confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
عبداللهبنسبا در اصل از [[یمن|یمن]] و از یهودان [[صنعا]] بود و [[اسلام]] را پذیرفت و به [[حجاز|حجاز،]] [[بصره]] و [[کوفه]] آمد و در زمان [[عثمان]] به [[دمشق]] سفر کرد. اهل آن شهر او را بیرون کردند به [[مصر]] رفت و در انقلابی که علیه عثمان روی داد، از سردستگان مخالفان او به شمار میرفت و بعد از سال 40 هجری قمری درگذشت. ایشان قایل به «[[تناسخ]]» و رجعتاند. پیروان عبداللهبنسبا نخستین کسانی بودند که قائل به غیبت [[حضرت علی|حضرتعلی]] و [[رجعت]] او به این جهان شدند و گفتند او کشته نشده و نمیمیرد تا زمانی که زمین از ظلم و ستم پر شده، پر از عدل و داد کند. در کتاب مناقب و رجال کشی روایت شده که هفتاد مرد از قوم زط از سبائیه پیش حضرت علی (علیه السلام) آمده و او را به زبان خود خدا خواندند و بر وی سجده کردند، حضرت فرمود: «ویلکم لا تفعلوا انما انا مخلوق مثلکم». یعنی وای بر شما این کار را نکنید که من مثل شما آفریدهای بیش نیستم. چون از این عمل خودداری نکردند، حضرت علی (ع) فرمود: گودالهایی دراز کندند و در آن آتش ریختند و قنبر را گفت که: ایشان را برگرفته و به آتش اندازد و بدین ترتیب ایشان را هلاک کرد. از بزرگان [[شیعه]] که این قصه را روایت کردهاند، [[محمد بن قولویه|محمدبنقولویه،]] [[شیخ طوسی|شیخطوسی]] و کشّی و دیگران هستند که غالب آن روایات به [[امام محمد باقر (ع)|امام محمد باقر (علیه السلام)]] و [[امام جعفر صادق (ع)|امام جعفر صادق (علیه السلام)]] میرسد. بنابراین، روایات و کتابهای «فرق الشیعة» [[نوبختی]] و «المقالات و الفرق» اشعری و تواریخ اسلام، عبدالله بن سبا بر خلاف گمان کسانی که فکر کردهاند که چنین شخصی وجود نداشته و منشأ قصه او از طریق [[سیف بن عمر تمیمی|سیفبنعمر تمیمی]] (درگذشته در 170 ه) در ذکر حوادث سال 30 هجری بوده است، شخصی تاریخی است، زیرا چنانکه گفتیم، شیعه اخبار مربوط به عبداللهبنسبا را از راویان خود مانند کشی و [[شیخ طوسی]] نقل کردهاند و آنان نیز آن اخبار را از [[ائمه (ع)|ائمه (علیهم السلام)]] نقل نمودهاند. در کتاب «البدء و التاریخ»؛ سبائیه، طیاریه نیز خوانده شدند. ایشان میپنداشتند که نخواهند مرد و مرگ ایشان طیران جانهای آنان در تاریکی آخر شب است و حضرت علی (علیه السلام) زنده است و در ابرها زندگی میکند و هرگاه بانگ رعد بشنوند میگویند که علی (علیه السلام) در حال غضب است. | |||
== اعقتادات == | == اعقتادات == | ||
عبدالله بن سبا اولین کسی بود که آهنگ واجب بودن امامت علی ( | عبدالله بن سبا اولین کسی بود که آهنگ واجب بودن امامت علی (علیه السلام) را علنی کرد و از دشمنان وی بیزاری جست. از اینجا است که مخالفان شیعه بر این باورند که بنیاد رافضیگری از [[یهودیت|یهودیت]] آمده است. باری چون خبر شهادت حضرت علی (علیه السلام) در [[مداین|مداین]] به عبداللهبنسبا رسید به آن کسی که خبر آورده بود گفت: تو دروغ میگویی، علی نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان میکردی و هفتاد گواه بر قتل او میگرفتی بازهم باور نمیکردم، او کشته نشده و نخواهد مرد تا آن که سراسر زمین از آن او شود. در «فرق الشیعة» نوبختی آمده است که چون حضرت علی (علیه السلام) به شهادت رسید، گفتند «او نمرده و نمیرد و کشته نشود تا این که تازیان را با چوب دست خود براند. ایشان نخستین دستهای بودند که پس از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) قائل به توقف امامت حضرت علی (علیه السلام) شدند. نو بختی اضافه میکند که عبداللهبنسبا در آغاز یهودی بود و سپس مسلمان شد و این سخنان گزاف را از زمانی که یهودی بود درباره [[یوشع بن نون|یوشعبننون]] جانشین [[موسی|موسی]] میگفت! و چون مسلمان شد همان سخنان را درباره علی (علیه السلام) از سر گرفت. | ||
کشی از امام باقر ( | کشی از امام باقر (علیه السلام) روایت میکند که عبداللهبنسبا ادعای نبوت داشت و میپنداشت که [[امیرالمؤمنین علی (ع)|امیرالمؤمنین علی (ع)]] خدا است. حضرت او را بخواند و وی بدان گفتهها اقرار کرد و گفت یا علی! در دل من چنین راه یافت که تو خدایی و من پیامبرم. حضرت فرمود وای بر تو، شیطان بر تو دست یافته است. خدا مادرت را به عزایت بنشاند. امام به او امر کرد تا توبه کند و به مدت سه روز توبه صبر کرد و چون توبه نکرد او را با آتش سوزاند. ماجرای عبداللهبنسبا و غلوّ او درباره حضرت علی (علیه السلام) بهطور مکرر در احادیث شیعه آمده است و مورخان مسلمان چون [[طبری]]، مسعودی و دیگران با اختلاف، روایات آن را بیان کردهاند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات | ||
</ref><ref> | </ref><ref> | ||
نوبختی فرق الشیعة، ترجمه و تحقیق محمد جواد مشکور، طبع تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 22 و 23 | نوبختی فرق الشیعة، ترجمه و تحقیق محمد جواد مشکور، طبع تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 22 و 23 |