confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←تأویل) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# گاهی ارجاع در محدوده ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار میرود، یا در شناخت مفهومی استعمال میشود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم میدانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار میرود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن میباشد. | # گاهی ارجاع در محدوده ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار میرود، یا در شناخت مفهومی استعمال میشود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم میدانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار میرود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن میباشد. | ||
# گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود میگردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه [[خضر|حضرت خضر (علیهالسلام)]] برای [[حضرت موسی|حضرت موسی (علیهالسلام)]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>. | # گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود میگردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه [[خضر|حضرت خضر (علیهالسلام)]] برای [[حضرت موسی|حضرت موسی (علیهالسلام)]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>. | ||
# گاهی ارجاع در قلمرو عینی است، نه ذهنی و نه تحلیل و تعلیل یک شیء خارجی به صورت تعلیم ذهنی و نه در محور تطبیق معنا بر مصداق خاص خود، بلکه از سنخ ارجاع مثل به ممثّل و برگرداندن صورت خیالی و مانند آن به ممثل خارجی است، نظیر آنچه [[حضرت یوسف |حضرت یوسف (علیهالسلام)]] فرمود: | # گاهی ارجاع در قلمرو عینی است، نه ذهنی و نه تحلیل و تعلیل یک شیء خارجی به صورت تعلیم ذهنی و نه در محور تطبیق معنا بر مصداق خاص خود، بلکه از سنخ ارجاع مثل به ممثّل و برگرداندن صورت خیالی و مانند آن به ممثل خارجی است، نظیر آنچه [[حضرت یوسف |حضرت یوسف (علیهالسلام)]] فرمود: {{متن قرآن |یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ |سوره = یوسف |آیه = 100 }}. | ||
# گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد میشود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف (علیهالسلام) گفتند: | # گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد میشود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف (علیهالسلام) گفتند: {{متن قرآن |نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ |سوره = یوسف |آیه = 36 }}. و آنچه معبران مصر گفتند: {{متن قرآن |وَ ما نَحْنُ بِتَأْویلِ الْأَحْلامِ بِعالِمینَ |سوره = یوسف |آیه = 44 }}. | ||
# گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود. | # گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود. | ||
بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفقاند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>. | بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفقاند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>. |