پرش به محتوا

انصار: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:


== پیشینه اسلام و انصار ==
== پیشینه اسلام و انصار ==
نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، [[سوید بن صامت]] از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث<ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینه‌های روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است</ref>/ به دست خزرجیان کشته شد. پس از آن جوانی به نام ایاس بن معاذ اسلام آورد.
نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، سوید بن صامت از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث<ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینه‌های روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است</ref>/ به دست خزرجیان کشته شد. پس از آن جوانی به نام ایاس بن معاذ اسلام آورد.


در حدود سال ۱۰ [[بعثت]] /۶۱۹م، شش نفر از خزرجیان با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در موسم [[حج]] دیدار کردند و اسلام را پذیرفتند<ref> ابن هشام، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۳؛ ابن اثیر، ج۲، ص۹۴-۹۶</ref>.
در حدود سال ۱۰ [[بعثت]] /۶۱۹م، شش نفر از خزرجیان با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در موسم [[حج]] دیدار کردند و اسلام را پذیرفتند<ref> ابن هشام، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۳؛ ابن اثیر، ج۲، ص۹۴-۹۶</ref>.
خط ۲۷: خط ۲۷:


== انصار در زمان پیامبر ==
== انصار در زمان پیامبر ==
درباره حمایت انصار از پیامبر نیز ‌گزارش‌های فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]]، چند ماه یک طبقه از خانه خود را در اختیار پیامبر نهاد. <ref> الطبقات، ج1، ص172؛ انساب‌الاشراف، ج1، ص266-267</ref> وی و برخی از انصار چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ و [[عمارة بن حزم]] برای پیامبر غذا می‏‌فرستادند. <ref> الطبقات، ج8، ص163</ref> نیز پیامبر مسجد مرکزی خود را در زمین‌های انصاریان خزرجی [[طایفه بنی‌نجار]] بنا کرد. به‌رغم میل آنان، پیامبر هزینه زمین را پرداخت کرد<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج2، ص303؛ الطبقات، ج1، ص239</ref>. در نخستین مرحله به سال دوم ق.  
درباره حمایت انصار از پیامبر نیز ‌گزارش‌های فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]]، چند ماه یک طبقه از خانه خود را در اختیار پیامبر نهاد. <ref> الطبقات، ج1، ص172؛ انساب‌الاشراف، ج1، ص266-267</ref> وی و برخی از انصار چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ و [[عمارة بن حزم]] برای پیامبر غذا می‏‌فرستادند. <ref> الطبقات، ج8، ص163</ref> نیز پیامبر مسجد مرکزی خود را در زمین‌های انصاریان خزرجی [[طایفه بنی‌نجار]] بنا کرد. به‌رغم میل آنان، پیامبر هزینه زمین را پرداخت کرد<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج2، ص303؛ الطبقات، ج1، ص239</ref>.  


ابعاد این زمین، نزدیک 30 در 35 متر بود<ref>التعریف بتاریخ، ص20</ref>. پنج سال بعد زمین‌هایی دیگر خریداری و به مساحت مسجد افزوده شد. این افزایش به دلیل گسترش اسلام و افزایش جمعیت مسلمانان رخ داد. در دوره خلافت [[عمر]] بن خطاب، وی بسیاری از زمین‌های پیرامون مسجد را خریداری کرد و شماری فراوان از انصار نیز زمین‌های خود را هدیه کردند<ref>التعریف بتاریخ، ص226-240</ref>. به سال 29 ق. نیز انصار زمین‌‌هایی را برای گسترش حرم نبوی بخشیدند.
ابعاد این زمین، نزدیک 30 در 35 متر بود<ref>التعریف بتاریخ، ص20</ref>. پنج سال بعد زمین‌هایی دیگر خریداری و به مساحت مسجد افزوده شد. این افزایش به دلیل گسترش اسلام و افزایش جمعیت مسلمانان رخ داد. در دوره خلافت [[عمر]] بن خطاب، وی بسیاری از زمین‌های پیرامون مسجد را خریداری کرد و شماری فراوان از انصار نیز زمین‌های خود را هدیه کردند<ref>التعریف بتاریخ، ص226-240</ref>. به سال 29 ق. نیز انصار زمین‌‌هایی را برای گسترش حرم نبوی بخشیدند.
خط ۳۳: خط ۳۳:
افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] ‌گزاردند، در زمین‌های اهدایی انصار بنا شد.
افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] ‌گزاردند، در زمین‌های اهدایی انصار بنا شد.


