پرش به محتوا

اثنی عشریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


== دلایل لزوم امامت از دیدگاه امامیه ==
== دلایل لزوم امامت از دیدگاه امامیه ==
برخی از دلایل امامیه بر امامت [[خاندان عترت|خاندان‌عترت]] عبارت است از:
برخی از دلایل امامیه بر امامت [[خاندان عترت|خاندان‌عترت]] عبارت است از:
1- وجوب [[عصمت]] در امام؛ زیرا اگر امام معصوم نباشد، اطمینان به وی در ابلاغ احکام سلب می‏‌شود. به‌علاوه، امام غیر معصوم ممکن است در امامت و زعامت مسلمین بر خلاف عدالت رفتار نماید.
1- وجوب [[عصمت]] در امام؛ زیرا اگر امام معصوم نباشد، اطمینان به وی در ابلاغ احکام سلب می‏‌شود. به‌علاوه، امام غیر معصوم ممکن است در امامت و زعامت مسلمین بر خلاف عدالت رفتار نماید.
خط ۴۰: خط ۳۹:


== مبانی فقه اثنی ‏عشریه ==
== مبانی فقه اثنی ‏عشریه ==
معمولا [[مسلمانان]] جهان قوانین و احکام شریعت اسلام را از دو منبع اصلی: [[قرآن]]، [[سنت]]، و منابع فرعی و تبعی: [[اجماع]]، [[قیاس|قیاس]] و [[استحسان]] و [[مصالح مرسله]] (در نزد سنیان) یا [[اجماع]] و [[عقل]] (در نزد شیعیان) استنباط می‌‏کنند.
معمولا [[مسلمانان]] جهان قوانین و احکام شریعت اسلام را از دو منبع اصلی: [[قرآن]]، [[سنت]]، و منابع فرعی و تبعی: [[اجماع]]، [[قیاس|قیاس]] و [[استحسان]] و [[مصالح مرسله]] (در نزد سنیان) یا [[اجماع]] و [[عقل]] (در نزد شیعیان) استنباط می‌‏کنند.
شیعه اثنی‌عشریه قائل به جامعیت قرآنی است که بدون هیچ زیاده یا نقصانی بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شد. قرآنی که میان دو جلد و در دست مسلمان‌ها قرار دارد. هر کسی عقیده‌‏ای غیر از این داشته باشد، به خطا رفته است.
شیعه اثنی‌عشریه قائل به جامعیت قرآنی است که بدون هیچ زیاده یا نقصانی بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شد. قرآنی که میان دو جلد و در دست مسلمان‌ها قرار دارد. هر کسی عقیده‌‏ای غیر از این داشته باشد، به خطا رفته است.
سنت و احادیث رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) در شیعه باید از طریق عترت یا توسط راویان سایر فرقه‌هایی که مورد وثوق‌‏اند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد، باید راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند و گرنه ارزشی ندارد. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: احادیثی را که از ما روایت می‌‏کننداگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد، باور نکنید، زیرا کسانی مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة‌بن‌سعید]] که از «غلاة» بودند گفته‌های ما را با اغراض خود درآمیختند.
سنت و احادیث رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) در شیعه باید از طریق عترت یا توسط راویان سایر فرقه‌هایی که مورد وثوق‌‏اند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد، باید راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند و گرنه ارزشی ندارد. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: احادیثی را که از ما روایت می‌‏کنند اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد، باور نکنید، زیرا کسانی مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة‌بن‌سعید]] که از «غلاة» بودند گفته‌های ما را با اغراض خود درآمیختند.
مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتب‌اربعه]] معروف شده است. اساس این کتاب‌ها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی می‌‏شود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از روات حدیث و بزرگان اسلام شاگردی می‌کردند و بر اثر درک محضر آن دو امام چهار صد رساله در شرایع اسلام نوشته شد که آ نها را اصول اربعمائه یعنی ریشه‏‌های چهار صدگانه نامیده‌اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال باشد شیعیانی که از حضور ائمه دور و یا به واسطه [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند به این چهارصد رساله که هر یک محتوی بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می‏‌کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]] محدثان امامیه از زمان حضرت علی (ع) تا عهد امام حسن عسکری (ع) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین، قریه‏‌ای از قرای فشاپویه (جنوب شرقی تهران) است، بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت طی بیست سال توانست آن چهارصد رساله «اصل» را جمع نماید و پنج مجلد، یکی در اصول دین و سه در فروع دین و یکی در مواعظ تبویب کرد، و هر یک را در چند کتاب و چند باب ترتیب داد و آن را «[[الکافی]]» نام نهاد. جمله اخبار «کافی» قریب 199، 16 حدیث است و جمله کتبش سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفی‏ 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسایل چهار صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن 5963 حدیث است. پس از [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] (علیه الرحمه) به فاصله چند سال [[شیخ طوسی]] (385- 460 ه) ظهور کرد و بر اساس همین اصول چهار صدگانه دو کتاب معروف «[[الاستبصار]] فی ما اختلف من الاخبار» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر 5511 حدیث است تألیف کرد.
 
===کتب اربعه===
مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتب‌اربعه]] معروف شده است. اساس این کتاب‌ها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی می‌‏شود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی می‌کردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهار صدگانه نامیده‌اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا به‌دلیل [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می‏‌کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]]، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه السلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین(قریه‏‌ای از قرای فشاپویه (جنوب شرقی تهران)) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت طی بیست سال توانست آن چهارصد رساله «اصل» را جمع نماید و پنج مجلد، یکی در اصول دین و سه در فروع دین و یکی در مواعظ تبویب کرد، و هر یک را در چند کتاب و چند باب ترتیب داد و آن را «[[الکافی]]» نام نهاد. جمله اخبار «کافی» قریب 199، 16 حدیث است و جمله کتبش سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفی‏ 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسایل چهار صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن 5963 حدیث است. پس از [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] (علیه الرحمه) به فاصله چند سال [[شیخ طوسی]] (385- 460 ه) ظهور کرد و بر اساس همین اصول چهار صدگانه دو کتاب معروف «[[الاستبصار]] فی ما اختلف من الاخبار» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر 5511 حدیث است تألیف کرد.
اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر، بر حکم شرعی نسبت به مسئله‌ای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد. چنان‌که اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهی اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» می‏‌دانند ولی امامیه‏ اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت می‌‏دانند.
اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر، بر حکم شرعی نسبت به مسئله‌ای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد. چنان‌که اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهی اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» می‏‌دانند ولی امامیه‏ اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت می‌‏دانند.
خلاصه علمای [[مذهب جعفری]] گویند: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امری شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام معصوم» نمی‌‏باشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله ‏ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضی بوده و یا اصولا خود در میان آنها وجود داشته و یا القای این مسأله از طرف معصوم شده است.
خلاصه علمای [[مذهب جعفری]] گویند: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امری شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام معصوم» نمی‌‏باشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله ‏ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضی بوده و یا اصولا خود در میان آنها وجود داشته و یا القای این مسأله از طرف معصوم شده است.
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش