confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۵۲۶: | خط ۵۲۶: | ||
===اشكال دهم: رسولِخدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. === | ===اشكال دهم: رسولِخدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. === | ||
رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علی هروی در ذیل روایت طیر اشكال خندهداری را از حسین بن عبدالله طیبی شارح كتاب مشكاة المصابیح نقل میکند كه چون رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، از خداوند چنین درخواستی كرد، پس منظور رسولِخدا محبوبترین فرد در نزد خداوند از میان پسر عموهایش بوده | رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علی هروی در ذیل روایت طیر اشكال خندهداری را از حسین بن عبدالله طیبی شارح كتاب مشكاة المصابیح نقل میکند كه چون رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، از خداوند چنین درخواستی كرد، پس منظور رسولِخدا محبوبترین فرد در نزد خداوند از میان پسر عموهایش بوده<ref>ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح، ج11، ص250، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الكتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ - 2001م.</ref>. | ||
====جواب اشکال دهم:==== | ====جواب اشکال دهم:==== | ||
* اولاً: اگر دلیل این دعا و درخواست رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) این بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنین سفینه كه هر دو خادم رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) و در آن جا حاضر بودند، همسفره نشدند؟ آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟ | |||
* ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها همسفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانهاش راند و با آنها همسفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه همسفره نشد؟ مگر آنها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمیشدند؟ | |||
* ثالثاً: حتی اگر بپذیریم كه منظور آن حضرت نیكی به ارحام بوده و نیكی به آنها از نیكی به خادم و دربان و همسر شایستهتر باشد؛ طبق معیار جناب طیبی، صدیقه طاهره سلاماللهعلیها و همچنین همسران عثمان كه به ادعای اهلسنت دختران پیامبر بودند، اولویت و شایستگی بیشتری داشتند كه پیغمبر با آنها همسفره شود. چرا آنها را دعوت نكرد؟ | |||
* رابعاً: اگر منظور رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) نیكی به نزدیكانش بود، چرا عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران من قرار بده؟ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی. | |||
چرا أنس بن مالك آرزو میکند كه خداوند این شخص را سعد بن عباده از أنصار قرار دهد: | چرا أنس بن مالك آرزو میکند كه خداوند این شخص را سعد بن عباده از أنصار قرار دهد: | ||
خط ۵۴۱: | خط ۵۴۰: | ||
===اشكال یازدهم: احب الناس در غذاخوردن با پیامبر. === | ===اشكال یازدهم: احب الناس در غذاخوردن با پیامبر. === | ||
احب الناس در غذاخوردن با پیامبر دهلوی در آخرین جواب خود از حدیث طیر میگوید: | احب الناس در غذاخوردن با پیامبر دهلوی در آخرین جواب خود از حدیث طیر میگوید: | ||
و مع هذا مفید مدعا هم نیست زیرا كه قرینه دلالت میکند بر آن كه احب الناس الی الله در اكل مع النبی مراد باشد و بی شهبه حضرت امیر در این وصف احب ناس بود به سوی خدا زیرا كه همکاسه شدن فرزند یا كسی كه در حكم فرزند باشد موجب تضاعف لذت طعام میشود | و مع هذا مفید مدعا هم نیست زیرا كه قرینه دلالت میکند بر آن كه احب الناس الی الله در اكل مع النبی مراد باشد و بی شهبه حضرت امیر در این وصف احب ناس بود به سوی خدا زیرا كه همکاسه شدن فرزند یا كسی كه در حكم فرزند باشد موجب تضاعف لذت طعام میشود<ref>تحفة اثنا عشر، ص442</ref>و<ref>مختصر التحفة الإثنی عشریة، السید محمد الشكری الآلوسی، ص182</ref>. | ||
====جواب اشکال یازدهم:==== | ====جواب اشکال یازدهم:==== | ||
خط ۵۵۴: | خط ۵۵۳: | ||
و اگر احب مطلقاً مراد باشد نیز مفید مدعا نیست زیرا كه احب الخلق الی الله چه لازم است كه صاحب ریاست عام باشد بسا اولیاء كبار و انبیاء عالیمقدار كه احب الخلق الی الله بودهاند و صاحب ریاست عامه نبودهاند مثل حضرت زكریا و حضرت یحیی بلكه حضرت شمویل كه در زمان ایشان طالوت به نص الهی ریاست عام داشت<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref>. | و اگر احب مطلقاً مراد باشد نیز مفید مدعا نیست زیرا كه احب الخلق الی الله چه لازم است كه صاحب ریاست عام باشد بسا اولیاء كبار و انبیاء عالیمقدار كه احب الخلق الی الله بودهاند و صاحب ریاست عامه نبودهاند مثل حضرت زكریا و حضرت یحیی بلكه حضرت شمویل كه در زمان ایشان طالوت به نص الهی ریاست عام داشت<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref>. | ||
====جواب اشکال دوازدهم:==== | ====جواب اشکال دوازدهم:==== | ||
در پاسخ دهلوی میگوییم:<br> | در پاسخ دهلوی میگوییم:<br>اولاً: اصل این كه برخی از پیامبران بر برخی دیگر برتری داشتهاند، قطعی است؛ اما این كه زكریا، شمویل و یحیی برتر از طالوت باشند، چه دلیلی برای آن وجود دارد؟ | ||
اولاً: اصل این كه برخی از پیامبران بر برخی دیگر برتری داشتهاند، قطعی است؛ اما این كه زكریا، شمویل و یحیی برتر از طالوت باشند، چه دلیلی برای آن وجود دارد؟ | |||
آن چه از قرآن كریم استفاده میشود، برتری این پیامبران بر دیگران مردم عالم است؛ اما برتری هر یك از آنها از آیات قرآن كریم استفاده نمیشود<ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> اتفاقاً اگر هم برتری داشته باشند، حضرت لوط كه هم پیامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهی داشته است، امتیاز بیشتری نسبت به زكریا و یحیی دارد.<br> | آن چه از قرآن كریم استفاده میشود، برتری این پیامبران بر دیگران مردم عالم است؛ اما برتری هر یك از آنها از آیات قرآن كریم استفاده نمیشود<ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> اتفاقاً اگر هم برتری داشته باشند، حضرت لوط كه هم پیامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهی داشته است، امتیاز بیشتری نسبت به زكریا و یحیی دارد.<br> | ||
ثانیاً: قبح تقدیم مفضول بر افضل، از مسائل عقلی است كه تمام عقلای عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگی روزمره خودشان نیز بر این قاعده پایبند هستند. تمام تلاش مردم برای زندگی بهتر، خانه زیباتر، همسر زیباتر و... از همین قاعده عقلی نشئت میگیرد. تابهحال دیده نشده است كه بیماری در شرایط مساوی، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومی مراجعه كند. اگر این كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت میکنند كه از اول چرا پیش متخصص نرفتی؛ اما متأسفانه علمای سنی بر خلاف عقل و وجدانشان این قاعده عقلی را زیر پا میگذارند و چون میدانند كه با وجود علی بن ابیطالب (علیهالسلام)كه محبوبترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ ازاینرو تلاش میکنند كه این قاعده عقلی را نپذیرند.<br> | ثانیاً: قبح تقدیم مفضول بر افضل، از مسائل عقلی است كه تمام عقلای عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگی روزمره خودشان نیز بر این قاعده پایبند هستند. تمام تلاش مردم برای زندگی بهتر، خانه زیباتر، همسر زیباتر و... از همین قاعده عقلی نشئت میگیرد. تابهحال دیده نشده است كه بیماری در شرایط مساوی، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومی مراجعه كند. اگر این كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت میکنند كه از اول چرا پیش متخصص نرفتی؛ اما متأسفانه علمای سنی بر خلاف عقل و وجدانشان این قاعده عقلی را زیر پا میگذارند و چون میدانند كه با وجود علی بن ابیطالب (علیهالسلام)كه محبوبترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ ازاینرو تلاش میکنند كه این قاعده عقلی را نپذیرند.<br> | ||
ثالثاً: آیات قرآن كریم بهترین دلیل بر این است كه تقدیم مفضول بر افضل جایز نیست، خداوند در آیات متعدد این مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آیات متعدد این نكته را متذكر شده است:<ref>الرعد/16.</ref>و <ref>النحل/76.</ref> <ref>الزمر/9.</ref> <ref>یونس/35</ref> و نیز [[روایات شایستهسالاری]]. | ثالثاً: آیات قرآن كریم بهترین دلیل بر این است كه تقدیم مفضول بر افضل جایز نیست، خداوند در آیات متعدد این مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آیات متعدد این نكته را متذكر شده است:<ref>الرعد/16.</ref>و <ref>النحل/76.</ref> <ref>الزمر/9.</ref> <ref>یونس/35</ref> و نیز [[روایات شایستهسالاری]]. | ||
دلیل این كه امام باید ظاهرا افضل باشد این است كه ضرورتاً تقدیم مفضول بر فاضل زشت | |||
دلیل این كه امام باید ظاهرا افضل باشد این است كه ضرورتاً تقدیم مفضول بر فاضل زشت است؛ چرا كه به عنوان مثال، زشت است كه یك پادشاه حكیم، كسی را رئیس خطاطان ماهر؛ مثل ابن مقلة و همانند او نماید كه مانند كودكان و بقالها مینویسد. و نیز زشت است كسی را رئیس فقهایی همانند ابوحنیفه و شافعی و... بكند كه در فقه از آنان ضعیفتر است. بلی، عقلای عالم این كار حاكم را زشت میشمارند؛ زیرا تقدیم مفضول بر فاضل درهمان چیزی كه بر او برتری دارد، قبیح است<ref>الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، الاقتصاد، ص191، ناشر: منشورات مكتبة جامع چهلستون ـ تهران، 1400هـ</ref>. | |||
==تذکر مهم== | ==تذکر مهم== |