پرش به محتوا

حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۱۱: خط ۱۱:


== خیانت در سپاه امام علی (علیه‌السلام) و قبول حکمیت ==
== خیانت در سپاه امام علی (علیه‌السلام) و قبول حکمیت ==
حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزی‌هایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه [[عراق]] پایان دهد. اما امام علی (علیه‌السلام) که از هر طرف تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانی را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! [[یزید]] نزد امام برگشت …  
حیله معاویه هنگامی بود که [[مالک اشتر]] پیروزی‌هایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه [[عراق]] پایان دهد. اما امام علی (علیه‌السلام) که از هر طرف تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانی را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! [[یزید]] نزد امام برگشت …  


طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد و گرنه به خدا سوگند تو را عزل می‌کنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآن‌ها چنین کرده‌اند؟! گفت: آری! مالک گفت: به خدا [[قسم|سوگند]]! آن دم که قرآن‌ها را بالا آوردند؛ هرگز نمی‌پنداشتم که بر اثر آن اختلاف نظر و پراکندگی روی دهد. آیا مددی را که خداوند به ما رسانده می‌بینی؟ آیا سزا است که این فرصت دست‌نیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوی، اما در عقبه خیانت‌کاران امیر‌مؤمنان را در خیمه‌اش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمی‌خواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه همان‌گونه که عثمان را کشتیم تو را نیز کشته و یا به دشمن تسلیم می‌کنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت<ref> نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۴۹۰- ۴۹۱، قم، مکتبه آیة‌الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>.
طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد و گرنه به خدا سوگند تو را عزل می‌کنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآن‌ها چنین کرده‌اند؟! گفت: آری! مالک گفت: به خدا [[قسم|سوگند]]! آن دم که قرآن‌ها را بالا آوردند؛ هرگز نمی‌پنداشتم که بر اثر آن اختلاف نظر و پراکندگی روی دهد. آیا مددی را که خداوند به ما رسانده می‌بینی؟ آیا سزا است که این فرصت دست‌نیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوی، اما در عقبه خیانت‌کاران امیر‌مؤمنان را در خیمه‌اش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمی‌خواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه همان‌گونه که عثمان را کشتیم تو را نیز کشته و یا به دشمن تسلیم می‌کنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت<ref> نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۴۹۰- ۴۹۱، قم، مکتبه آیة‌الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>.
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵

ویرایش