عشره مبشره: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۳۲: خط ۳۲:
# عبدالعزیز بن محمّد بن عبید دراوردى از جمله کسانى است که در سند این حدیث قرار دارد. او مورد طعن و قدح و جرح عدّه اى از رجالیین قرار گرفته است. ابوزرعه می‌گوید: او سیّىء الحفظ است. نسائى او را قوىّ در حدیث نمى داند<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 471.</ref> ابوحاتم می‌گوید: به احادیث او احتجاج نمی‌شود<ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 634.</ref>ابن حجر می‌گوید: «بخارى به جز دو حدیث از او نقل نکرده و آن دو را نیز به عبدالعزیز بن ابى حازم و دیگران مقرون ساخته است<ref>هدى السارى، ص 441.</ref>.
# عبدالعزیز بن محمّد بن عبید دراوردى از جمله کسانى است که در سند این حدیث قرار دارد. او مورد طعن و قدح و جرح عدّه اى از رجالیین قرار گرفته است. ابوزرعه می‌گوید: او سیّىء الحفظ است. نسائى او را قوىّ در حدیث نمى داند<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 471.</ref> ابوحاتم می‌گوید: به احادیث او احتجاج نمی‌شود<ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 634.</ref>ابن حجر می‌گوید: «بخارى به جز دو حدیث از او نقل نکرده و آن دو را نیز به عبدالعزیز بن ابى حازم و دیگران مقرون ساخته است<ref>هدى السارى، ص 441.</ref>.
=== ب) ازطریق سعید بن زید ===
=== ب) ازطریق سعید بن زید ===
بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمی‌گردد که پنج نفر از راویان از او نقل کرده‌اند:
بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمی‌گردد که پنج نفر از راویان از او نقل کرده‌اند:<br>
 
<big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى</big><br>
<big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى</big><br>


عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>.  
عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>.  
این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» می‌گوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکرده‌اند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» می‌گوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و می‌گوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>.
این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» می‌گوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکرده‌اند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» می‌گوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و می‌گوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>.<br>
 
<big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس</big><br>
<big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس</big><br>


ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بی‌عقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالی‌که درباره خبر صحیح شرط کرده‌اند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد.
ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بی‌عقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالی‌که درباره خبر صحیح شرط کرده‌اند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد.
اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد می‌گوید: او داراى احادیث منکر است.
اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد می‌گوید: او داراى احادیث منکر است.<br>
 
<big>3 ـ روایت حُمید بن عبدالرحمن بن عوف</big><br>
<big>3 ـ روایت حُمید بن عبدالرحمن بن عوف</big><br>


حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است.
حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است.
در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد.
در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد.
و امّا موسى بن یعقوب؛ على بن مدینى او را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585. و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>.
و امّا موسى بن یعقوب؛ على بن مدینى او را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585. و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>.<br>
 
<big>4 ـ روایت ریاح بن حارث</big> <br>
<big>4 ـ روایت ریاح بن حارث</big> <br>


روایت ریاح از سعید بن زید را به طور انفراد نوه‌اش صدقة بن مثنى بن ریاح نقل کرده است، و از صدقه، یحیى بن سعید قطان و عیسى بن یونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زیاد، و او از ابوکامل مظفّر بن مدرک این حدیث را نقل کرده‌اند.
روایت ریاح از سعید بن زید را به طور انفراد نوه‌اش صدقة بن مثنى بن ریاح نقل کرده است، و از صدقه، یحیى بن سعید قطان و عیسى بن یونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زیاد، و او از ابوکامل مظفّر بن مدرک این حدیث را نقل کرده‌اند.
در مورد هشام بن عمار، ابوداوود می‌گوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref>
در مورد هشام بن عمار، ابوداوود می‌گوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref>
و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او می‌گوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى به‌حساب نیاورده و ذهبى درباره او می‌گوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>.
و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او می‌گوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى به‌حساب نیاورده و ذهبى درباره او می‌گوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>.<br>
 
<big>5 ـ روایت ابوالطفیل</big><br>
<big>5 ـ روایت ابوالطفیل</big><br>


confirmed
۲٬۱۶۹

ویرایش