[[حارثة بن ‏نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه (سلام الله علیها)]] و [[علی بن ابی طالب|علی (علیه السلام)]] در آن جای داشتند<ref>الطبقات، ج8، ص166؛ المنتظم، ج3، ص87</ref>. زنان انصاری همسایه پیامبر، برای ایشان و همسرانش شیر می‌‏فرستادند <ref>الطبقات، ج1، ص401، 403</ref> و برخی از آنان که زندگی ساده پیامبر را دیدند، برایشان رخت‌خواب و لباس بافتنی فراهم کردند<ref>الطبقات، ج1، ص457</ref>. برخی نیز فرزندان خود را به خدمت‌کاری نزد ایشان فرستادند و برای شیردهی به ابراهیم، فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، با یکدیگر رقابت می‏‌کردند<ref>الطبقات، ج1، ص136</ref>. همچنین آنان در وفات پیامبر به سر و صورت خود می‌زدند و به دلیل شیون و ناله‌های بسیار، صدایشان گرفته بود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص574</ref> و انصار دلبستگی ویژه‌ای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر به‌خطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت ‏داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد<ref>صحیح مسلم، ج5، ص178؛ السنن الکبری، ج9، ص44</ref>. هنگام توزیع سهم پیامیر از [[خمس]] [[غنیمت‌]]های [[حنین]] (8ق.) میان تازه مسلمانان مکه (مؤلفة قلوبهم)، انصار در پی سخنان پیامبر که اعلام کرد با وجود فتح زادگاهش مکه، همراه ایشان به مدینه بازخواهد گشت، به این تقسیم پیامبر خشنود شدند<ref>صحیح البخاری، ج4، ص59؛ الارشاد، ج1، ص145-146</ref>. ایشان چون انصار را راضی دید، جدایی ناپذیری خود از آنان را هر چند بر خلاف همه مردم باشد، تکرار کرد<ref> الطبقات، ج2، ص251</ref>. این سخن نشان می‏‌دهد که ایمان و رفتار انصار نزد پیامبر در اواخر زندگانی ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. ایشان سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از حیاتش به انصار نیکی کنند<ref> الآحاد و المثانی، ج3، ص351؛ سنن الترمذی، ج5، ص371</ref> و دشمنی با آنها را نشانه نفاق دانست<ref>صحیح البخاری، ج1، ص10؛ الآحاد و المثانی، ج3، ص328</ref>.
[[حارثة بن ‏نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه (سلام الله علیها)]] و [[علی بن ابی طالب|علی (علیه السلام)]] در آن جای داشتند<ref>الطبقات، ج8، ص166؛ المنتظم، ج3، ص87</ref>. زنان انصاری همسایه پیامبر، برای ایشان و همسرانش شیر می‌‏فرستادند <ref>الطبقات، ج1، ص401، 403</ref> و برخی از آنان که زندگی ساده پیامبر را دیدند، برایشان رخت‌خواب و لباس بافتنی فراهم کردند<ref>الطبقات، ج1، ص457</ref>. برخی نیز فرزندان خود را به خدمت‌کاری نزد ایشان فرستادند و برای شیردهی به ابراهیم، فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، با یکدیگر رقابت می‏‌کردند<ref>الطبقات، ج1، ص136</ref>. همچنین آنان در وفات پیامبر به سر و صورت خود می‌زدند و به دلیل شیون و ناله‌های بسیار، صدایشان گرفته بود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص574</ref> و انصار دلبستگی ویژه‌ای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر به‌خطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت ‏داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد<ref>صحیح مسلم، ج5، ص178؛ السنن الکبری، ج9، ص44</ref>. هنگام توزیع سهم پیامیر از [[خمس]] غنیمت‌های [[حنین]] (8ق.) میان تازه مسلمانان مکه (مؤلفة قلوبهم)، انصار در پی سخنان پیامبر که اعلام کرد با وجود فتح زادگاهش مکه، همراه ایشان به مدینه بازخواهد گشت، به این تقسیم پیامبر خشنود شدند<ref>صحیح البخاری، ج4، ص59؛ الارشاد، ج1، ص145-146</ref>. ایشان چون انصار را راضی دید، جدایی ناپذیری خود از آنان را هر چند بر خلاف همه مردم باشد، تکرار کرد<ref> الطبقات، ج2، ص251</ref>. این سخن نشان می‏‌دهد که ایمان و رفتار انصار نزد پیامبر در اواخر زندگانی ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. ایشان سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از حیاتش به انصار نیکی کنند<ref> الآحاد و المثانی، ج3، ص351؛ سنن الترمذی، ج5، ص371</ref> و دشمنی با آنها را نشانه نفاق دانست<ref>صحیح البخاری، ج1، ص10؛ الآحاد و المثانی، ج3، ص328</ref>.


== انصار پس از پیامبر ==
== انصار پس از پیامبر ==
خط ۴۰: خط ۴۰:
حضور پویای انصار در صحنه‌های نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینه‌توزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم ‌کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بی‏‌مهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی کرد<ref>الطبقات، ج2، ص368؛ انساب الاشراف، ج4، ص34</ref>، هویدا است. باتوجه به همین جنبه است که می‌توان اجتماع انصار در سقیفه بنی‌ساعده برای پیشدستی در تعیین جانشین پیامبر از میان انصار یا پیشنهاد امارت مشترک میان انصار و مهاجر را تبیین کرد. البته این پیشنهاد با مخالفت عمر و [[ابوبکر]] رویارو و به بیعت با ابوبکر منتهی شد. این موضع‌گیری انصار، قریشیان طرفدار خلافت را واداشت تا [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] را به‌سرزنش انصار تشویق نمایند.
حضور پویای انصار در صحنه‌های نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینه‌توزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم ‌کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بی‏‌مهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی کرد<ref>الطبقات، ج2، ص368؛ انساب الاشراف، ج4، ص34</ref>، هویدا است. باتوجه به همین جنبه است که می‌توان اجتماع انصار در سقیفه بنی‌ساعده برای پیشدستی در تعیین جانشین پیامبر از میان انصار یا پیشنهاد امارت مشترک میان انصار و مهاجر را تبیین کرد. البته این پیشنهاد با مخالفت عمر و [[ابوبکر]] رویارو و به بیعت با ابوبکر منتهی شد. این موضع‌گیری انصار، قریشیان طرفدار خلافت را واداشت تا [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] را به‌سرزنش انصار تشویق نمایند.


او در خطابه‌ای، انصار را به جاه‌طلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سروده‌هایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سروده‌هایی از ایشان قدردانی کرد<ref> انساب الاشراف، ج4، ص53؛ عیون الاثر، ج2، ص355</ref>. به‌همین جهت، در دوره خلفای نخستین، منصبی مهم به انصار وا‌گذار نشد و بزرگ ایشان، سعد بن عباده، که با خلیفه وقت بیعت نکرده بود، به‌گونه‌ای شک‌برانگیز در دوران خلافت عمر کشته شد<ref>الاستیعاب، ج2، ص599؛ تهذیب الکمال، ج7، ص92-95؛ الاصابه، ج3، ص56</ref>.
او در خطابه‌ای، انصار را به جاه‌طلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سروده‌هایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سروده‌هایی از ایشان قدردانی کرد<ref> انساب الاشراف، ج4، ص53؛ عیون الاثر، ج2، ص355</ref>. به‌همین جهت، در دوره خلفای نخستین، منصبی مهم به انصار وا‌گذار نشد و بزرگ ایشان، سعد بن عباده که با خلیفه وقت بیعت نکرده بود، به‌گونه‌ای شک‌برانگیز در دوران خلافت عمر کشته شد<ref>الاستیعاب، ج2، ص599؛ تهذیب الکمال، ج7، ص92-95؛ الاصابه، ج3، ص56</ref>.


بسیاری از انصار نیز در جنگ‌های رِدّه (11-12ق.) کشته شدند<ref>الاستیعاب، ج3، ص1362-1412؛ اسدالغابه، ج1، ص231؛ اسدالغابه، ج1، ص280؛ الاصابه، ج1، ص210-236</ref>. برخی از انصار در نبرد سرنوشت‌ساز یرموک در جبهه شام نیز حضور داشتند<ref> فتوح البلدان، ص138</ref>. در لشکرکشی خالد به عراق، عمیر بن سعد انصاری اوسی شرکت داشت. با نامه ابوبکر به خالد به سال 13ق. برای پیوستن به ابوعبیده، فرمانده مسلمانان در شام، عمیر مامور شد زنان و ناتوانان سپاه عراق را به مدینه بازگرداند. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص415</ref> وی در فتح قبرس نیز حضور داشت. <ref>فتوح البلدان، ص15</ref> به سال 21ق. و در پی درگذشت فرماندهان این محور، ابوعبیده و عیاض، فرماندهی به او وا‌گذار شد. همو در پی فتح عینُ الوَردَه، نخستین لشکرکشی تابستانه بر ضد بیزانس را برعهده گرفت. <ref>فتوح البلدان، ص138؛ فتوح البلدان، ص177؛ الکامل، ج3، ص117</ref>
بسیاری از انصار نیز در جنگ‌های رِدّه (11-12ق.) کشته شدند<ref>الاستیعاب، ج3، ص1362-1412؛ اسدالغابه، ج1، ص231؛ اسدالغابه، ج1، ص280؛ الاصابه، ج1، ص210-236</ref>. برخی از انصار در نبرد سرنوشت‌ساز یرموک در جبهه شام نیز حضور داشتند<ref> فتوح البلدان، ص138</ref>. در لشکرکشی خالد به عراق، عمیر بن سعد انصاری اوسی شرکت داشت. با نامه ابوبکر به خالد به سال 13ق. برای پیوستن به ابوعبیده، فرمانده مسلمانان در شام، عمیر مامور شد زنان و ناتوانان سپاه عراق را به مدینه بازگرداند. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص415</ref> وی در فتح قبرس نیز حضور داشت. <ref>فتوح البلدان، ص15</ref> به سال 21ق. و در پی درگذشت فرماندهان این محور، ابوعبیده و عیاض، فرماندهی به او وا‌گذار شد. همو در پی فتح عینُ الوَردَه، نخستین لشکرکشی تابستانه بر ضد بیزانس را برعهده گرفت. <ref>فتوح البلدان، ص138؛ فتوح البلدان، ص177؛ الکامل، ج3، ص117</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش