۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارغ التحصیل' به 'فارغالتحصیل') |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
جهان اسلام سرزمین مصر را مهد تمدنها و اندیشههای مترقی میداند و مصریان، الأزهر را منظومهای درخشان میدانند که از عصر فاطمیان تا کنون زینت بخش آسمان سرزمینشان بودهاست. ازهریان نیز در منظومه فقهای توانمند و عالمان غیور خویش، چشم به ستارهای پرنور دوختهاند که الأزهر را حیاتی دوباره بخشید و در سایه فتواهای اندیشمندانه و عمیق خود جامعه مصر را آبرویی دوچندان داد؛ مردی که سکاندار تقریب بین مسلمانان شد و تا لحظه افول ستاره عمرش، به آن وفادار ماند. او با تربیت شاگردانی مؤمن به آرمان «بازگرداندن مسلمانان به عظمتی که شایستگیاش را دارند» توانست رسالت بزرگی را که پیشینیان آغاز کرده و به او سپرده بودند، به عالمان بعدی بسپارد و به این سبب به حق در شمار «طلایه داران تقریب» جای دارد و او کسی جز آفتاب درخشان منوفیه، عبدالمجید سلیم نیست.<br> | جهان اسلام سرزمین مصر را مهد تمدنها و اندیشههای مترقی میداند و مصریان، الأزهر را منظومهای درخشان میدانند که از عصر فاطمیان تا کنون زینت بخش آسمان سرزمینشان بودهاست. ازهریان نیز در منظومه فقهای توانمند و عالمان غیور خویش، چشم به ستارهای پرنور دوختهاند که الأزهر را حیاتی دوباره بخشید و در سایه فتواهای اندیشمندانه و عمیق خود جامعه مصر را آبرویی دوچندان داد؛ مردی که سکاندار تقریب بین مسلمانان شد و تا لحظه افول ستاره عمرش، به آن وفادار ماند. او با تربیت شاگردانی مؤمن به آرمان «بازگرداندن مسلمانان به عظمتی که شایستگیاش را دارند» توانست رسالت بزرگی را که پیشینیان آغاز کرده و به او سپرده بودند، به عالمان بعدی بسپارد و به این سبب به حق در شمار «طلایه داران تقریب» جای دارد و او کسی جز آفتاب درخشان منوفیه، عبدالمجید سلیم نیست.<br> | ||
وی در طول حیات خود با نام اصلاحگران بزرگی چون سید | وی در طول حیات خود با نام اصلاحگران بزرگی چون سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و... آشنا و در مسیر آنان قرار گرفت. او شاهد دو جنگ جهانی و تأثیرات آن بر کشور و دین و ملتش و نظارهگر انقلابها علیه استعمارگران، سقوط دولت عثمانی، ریاستهای مختلف بر کشور و تأسیس جمهوری در مصر بود. نوشته حاضر، زندگی مردی را بازگو میکند که مصمم شد آزادی واقعی و عزّت حقیقی مصر اسلامی را در اتّحاد و تقریب مسلمین به تصویر کشد، گرچه حوادث و ماجراهای مربوط به وحدت اسلامی در زندگی او که هدف اصلی این مقاله را تشکیل میدهد، مانع از بررسی کامل جنبههای علمی و معرفی اساتید و شاگردان او شدهاست. امید است نوشته حاضر بتواند گوشههایی از زندگی شیخ عبدالمجید سلیم و اوضاع فرهنگی و سیاسی مصر را ترسیم کرده و برای خوانندگان عزیز قابل استفاده باشد.<br> | ||
=طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم= | =طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم= | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از آن جا که عبدالمجید در سال 1882 م. به دنیا آمده و محمد عبده در سال 1905م وفات یافته و هنگام رحلت استاد، شاگرد او جوانی 23 ساله بوده و بعد از آن هم تا سه سال (1908 م.) فارغالتحصیلی او به طول کشیدهاست، (پیشین، ص 306 و موسوعة اعلام مصر في قرن العشرین، جلد4، ص318) میتوان گفت احتمالاً مدت پنج سال حضور وی در محضر استاد بین سالهای (1900 تا 1905) بودهاست؛ یعنی از 18 سالگی تا 23 سالگی عبدالمجید.<br> | از آن جا که عبدالمجید در سال 1882 م. به دنیا آمده و محمد عبده در سال 1905م وفات یافته و هنگام رحلت استاد، شاگرد او جوانی 23 ساله بوده و بعد از آن هم تا سه سال (1908 م.) فارغالتحصیلی او به طول کشیدهاست، (پیشین، ص 306 و موسوعة اعلام مصر في قرن العشرین، جلد4، ص318) میتوان گفت احتمالاً مدت پنج سال حضور وی در محضر استاد بین سالهای (1900 تا 1905) بودهاست؛ یعنی از 18 سالگی تا 23 سالگی عبدالمجید.<br> | ||
محمد عبده در این دوره، به اصلاحات دینی و فرهنگی و حتی اجتماعی دست زده بود. او حتی به مقام مفتی مصر هم رسیده بود و در سه زمینه (دانشگاه الازهر، اوقاف، دادگاههای شرعی) فعالیت میکرد و از نظر سیاسی به شدت تحت فشار حکومت خدیو توفیق و فرماندار انگلیسی مصر (لرد کرومر) قرار داشت.<br> | محمد عبده در این دوره، به اصلاحات دینی و فرهنگی و حتی اجتماعی دست زده بود. او حتی به مقام مفتی مصر هم رسیده بود و در سه زمینه (دانشگاه الازهر، اوقاف، دادگاههای شرعی) فعالیت میکرد و از نظر سیاسی به شدت تحت فشار حکومت خدیو توفیق و فرماندار انگلیسی مصر (لرد کرومر) قرار داشت.<br> | ||
مرور زندگی سیاسی مذهبی محمد عبده، برای آشنایی با افکار و مبانی اصلاحگری و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وی، به خصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشتند. عبدالمجید سلیم جوان، با استادی روبه رو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینی هم عقیده با سید | مرور زندگی سیاسی مذهبی محمد عبده، برای آشنایی با افکار و مبانی اصلاحگری و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وی، به خصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشتند. عبدالمجید سلیم جوان، با استادی روبه رو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینی هم عقیده با سید جمالالدین اسدآبادی و تحت تأثیر تعالیم اصلاحطلبانه او، به احیای اندیشه دینی و ارایه تفسیری جدید از اسلام برای پاسخ گویی به مسایل عصر میاندیشید.<br> | ||
=وقایع دوران تحصیل= | =وقایع دوران تحصیل= | ||
در زمانی که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمی (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه میکرد، عبدالمجید سلیم به آیندهای آزاد و اسلامی برای مصر میاندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه میداد تا این که با گذر سالها، در سن 26 سالگی (1918 میلادی) توانست با درجه عالی از الأزهر فارغالتحصیل شود. در این دوره از زندگی علمیِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملی و اداری بود و تلاشهای زیادی صورت میگرفت تا این مرکز تبدیل به مکانی منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهای علمی، مذهبی و سیاسی روز گردد. <ref>در قرن نوزدهم، جنبشى فرهنگى و آموزشى در مصر پدید آمد و جوانان به سوى فرهنگ نوین گرایش پیدا کردند و صدها نفر براى تحصیل عازم اروپا شدند و مدارس جدید در مصر تأسیس شد. با این وضع، الأزهر با روش قدیمى نمى توانست در جذب جوانان موفق باشد. به همین دلیل مدتى متروک ماند. در پى اقدامات اصلاحگرایانه که سالها (از 1872 تا 1936) به طول کشید، به صورت مدرن و متشکل از سه دانشکده (اصول دین، حقوق اسلامى و زبان و ادبیات عرب) درآمد و دانشجویان قبل از ورود به رشتههاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در دو دوره مقدماتى و متوسطه مىگذرانند. هنوز هم برخى کلاسها به روش سابق، یعنى نشستن دور استاد، اداره مىشود. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 391؛ خفاجى، ج 1، ص181).</ref> عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینی، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانی که میخواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریهها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمی و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.<br> | در زمانی که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمی (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه میکرد، عبدالمجید سلیم به آیندهای آزاد و اسلامی برای مصر میاندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه میداد تا این که با گذر سالها، در سن 26 سالگی (1918 میلادی) توانست با درجه عالی از الأزهر فارغالتحصیل شود. در این دوره از زندگی علمیِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملی و اداری بود و تلاشهای زیادی صورت میگرفت تا این مرکز تبدیل به مکانی منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهای علمی، مذهبی و سیاسی روز گردد. <ref>در قرن نوزدهم، جنبشى فرهنگى و آموزشى در مصر پدید آمد و جوانان به سوى فرهنگ نوین گرایش پیدا کردند و صدها نفر براى تحصیل عازم اروپا شدند و مدارس جدید در مصر تأسیس شد. با این وضع، الأزهر با روش قدیمى نمى توانست در جذب جوانان موفق باشد. به همین دلیل مدتى متروک ماند. در پى اقدامات اصلاحگرایانه که سالها (از 1872 تا 1936) به طول کشید، به صورت مدرن و متشکل از سه دانشکده (اصول دین، حقوق اسلامى و زبان و ادبیات عرب) درآمد و دانشجویان قبل از ورود به رشتههاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در دو دوره مقدماتى و متوسطه مىگذرانند. هنوز هم برخى کلاسها به روش سابق، یعنى نشستن دور استاد، اداره مىشود. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 391؛ خفاجى، ج 1، ص181).</ref> عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینی، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانی که میخواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریهها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمی و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.<br> | ||
علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخی هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیتهای علمی و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را میآزرد. او در سال 1897م. از وفات سید | علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخی هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیتهای علمی و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را میآزرد. او در سال 1897م. از وفات سید جمالالدین اسدآبادی آغازگر نهضت اصلاحگری اسلامی مطلع شد و به فاصله پنج سال از این ماجرا، از درگذشت عبدالرحمن کواکبی (1902م.) برجستهترین شخصیت پیرو مکتب اتحاد اسلامی سید جمالالدین و محمد عبده، آگاهی یافت. کواکبی اهل حلب و ایرانی الاصل بود. او در سال 1899م. بعد از هجرت به مصر، منصب قضاوت شرعی را عهدهدار شد و بعد از مسافرت به کشورهای دیگر به مصر بازگشت و با محمد عبده که حاصل افکار جمالالدین بود، آشنا شد. (موثقی، 1371، ج 2، ص 57ـ52). اما بزرگترین مصیبتی که عبدالمجید به آن دچار شد، درگذشت استاد فرزانه و پیشوای عزت طلب او شیخ محمد عبده بود که در سال 1905م. روی داد. <br> | ||
ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. از این رو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر. ک: پیشین، ص 272ـ260). <ref>این کتاب که حاصل نامههاى دو اندیشمند اهل سنت و شیعه است به نام «رهبرى امام على(علیهالسلام)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسى ترجمه و بارها چاپ و منتشر شدهاست.</ref> به این ترتیب، وی با رئیس علمای مصر، سلیم بشری (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو برای درد مشترک، گام بر میداشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن میشود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیری است که در دوران جوانی و تحصیل او، سلیم بشری و سید عبدالحسین شرف الّدین پی ریختهاند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان میرسد که: «اتحاد اسلامی و پیمان برادری وقتی به دست میآید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکی از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعی و حنفی و مالکی و حنبلی به شیعه و پیروان آل محمد(علیهمالسلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28). <ref>اوّلین نامه بین آن دو در ذى قعده 1329 ق. رد و بدل شد.</ref><br> | ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. از این رو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر. ک: پیشین، ص 272ـ260). <ref>این کتاب که حاصل نامههاى دو اندیشمند اهل سنت و شیعه است به نام «رهبرى امام على(علیهالسلام)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسى ترجمه و بارها چاپ و منتشر شدهاست.</ref> به این ترتیب، وی با رئیس علمای مصر، سلیم بشری (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو برای درد مشترک، گام بر میداشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن میشود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیری است که در دوران جوانی و تحصیل او، سلیم بشری و سید عبدالحسین شرف الّدین پی ریختهاند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان میرسد که: «اتحاد اسلامی و پیمان برادری وقتی به دست میآید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکی از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعی و حنفی و مالکی و حنبلی به شیعه و پیروان آل محمد(علیهمالسلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28). <ref>اوّلین نامه بین آن دو در ذى قعده 1329 ق. رد و بدل شد.</ref><br> | ||