پرش به محتوا

انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۱۴: خط ۱۴:
برای شناخت علمی انسان، باید دقیقاً روشن شود که آیا از طریق حسّ و تجربه، می‌توان به این معرفت دست یافت یا فراتر از آن باید به منطق و ریاضیات روی آورد یا مرتبه سوم، یعنی [[حکمت]]، [[کلام]] و [[فلسفه]] را برگزید، یا این هر سه را پشت سر انداخت و از مسیر عرفان راهی شد یا این هر چهار را چونان نردبان زیر پا گذاشت و بالا آمد و از ملکه علوم و سلطان معارف، یعنی [[وحی]] بهره جست؟
برای شناخت علمی انسان، باید دقیقاً روشن شود که آیا از طریق حسّ و تجربه، می‌توان به این معرفت دست یافت یا فراتر از آن باید به منطق و ریاضیات روی آورد یا مرتبه سوم، یعنی [[حکمت]]، [[کلام]] و [[فلسفه]] را برگزید، یا این هر سه را پشت سر انداخت و از مسیر عرفان راهی شد یا این هر چهار را چونان نردبان زیر پا گذاشت و بالا آمد و از ملکه علوم و سلطان معارف، یعنی [[وحی]] بهره جست؟


انسان مخلوق پیچیده و جامعی است که برای شناختش، حتی گاه لازم است که همه علوم و راه‌های شناخت را کنار هم گذاشت، تا بتوان به درک درستی از تعریف او رسید. شناخت انسان و درک حقیقت او، امری است به غایت ظرافت و نهایت ظریف، از این رو بسیاری در این وادی حیران و ناتوان بوده و هستند. وقتی فرشتگان الهی، از آفرینش انسان آگاهی یافتند، عرض کردند:(اتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَ یسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ...<ref>سوره بقره، آیه 30.</ref>)؛ یعنی در حالی که ما فرشتگان به تسبیح، حمد و تقدیس تو مشغول هستیم، آیا موجودی می‌آفرینی که در زمین فساد کند و به خون‌ریزی بپردازد؟
انسان مخلوق پیچیده و جامعی است که برای شناختش، حتی گاه لازم است که همه علوم و راه‌های شناخت را کنار هم گذاشت، تا بتوان به درک درستی از تعریف او رسید. شناخت انسان و درک حقیقت او، امری است به غایت ظرافت و نهایت ظریف، از این رو بسیاری در این وادی حیران و ناتوان بوده و هستند. وقتی فرشتگان الهی، از آفرینش انسان آگاهی یافتند، عرض کردند:{{متن قرآن |اتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَ یسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ... |سوره = بقره |آیه = 30 }}؛ یعنی در حالی که ما فرشتگان به تسبیح، حمد و تقدیس تو مشغول هستیم، آیا موجودی می‌آفرینی که در زمین فساد کند و به خون‌ریزی بپردازد؟


خدای سبحان در پاسخ به ناتوانی آنها از علم به حقیقت انسان اشاره کرده، با توجه دادن آنان به گستره مطلقِ علم خویش می‌فرماید: (إنی أعلم ما لا تعلمون<ref>آیه 30 سوره بقره.</ref>)؛ یعنی در میان انسان‌ها، افراد کاملی چون [[آدم ابوالبشر]] هستند که معلم شمایند. اما شما تنها ظاهر افراد و تبهکاری برخی آنها را می‌بینید و از حقیقت انسان، ناآگاه اید. انسان برای خلافت و جانشینی من سزاوار است و شما نمی‌دانید و خود را شایسته خلافت تلقی می‌کنید.
خدای سبحان در پاسخ به ناتوانی آنها از علم به حقیقت انسان اشاره کرده، با توجه دادن آنان به گستره مطلقِ علم خویش می‌فرماید: {{متن قرآن |إنی أعلم ما لا تعلمون |آیه = 30 |سوره = بقره }}؛ یعنی در میان انسان‌ها، افراد کاملی چون [[آدم ابوالبشر]] هستند که معلم شمایند. اما شما تنها ظاهر افراد و تبهکاری برخی آنها را می‌بینید و از حقیقت انسان، ناآگاه اید. انسان برای خلافت و جانشینی من سزاوار است و شما نمی‌دانید و خود را شایسته خلافت تلقی می‌کنید.
جنّیان، به ویژه [[شیطان]] با سابقه شش هزار سال [[عبادت]]، از شناخت انسان ناتوان ماند و با خبط در قیاسی ناروا، هزاران سال عبادت خود را حبط و باطل کرد و در پی فرمان سجود بر [[آدم]]، او را گِلین و خود را برتر از او و آتشین خواند و این تفاوت مادی را معیار فضیلت واقعی پنداشت: (... أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ)<ref>سوره اعراف، آیه 12؛ سوره ص، آیه 76.</ref>.
جنّیان، به ویژه [[شیطان]] با سابقه شش هزار سال [[عبادت]]، از شناخت انسان ناتوان ماند و با خبط در قیاسی ناروا، هزاران سال عبادت خود را حبط و باطل کرد و در پی فرمان سجود بر [[آدم]]، او را گِلین و خود را برتر از او و آتشین خواند و این تفاوت مادی را معیار فضیلت واقعی پنداشت: {{متن قرآن |... أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ |سوره = اعراف |آیه = 12 |سوره = ص |آیه = 76 }}


دسته دیگر انسان‌ها هستند که جز گروهی اندک از آنان، بقیه از شناخت حقیقت انسان کاملاً عاجزند. اگر قرآن کریم از «خود فراموش کرده‌ها» و «دچار خسارت نفسانی شده‌ها» زیاد سخن می‌گوید، به همین مشکل عدم شناخت نفس اشاره دارد؛ یعنی حتی خود انسان‌ها هم گاهی از شناخت خود ناتوانند.
دسته دیگر انسان‌ها هستند که جز گروهی اندک از آنان، بقیه از شناخت حقیقت انسان کاملاً عاجزند. اگر قرآن کریم از «خود فراموش کرده‌ها» و «دچار خسارت نفسانی شده‌ها» زیاد سخن می‌گوید، به همین مشکل عدم شناخت نفس اشاره دارد؛ یعنی حتی خود انسان‌ها هم گاهی از شناخت خود ناتوانند.
confirmed، مدیران
۳۳٬۲۸۴

ویرایش