را قيد زده ايد؟
ثانياً: رسول خدا 9 به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق اليك»، نه «احب الخلق اليك في الأكل». شما به چه دليل و مدركي سخن رسول خدا را قيد زده ايد؟
خط ۸۶۳: خط ۸۶۲:
خامساً: همان‌طور كه در پاسخ به شبهه قبلي گفتيم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدايا اين شخص را پدران ما قرار بده و أنس نيز درخواست كرد كه خدايا اين شخص را سعد بن عباده قرار بده، آيا آن‌ها به‌اندازه دهلوي نفهميده بودند كه منظور رسول خدا هم‌کاسه شدن با فرزند و يا كسي است كه در حكم فرزند او است بوده؟
خامساً: همان‌طور كه در پاسخ به شبهه قبلي گفتيم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدايا اين شخص را پدران ما قرار بده و أنس نيز درخواست كرد كه خدايا اين شخص را سعد بن عباده قرار بده، آيا آن‌ها به‌اندازه دهلوي نفهميده بودند كه منظور رسول خدا هم‌کاسه شدن با فرزند و يا كسي است كه در حكم فرزند او است بوده؟


=== اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
===اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب رياست عامه نيست: دهلوي ادعا كرده است كه حتي اگر بپذيريم كه اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد، بازهم امامت و خلافت آن حضرت ثابت نمی‌شود:
هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب رياست عامه نيست: دهلوي ادعا كرده است كه حتي اگر بپذيريم كه اميرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد، بازهم امامت و خلافت آن حضرت ثابت نمی‌شود:
و اگر احب مطلقاً مراد باشد نيز مفيد مدعا نيست زيرا كه احب الخلق الي الله چه لازم است كه صاحب رياست عام باشد بسا اولياء كبار و انبياء عالی‌مقدار كه احب الخلق الي الله بوده‌اند و صاحب رياست عامه نبوده‌اند مثل حضرت زكريا و حضرت يحيي بلكه حضرت شمويل كه در زمان ايشان طالوت به نص الهي رياست عام داشت.
و اگر احب مطلقاً مراد باشد نيز مفيد مدعا نيست زيرا كه احب الخلق الي الله چه لازم است كه صاحب رياست عام باشد بسا اولياء كبار و انبياء عالی‌مقدار كه احب الخلق الي الله بوده‌اند و صاحب رياست عامه نبوده‌اند مثل حضرت زكريا و حضرت يحيي بلكه حضرت شمويل كه در زمان ايشان طالوت به نص الهي رياست عام داشت.


و إن سلمنا أن يكونَ المرادُ بأحبِّ الناسِ مطلقاً فإنه لا يُفيدُ المدّعي أيضاً، إذ لا يَلْزِمُ أن يكون أحبُّ الخلق إلي الله صاحبَ الرياسةِ العامةِ، فكأيِّنْ من أولياءٍ وأنبياءٍ كانوا أحبَّ الخلقِ إلي الله ولم يكونوا ذوي رياسةٍ عامةٍ، كزكرياءَ ويحيي و شمويلَ الذي كان طالوتُ في زمنه صاحبَ رياسةٍ عامةٍ بنصٍ الهيٍ.<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref>
و إن سلمنا أن يكونَ المرادُ بأحبِّ الناسِ مطلقاً فإنه لا يُفيدُ المدّعي أيضاً، إذ لا يَلْزِمُ أن يكون أحبُّ الخلق إلي الله صاحبَ الرياسةِ العامةِ، فكأيِّنْ من أولياءٍ وأنبياءٍ كانوا أحبَّ الخلقِ إلي الله ولم يكونوا ذوي رياسةٍ عامةٍ، كزكرياءَ ويحيي و شمويلَ الذي كان طالوتُ في زمنه صاحبَ رياسةٍ عامةٍ بنصٍ الهيٍ.<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref>
==== جواب اشکال دوازدهم: ====
====جواب اشکال دوازدهم:====
در پاسخ دهلوي مي گوييم:
در پاسخ دهلوي مي گوييم:
اولاً: اصل اين كه برخي از پيامبران بر برخي ديگر برتري داشته‌اند، قطعي است؛ اما اين كه زكريا، شمويل و يحيي برتر از طالوت باشند، چه دليلي براي آن وجود دارد؟
اولاً: اصل اين كه برخي از پيامبران بر برخي ديگر برتري داشته‌اند، قطعي است؛ اما اين كه زكريا، شمويل و يحيي برتر از طالوت باشند، چه دليلي براي آن وجود دارد؟
خط ۸۹۵: خط ۸۹۴:




== تذکر مهم ==
==تذکر مهم==
اینها مهم‌ترین شبهاتي بود كه اهل سنت در رد حديث طير مطرح کرده‌اند؛ هرچند كه اشكالات ديگري نيز هست كه اهميت كمتري دارند و تمام آن‌ها در كتاب نفحات الأزهار، تخليص عبقات الأنوار علامه لكنهوي پاسخ داده شده است.  
اینها مهم‌ترین شبهاتي بود كه اهل سنت در رد حديث طير مطرح کرده‌اند؛ هرچند كه اشكالات ديگري نيز هست كه اهميت كمتري دارند و تمام آن‌ها در كتاب نفحات الأزهار، تخليص عبقات الأنوار علامه لكنهوي پاسخ داده شده است.  
== منابع ==
==منابع==
 
<references />
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش