confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
# عبدالعزیز بن محمّد بن عبید دراوردى از جمله کسانى است که در سند این حدیث قرار دارد. او مورد طعن و قدح و جرح عدّه اى از رجالیین قرار گرفته است. ابوزرعه میگوید: او سیّىء الحفظ است. نسائى او را قوىّ در حدیث نمى داند<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 471.</ref> ابوحاتم میگوید: به احادیث او احتجاج نمیشود<ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 634.</ref>ابن حجر میگوید: «بخارى به جز دو حدیث از او نقل نکرده و آن دو را نیز به عبدالعزیز بن ابى حازم و دیگران مقرون ساخته است<ref>هدى السارى، ص 441.</ref>. | # عبدالعزیز بن محمّد بن عبید دراوردى از جمله کسانى است که در سند این حدیث قرار دارد. او مورد طعن و قدح و جرح عدّه اى از رجالیین قرار گرفته است. ابوزرعه میگوید: او سیّىء الحفظ است. نسائى او را قوىّ در حدیث نمى داند<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 471.</ref> ابوحاتم میگوید: به احادیث او احتجاج نمیشود<ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 634.</ref>ابن حجر میگوید: «بخارى به جز دو حدیث از او نقل نکرده و آن دو را نیز به عبدالعزیز بن ابى حازم و دیگران مقرون ساخته است<ref>هدى السارى، ص 441.</ref>. | ||
=== ب) ازطریق سعید بن زید === | === ب) ازطریق سعید بن زید === | ||
بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمیگردد که پنج نفر از راویان از او نقل کردهاند: | بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمیگردد که پنج نفر از راویان از او نقل کردهاند:<br> | ||
<big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى</big><br> | <big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى</big><br> | ||
عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>. | عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>. | ||
این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» میگوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکردهاند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» میگوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و میگوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. | این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» میگوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکردهاند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» میگوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و میگوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>.<br> | ||
<big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس</big><br> | <big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس</big><br> | ||
ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بیعقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالیکه درباره خبر صحیح شرط کردهاند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد. | ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بیعقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالیکه درباره خبر صحیح شرط کردهاند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد. | ||
اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد میگوید: او داراى احادیث منکر است. | اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد میگوید: او داراى احادیث منکر است.<br> | ||
<big>3 ـ روایت حُمید بن عبدالرحمن بن عوف</big><br> | <big>3 ـ روایت حُمید بن عبدالرحمن بن عوف</big><br> | ||
حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است. | حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است. | ||
در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد. | در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد. | ||
و امّا موسى بن یعقوب؛ على بن مدینى او را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585. و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>. | و امّا موسى بن یعقوب؛ على بن مدینى او را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585. و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>.<br> | ||
<big>4 ـ روایت ریاح بن حارث</big> <br> | <big>4 ـ روایت ریاح بن حارث</big> <br> | ||
روایت ریاح از سعید بن زید را به طور انفراد نوهاش صدقة بن مثنى بن ریاح نقل کرده است، و از صدقه، یحیى بن سعید قطان و عیسى بن یونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زیاد، و او از ابوکامل مظفّر بن مدرک این حدیث را نقل کردهاند. | روایت ریاح از سعید بن زید را به طور انفراد نوهاش صدقة بن مثنى بن ریاح نقل کرده است، و از صدقه، یحیى بن سعید قطان و عیسى بن یونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زیاد، و او از ابوکامل مظفّر بن مدرک این حدیث را نقل کردهاند. | ||
در مورد هشام بن عمار، ابوداوود میگوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref> | در مورد هشام بن عمار، ابوداوود میگوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref> | ||
و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او میگوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى بهحساب نیاورده و ذهبى درباره او میگوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>. | و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او میگوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى بهحساب نیاورده و ذهبى درباره او میگوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>.<br> | ||
<big>5 ـ روایت ابوالطفیل</big><br> | <big>5 ـ روایت ابوالطفیل</big><br> | ||