confirmed
۵٬۹۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== متاثر از اندیشههای جعد بن درهم == | == متاثر از اندیشههای جعد بن درهم == | ||
جهم بن صفوان در [[کوفه]] با شخصی به نام [[جعد بن درهم]] آشنا شد. این آشنایی موجب شد تا عقاید جعد بن درهم بدون واسطه بر وی اثر بگذارد.<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، خلق افعال العباد، ج۱، ص۳۰، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> <ref>ابنتیمیه، بیان تلبیس الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة، ج ۱، ص ۴۴۸، چاپ محمد بن عبدالرحمان بن قاسم، (مؤسسه قرطبه) ۱۳۹۲</ref> <ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۳۸۲.</ref> <ref> سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج ۲، ص ۱۳۳.</ref> <ref>بنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۲۴۶.</ref> <ref> ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۳۸۲ </ref> جهم | جهم بن صفوان در [[کوفه]] با شخصی به نام [[جعد بن درهم]] آشنا شد. این آشنایی موجب شد تا عقاید جعد بن درهم بدون واسطه بر وی اثر بگذارد.<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، خلق افعال العباد، ج۱، ص۳۰، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> <ref>ابنتیمیه، بیان تلبیس الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة، ج ۱، ص ۴۴۸، چاپ محمد بن عبدالرحمان بن قاسم، (مؤسسه قرطبه) ۱۳۹۲</ref> <ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۳۸۲.</ref> <ref> سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج ۲، ص ۱۳۳.</ref> <ref>بنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۲۴۶.</ref> <ref> ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸ج ۹، ص ۳۸۲ </ref> جهم در اعتقاد به تنزیه و خلققرآن، پیرو جعدبن درهم بوده است، اما در زمینه قدر از او پیروی نکرده و از مُجَبِّره (گروهی که به جبر انسان معتقد بودند) محسوب میشده است. | ||
= آشنایی با عقاید جهمیه = | = آشنایی با برخی از عقاید جهمیه = | ||
عقاید فرقه جهمیه را در چند بخش میتوان خلاصه کرد. | عقاید فرقه جهمیه را در چند بخش میتوان خلاصه کرد. | ||
==جبر گرایی مطلق== | ==جبر گرایی مطلق== | ||
در تفکر این فرقه جز خدا هیچ خالق یا فاعل دیگری شناخته نمیشود. بنابراین، انتساب افعال به انسان از روی مجاز و مسامحه است. مثلا میبینیم که طلوع و غروب به خورشید نسبت داده میشود در | در تفکر این فرقه جز خدا هیچ خالق یا فاعل دیگری شناخته نمیشود. بنابراین، انتساب افعال به انسان از روی مجاز و مسامحه است. مثلا میبینیم که طلوع و غروب به خورشید نسبت داده میشود در حالیکه خورشید نقشی در طلوع و غروبش ندارد، ولی میگویند خورشید طلوع یا غروب کرد. و یا گردش سنگ آسیا را به خود سنگ آسیا نسبت میدهند و حال آنکه سنگ آسیا نقشی در گردش خود ندارد. بنابراین، نه خورشید و نه سنگ آسیا هیچکدام در فاعلیت خود نقشی ندارند، ولی به طور مسامحه و مجاز حرکاتشان به خودشان نسبت داده میشود.<ref> بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق،، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲ ص۱۹۴.</ref> | ||
==ایمان و معرفت== | ==ایمان و معرفت== | ||
[[ایمان]] یعنی معرفت به خدا و [[کفر]] یعنی جهل به خدا. کسی که در دلش به خدا اقرار کند و او را بشناسد، هر چند با زبان انکار کند، کافر نیست. در نتیجه مسئلهای به نام اقرار و عمل؛ خارج از اصل ایمان است و به ایمان ربطی ندارد. در این ادعا به روایت «انّ اوّل الدّین معرفته» استدلال شده است و این منشا عقیده به ارجاء است.<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل والنحل، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۴ ج۳، ص۱۴۰.</ref> | [[ایمان]] یعنی معرفت به خدا و [[کفر]] یعنی جهل به خدا. کسی که در دلش به خدا اقرار کند و او را بشناسد، هر چند با زبان انکار کند، کافر نیست. در نتیجه مسئلهای به نام اقرار و عمل؛ خارج از اصل ایمان است و به ایمان ربطی ندارد. در تایید این ادعا به روایت «انّ اوّل الدّین معرفته» استدلال شده است و این منشا عقیده به ارجاء است.<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل والنحل، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۴ ج۳، ص۱۴۰.</ref> | ||
==نفی صفات مخلوق از خالق== | ==نفی صفات مخلوق از خالق== | ||
در نگاه جهمیه، صفات مخصوص بندگان را | در نگاه جهمیه، صفات مخصوص بندگان را همچون عالم، حی، مرید، شی و... نمیتوان در باره خداوند به کار برد، اما صفاتی چون [[خالق]]، قادر و... فقط اختصاص به خداوند دارد، چون فقط خداوند دارای قدرت است و میتواند خلق کند. پس اگر صفات مخصوص بندگان را به خداوند نسبت دهیم، گرفتار تشبیه خالق و مخلوق نسبت به هم میشویم.<ref>بغدادی، عبدالقاهر بن الطاهر بن محمد، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲، ص۲۱۱، با تصرف در معنای عبارت.</ref> <ref>شهرستانی محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل،، بیروت، دارالمعرفة، سال ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸ با تصرف در معنای عبارت.</ref> | ||
==علم خدا حادث است== | |||
این فرقه معتقدند که علم خدا به اشیاء، حادث است (به این معنا که خدا از قبل عالم به احوال موجودات نبوده است) در این صورت، یا علم خدا پس از حدوث اشیاء هم چنان باقی میماند یا دچار تغییر میشود. اگر صورت اول را بپذیریم در حق خدا قائل به جهل شدهایم چون متعلق علم پیشین این است که اشیاء به وجود خواهند آمد و متعلق علم پسین این است که اشیاء به وجود آمدهاند بنابراین اگر با وجود تفاوت در متعلق علم، در خود علم تفاوتی به وجود نیاید، علم با معلوم مطابقت نخواهد کرد و این مستلزم جهل خواهد شد. اما در صورت دوم که علم خدا به اشیاء از نوع حادث باشد، پس چون لازمه حدوث تغییر است، با این حساب مشکلی در فهم علم خدا که حادث است، ایجاد نخواهد.<ref>بغدادی، عبدالقاهربن الطاهربن محمد، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲، ص۱۹۴</ref> <ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸،</ref> | |||
==خداوند دیده نمیشود== | |||
جهمیه نیز همچون امامیه معتقدند که خداوند در [[قیامت]] نیز دیده نمیشود.<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۹</ref> | |||
==قرآن حادث است== | |||
جهمیه معتقدند که کلام خداوند از جنس حادث است و چون [[قرآن]] نیز کلام الهی است، پس قدیم نیست.<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸</ref> امامیه نیز در این جهت که قرآن حادث است، با جهمیه عقیدهای مشترک دارند. | |||
جهمیه معتقدند که کلام | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |