۲۴٬۸۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سلیمانیه''' یا جریریّه از پیروان سلیمانبنجریر از فرق «[[زیدیه]]»اند. ابناثیر سُلَیمانی را به ضم سین، فتح لام و سکون یاء ضبط کرده است | '''سلیمانیه''' یا جریریّه از پیروان ''سلیمانبنجریر'' از فرق «[[زیدیه]]»اند. ابناثیر سُلَیمانی را به ضم سین، فتح لام و سکون یاء ضبط کرده است<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج2، ص132</ref>. | ||
== وجه انتساب == | == وجه انتساب == | ||
ایشان از آن جهت سلیمانیه نامیده شدند که از متکلم معروف، سلیمانبنجریر رقی پیروی میکردند | ایشان از آن جهت سلیمانیه نامیده شدند که از متکلم معروف، ''سلیمانبنجریر رقی'' پیروی میکردند<ref>فخر رازی، اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62</ref>،<ref>رازی مرتضی، تبصرة العوام، ص186</ref>،<ref>اقبال آشتیانی عباس، خاندان نوبختی، ص 186</ref>،<ref>آملی محمد شمس الدین، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276</ref>. | ||
== شرح حال == | == شرح حال == | ||
سلیمانبنجریر | ''سلیمانبنجریر رقی'' پایهگذار فرقه سلیمانیه یا جریریه است<ref>مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۳۹.</ref>،<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۷، ص۱۹۹.</ref>، او از علمای کلامی زیدیه و نیز از فقها بود<ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۳۲۵.</ref>،<ref>صنعانی احمد ابن قاسم، البحر الزخار، ج۱، ص۱۵.</ref>. این شخصیت، مردم را تشویق میکرد تا به مکتب زیدیه در آیند<ref>اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. علاوه مناظراتی با هشام بن حکم در مجلس متکلمین در محضر هارون داشته است<ref>شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref>. سلیمان از کسانی بود که برای دربار هارون عباسی خدماتی شایستهای انجام داد. | ||
از سابقه اعمال و اعتقادات این شخص بهدست میآید که وی در اعتقاد زیدی ولی در عمل عباسی بوده و با امامیه رابطهای جز بغض و عناد نداشته است | از سابقه اعمال و اعتقادات این شخص بهدست میآید که وی در اعتقاد زیدی ولی در عمل عباسی بوده و با امامیه رابطهای جز بغض و عناد نداشته است<ref>نباطی بیاضی علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۷۰.</ref>. | ||
== تاریخ تاسیس فرقه == | == تاریخ تاسیس فرقه == | ||
این فرقه در دوره حکومت منصور دوانیقی تاسیس شد | این فرقه در دوره حکومت [[منصور دوانیقی]] تاسیس شد<ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۸۶.</ref>. | ||
== اصول اعتقادی == | == اصول اعتقادی == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=== خلافت === | === خلافت === | ||
سلیمانیه عقیده داشتند هرچند علی (علیهالسلام) برترین شخص برای خلافت پیامبر ( | سلیمانیه عقیده داشتند هرچند [[علی (علیهالسلام)|علی (علیهالسلام)]] برترین شخص برای خلافت [[پیامبر (ص)|پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم)]] بوده است، با این حال خلافت ابوبکر و عمر را نیز پذیرفته بودند و میگفتند که اگر خطایی دراینباره رخ داده باشد، اجتهادی بوده است. بر همین مبنا امامت مفضول یعنی خلافت ابوبکر و عمر را قبول داشتند و میگفتند که مسلمانان با اینکه در بیعت [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)]] اصلح را ترک کردند، اما فاسق و کافر شمرده نمیشوند. سلیمانیه بر خلاف موضع مسالمت جویانهشان در موضوع خلافت ابوبکر و عمر، اما در برخورد با عثمان و خلافت وی او را سخت نکوهیدند و به کفر او و فسق طرفدارانش حکم کردند و علاوه عایشه، طلحه و زبیر را به دلیل جنگ با امام علی علیهالسلام، کافر شمردند. همین موضع سبب شده است که اهل سنت، سلیمانبنجریر و پیروان او را تکفیر کنند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 234 با ویرایش </ref>،<ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101</ref>. | ||
=== اسماء و صفات === | === اسماء و صفات === | ||
سلیمانیه در مسأله اسماء و صفات الهی معتقد بودند که خداوند عالِم است به علمی که آن علم نه خود اوست و نه غیر او، و علم او یک شئ است. آنان درباره قدرت، حیات و دیگر صفات نیز چنین عقیده ای داشتند | سلیمانیه در مسأله اسماء و صفات الهی معتقد بودند که خداوند عالِم است به علمی که آن علم نه خود اوست و نه غیر او، و علم او یک شئ است. آنان درباره قدرت، حیات و دیگر صفات نیز چنین عقیده ای داشتند<ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101</ref>. | ||
=== استطاعت === | === استطاعت === | ||
همچنین معتقد بودند که انسان قبل از انجام فعل دارای استطاعت و جزئی از وجود مستطیع است | همچنین معتقد بودند که انسان قبل از انجام فعل دارای استطاعت و جزئی از وجود مستطیع است<ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101</ref>. | ||
=== بداء و تقیه === | === بداء و تقیه === | ||
سلیمان در مسأله | سلیمان در مسأله «[[بداء]]» و «[[تقیه]]» [[امامیه]] را مورد انتقاد و طعن قرار داد و میگفت شرط نیست که [[امام]] از نظر علم افضل امت باشد، بلکه همان مقدار که بتواند جامعه اسلامی و مسلمین را اداره کند کافی است و حتی لازم نیست که مجتهد و خبیر به مواقع اجتهاد و آگاه به حلال و حرام باشد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 234 با ویرایش</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |