۲۱٬۸۸۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''«اباحیه»''' از جمله فرقههایی است که رفتار خلاف [[شرع]] را مباح و آزاد میدانند. | ||
== معنای لغوی اباحیّه == | == معنای لغوی اباحیّه == | ||
اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است | اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است<ref>ر. ک، التعریفات، میر سید شریف جرجانی، ج۱، ص۳، فرهنگ معین، ج۱، ص۱۱۶. | ||
</ref> | </ref>. | ||
== معنای اصطلاحی اباحیه == | == معنای اصطلاحی اباحیه == | ||
اباحیه در اصطلاح به فرقههایی گفته میشود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب محارم را روا میدانند | اباحیه در اصطلاح به فرقههایی گفته میشود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب محارم را روا میدانند<ref>بحرالرائق، نجم الدین مصری، ج۱، ص۱۸۱، دار الکتب العلمیه، اول، بیروت، ۱۴۱۸. | ||
</ref> | </ref>. | ||
در شرع اباحه آن است که شریعت حکم به آن نکند بلکه شخص مخیر بین فعل یا ترک آن باشد. به عبارت دیگر، «اباحه» در اصطلاح [[فقها]] حکمی است که عاری از طلب باشد و «تخییر» حکمی است که بین فعل و ترک آن مخیر باشد و مکلّف بتواند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنی مباح کردن، حلال کردن و جایز شمردن آمده که مقابل حظر و تحریم است. اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل انگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق میشود. چنان که بعضی از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه کردهاند. بعضی از [[غلاة]] شیعه میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود حرام نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن امام و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و دیگر احتیاجی از پرهیز چیزهای «[[حرام]]» ندارند از این رو انجام هر کاری را و لو این که مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. | در [[شرع]] [[اباحه]] آن است که شریعت حکم به آن نکند بلکه شخص مخیر بین فعل یا ترک آن باشد. به عبارت دیگر، «اباحه» در اصطلاح [[فقها]] حکمی است که عاری از طلب باشد و «تخییر» حکمی است که بین فعل و ترک آن مخیر باشد و مکلّف بتواند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنی مباح کردن، حلال کردن و جایز شمردن آمده که مقابل حظر و تحریم است. اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل انگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق میشود. چنان که بعضی از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه کردهاند. بعضی از [[غلاة]] شیعه میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود حرام نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن امام و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و دیگر احتیاجی از پرهیز چیزهای «[[حرام]]» ندارند از این رو انجام هر کاری را و لو این که مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. | ||
عبدالقاهر بغدادی در کتاب «الفرق بین الفرق» از بعضی فرقه های اباحی نام برده است و می نویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آیند و می گسارند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را بکشند و جامه برکنند و مردان در زنان آویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] که یکی از بزرگان «معتزله» بوده میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، [[شرایع|شرایع]] و [[قوانین|قوانین]] باطل میگردد | عبدالقاهر بغدادی در کتاب «الفرق بین الفرق» از بعضی فرقه های اباحی نام برده است و می نویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آیند و می گسارند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را بکشند و جامه برکنند و مردان در زنان آویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] که یکی از بزرگان «معتزله» بوده میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، [[شرایع|شرایع]] و [[قوانین|قوانین]] باطل میگردد<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4 با ویرایش محدود.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |