پرش به محتوا

حدیث طیر مشوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۹۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۵۰۲: خط ۵۰۲:
====جواب اشکال هشتم:====
====جواب اشکال هشتم:====
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می‌زند.
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می‌زند.
رسول‌ِخدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایز نیست.<br>
رسول‌ِخدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایز نیست.<br>مرحوم مظفر در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
اطلاق با نبود قرینه ای كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنین مقامی عمومیت را می‌رساند. نمی‌‌بینی كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحید مطلق را می‌رساند؟ در صورتی كه مطابق گفتار بالا می‌توان گفت: كه بر توحید مطلق دلالت ندارد، زیرا می‌توان استفسار نمود كه آیا در همه چیز معبودی جز او نیست یا فقط در آسمان یا در زمین و امثال آن؟ بنابر این نفی مطلق شرك ( واثبات مطلق توحید ) را نمی‌‌رساند! و این مطلبی است كه هیچ عارف و خداشناسی نمی‌‌گوید ).<br>علامه میرحامد حسین نقوی جواب‌های مختلفی از این شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:<br>اولا: تخصیص أحب الخلق بودن به بعضی از امور، چشم پوشی از ظهور كلام است و این كار بی تردید حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نیز خواهد آمد.<br>ثانیاً: صحت استثناء دلیل بر عموم است؛ وقتی صحیح باشد كه گفته شود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بیاور» اما این استثناء را نیاورد، پس كلام عام است و این قاعده بدون تردید ثابت و مورد قبول است.
یعنی خود همین صحت تقسیمی كه علمای سنی از آن علیه شیعه استفاده کرده‌اند، بهترین دلیل بر عمومیت روایت است. عامی كه قابل تقید و اطلاقی كه قابل تخصیص نباشد، اصلا عام گفته نمی‌شود، یعنی اگر رسول‌ِخدا تقسیم می‌كرد و می‌گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید می‌زد.<br>جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آنها آمدند تا این مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آنها شایسته این مقام ندیند و از در خانه خود راندند؛ اما امیرمؤمنان آمدند و به این مقام رسیدند.


مرحوم مظفر در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
إن الإطلاقَ مع عدمِ القرینةِ علی الخصوصِ یُفیدُ العمومَ فی مثلِ المقام، ألا تُری أنَّ كلمةَ الشهادةِ تَدُلُّ علی التوحیدِ؟ وبمقتضی ما ذكره ینبغی أن لا تَدُلَّ علیه لإمكانِ الاستفسارِ بأنّه لا إله إلا هو فی كلِ شئٍ أو فی السماءِ أو فی الأرضِ، إلی غیرِ ذلك فلا تُفیدُ نفیَ الشركِ مطلقاً، وهذا لا یقوله عارفٌ.
اطلاق با نبود قرینه ای كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنین مقامی عمومیت را می‌رساند. نمی‌‌بینی كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحید مطلق را می‌رساند؟ در صورتی كه مطابق گفتار بالا می‌توان گفت: كه بر توحید مطلق دلالت ندارد، زیرا می‌توان استفسار نمود كه آیا در همه چیز معبودی جز او نیست یا فقط در آسمان یا در زمین و امثال آن؟ بنابر این نفی مطلق شرك ( واثبات مطلق توحید ) را نمی‌‌رساند! و این مطلبی است كه هیچ عارف و خداشناسی نمی‌‌گوید ).<br>
علامه میرحامد حسین نقوی جواب‌های مختلفی از این شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:<br>
أولا: تخصیصُ «الأحبیةِ» ببعضِ الأمورِ صرفٌ للكلامِ عن ظهورِه وهو حرامٌ بلا ریبٍ، كما سَبَقَ وسیأتی فیما بعد أیضا.<br>
وثانیا: صحةُ الإستثناءِ دلیلُ العمومِ، إذ یَصِحُّ أن یقالَ: اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك إلا فی كذا، وإذ لم یَسْتَثْنِ فالكلامُ عامٌ، وهذه القاعدةُ مقررةٌ ومقبولةٌ بلا كلامٍ.<br>
اولا: تخصیص أحب الخلق بودن به بعضی از امور، چشم پوشی از ظهور كلام است و این كار بی تردید حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نیز خواهد آمد.<br>
ثانیاً: صحت استثناء دلیل بر عموم است؛ وقتی صحیح باشد كه گفته شود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بیاور» اما این استثناء را نیاورد، پس كلام عام است و این قاعده بدون تردید ثابت و مورد قبول است.
یعنی خود همین صحت تقسیمی كه علمای سنی از آن علیه شیعه استفاده کرده‌اند، بهترین دلیل بر عمومیت روایت است. عامی كه قابل تقید و اطلاقی كه قابل تخصیص نباشد، اصلا عام گفته نمی‌شود، یعنی اگر رسول‌ِخدا تقسیم می‌كرد و می‌گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید می‌زد.<br>
جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آنها آمدند تا این مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آنها شایسته این مقام ندیند و از در خانه خود راندند؛ اما امیرمؤمنان آمدند و به این مقام رسیدند.
پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آنها حق نداشته‌اند این مقام را با وجود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به دست بگیرند.
پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آنها حق نداشته‌اند این مقام را با وجود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به دست بگیرند.


confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش