پرش به محتوا

نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
و نیز قضا و قدر  دارد و از مسایل بسیار مهم علم کلام است و همواره ذهن بشر را همراه با مناقشات جدی ای به خود مشغول کرده و همچنان به عنوان یک دغدغه بزرگ مطرح است. علاوه ریشه این مباحث را می توان در تمام ادیان الهی جستجو کرد.در اسلام نیز موضوع قضا و قدر و وظیفه انسان در مواجهه با جبر و اختیار به هم گره خورده است تاآن جا که مثلا نمی شود سخن از جبر و اختیار به میان بیاید و مسایل مربوط به افعال عباد مطرح نشود و یا پای مباحث قضا و قدر به میان کشیده نشود.بنا بر این مسایل گاه جنجال بر انگیز مربوط به جبر و اختیار و حل مشکلات مربوط با افعال عباد موجب شد تا از درون این مباحث مکاتبی تشکیل شود مکاتبی چون امامیه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث که هر کدام با ارایه نظریاتی گوناگون در صدد تفسیر افعال اختیاری انسان بر آمدند و نظریاتی را ارایه دادند. مثلا امامیه با پیروی از تعالیم اولیای الهی  نظریه امر بین الامرین را بر گزیدند، اشاعره و ماتریدیه به کسب روی آوردند و اهل حدیث  نظریه خلق افعال عباد را انتخاب کردند.
و نیز قضا و قدر  دارد و از مسایل بسیار مهم علم کلام است و همواره ذهن بشر را همراه با مناقشات جدی ای به خود مشغول کرده و همچنان به عنوان یک دغدغه بزرگ مطرح است. علاوه ریشه این مباحث را می توان در تمام ادیان الهی جستجو کرد.در اسلام نیز موضوع قضا و قدر و وظیفه انسان در مواجهه با جبر و اختیار به هم گره خورده است تاآن جا که مثلا نمی شود سخن از جبر و اختیار به میان بیاید و مسایل مربوط به افعال عباد مطرح نشود و یا پای مباحث قضا و قدر به میان کشیده نشود.بنا بر این مسایل گاه جنجال بر انگیز مربوط به جبر و اختیار و حل مشکلات مربوط با افعال عباد موجب شد تا از درون این مباحث مکاتبی تشکیل شود مکاتبی چون امامیه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث که هر کدام با ارایه نظریاتی گوناگون در صدد تفسیر افعال اختیاری انسان بر آمدند و نظریاتی را ارایه دادند. مثلا امامیه با پیروی از تعالیم اولیای الهی  نظریه امر بین الامرین را بر گزیدند، اشاعره و ماتریدیه به کسب روی آوردند و اهل حدیث  نظریه خلق افعال عباد را انتخاب کردند.


==خلاصه تعاریف نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی==
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی==


متکلمان اشعری و ماتریدی هر کدام فراخور فهم خود از کسب تعریفی ارایه کرده اند که به خلاصه هر یک از این تعاریف اشاره می شود.
متکلمان اشعری و ماتریدی هر کدام فراخور فهم خود از کسب تعریفی ارایه کرده اند که به خلاصه هر یک از این تعاریف اشاره می شود.


==خلاصه تعاریف نظریه کسب از دیدگاه اشاعره==
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه اشاعره==




'''ابو الحسن اشعری''' در تعریف کسب می گوید حقیقت کسب آن است که فعل با قوه حادثه از مکتسب( کاسب) صادر شود. با این توضیح که خدای متعال همراه با خلق فعل، قدرتی در انسان ایجاد می کند تا آن شی به واسطه آن قدرت به وجود آید. از این رو کسب نوعی ارتباط فعل با قدرت حادث در انسان است.با توجه به تعریف یاد شده، اشعری به دو جهت توجه می کند.
'''ابو الحسن اشعری''' در تعریف کسب می گوید حقیقت کسب آن است که فعل با قوه حادثه از مکتسب( کاسب) صادر شود.<ref>اشعری ابو الحسن، اللمع، ص 76</ref> با این توضیح که خدای متعال همراه با خلق فعل، قدرتی در انسان ایجاد می کند تا آن شی به واسطه آن قدرت به وجود آید. از این رو کسب نوعی ارتباط فعل با قدرت حادث در انسان است.با توجه به تعریف یاد شده، اشعری به دو جهت توجه می کند.


'''باقلانی(328-403 ق)''' در تعریف کسب دایره اختیار را برای انسان وسیع تر می کند و معتقد است که خدا فعل را می آفریند و انسان فعل آفریده شده را دارای  عنوان می کند.
'''باقلانی(328-403 ق)''' در تعریف کسب دایره اختیار را برای انسان وسیع تر می کند و معتقد است که خدا فعل را می آفریند و انسان فعل آفریده شده را دارای  عنوان می کند. فخر رازی از قول باقلانی نقل می کند که قدرت عبد اگر چه در ایجاد و خلق فعل هیچ تاثیری ندارد، اما در صفتی از صفات آن فعل تاثیر می گذارد، پس اصل حرکت به قدرت خدا واقع می شود، اما عبد با اراده و اختیارش آن را مطیعانه یا عاصیانه می کند.<ref>القضا والقدر، ص 32 و تلخیص المحصّل، ص 325</ref>او با این تعریف، شبهات مربوط به بعثت پیامبران، تکالیف انسان ها و نیز مسایل مربوط به وعده و وعید را توجیه می کند.هم چنین این متکلم اشعری تصرفِ تابع حس را معیار تفاوت میان فعل اختیاری و اضطراری می داند. <ref>باقلانی ابو بکر، تمهید الاوایل و تلخیص الدلایل،ص 347</ref> چنین تصرفی از منظر وی کسب نامیده می شود.


'''فخر رازی''' از قول باقلانی نقل می کند که قدرت عبد اگر چه در ایجاد و خلق فعل هیچ تاثیری ندارد، اما در صفتی از صفات آن فعل تاثیر می گذارد، پس اصل حرکت به قدرت خدا واقع می شود، اما عبد با اراده و اختیارش آن را مطیعانه یا عاصیانه می کند.او با این تعریف، شبهات مربوط به بعثت پیامبران، تکالیف انسان ها و نیز مسایل مربوط به وعده و وعید را توجیه می کند.هم چنین این متکلم اشعری تصرفِ تابع حس را معیار تفاوت میان فعل اختیاری و اضطراری می داند.  چنین تصرفی از منظر وی کسب نامیده می شود.
'''اسفراینی(337-418)''' نظریه کسب را همانند باقلانی تفسیر می کند، با این بیان که حقیقت خلق را به خالق منتسب می کند و می گوید اصل خلقت مربوط به خالق و منوط به قدرت او است، زیرا او فقط خالق است و نیز حقیقت هر فعلی، وقوعش ناشی از قدرت الهی است. آرای وی را ابن قیم جوزیه که خود از متکلمان اهل حدیث است، نقل می کندکه حقیقت خلق از خالق است که با قدرت او واقع می شود و انفراد خلق مربوط به اوست و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع می شود و حقیقت کسب از فرد مکتسب است و مختص اوست. پس قدیم (خدا) خلق می کند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترک اند، ولی کسب و اطلاق آن مخصوص محدث(بنده) است، اما اطلاق لفظ فعل (فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبد صحیح است.<ref>ابن قیم جوزیه، شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، ص 324</ref>


'''اسفراینی(337-418)''' نظریه کسب را همانند باقلانی تفسیر می کند، با این بیان که حقیقت خلق را به خالق منتسب می کند و می گوید اصل خلقت مربوط به خالق و منوط به قدرت او است، زیرا او فقط خالق است و نیز حقیقت هر فعلی، وقوعش ناشی از قدرت الهی است. آرای وی را ابن قیم جوزیه که خود از متکلمان اهل حدیث است، نقل می کندکه حقیقت خلق از خالق است که با قدرت او واقع می شود و انفراد خلق مربوط به اوست و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع می شود و حقیقت کسب از فرد مکتسب است و مختص اوست. پس قدیم (خدا) خلق می کند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترک اند، ولی کسب و اطلاق آن مخصوص محدث(بنده) است، اما اطلاق لفظ فعل (فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبد صحیح است.
''' جوینی(419-475 ق)''' با توجه به اشکالات تفاسیر متکلمان گذشته از نحوه تفسیر کسب، صریحا اعتراف می کند که تاثیر قدرت انسان در طول قدرت الهی است. جوینی پا را فراتر گذاشته حتی تقریر اشعری و باقلانی در باره نظریه کسب را نقد می کند و معتقد است که عقل نمی تواند بپذیرد که انسان نسبت به انجام فعل قدرت و استطاعت ندارد و علاوه قدرت بی اثر هم مثل نبود قدرت است.پس باید بگوییم که استناد عبد نسبت به فعلش حقیقی است، اما این استناد بر وجه احداث و خلق نیست زیرا خلق در جایی است که خالق بتواند موجودی را  از عدم به وجود بیاورد، ولی انسان همان طور که از یک طرف نسبت به افعالش احساس اقتدار و استقلال می کند، همان گونه نیز احساس وابستگی می کند. بنا بر این فعلی که وجودش به قدرت و سببی مستند می شود آن سبب و قدرت نیز به سبب و قدرت دیگری مستند می شود و این استناد به شکل توالی فاعل ها سر انجام به مسبب الاسباب که چیزی جز خالق اسباب و مسببات نیست، منتهی می شود و آورده اند که جوینی این رای را از حکمای الهی گرفته است. <ref>شهرستانی عبد الکریم، الملل و النحل ، ص 111 و 112</ref>
 
'''امام الحرمین جوینی(419-475 ق)''' با توجه به اشکالات تفاسیر متکلمان گذشته از نحوه تفسیر کسب، صریحا اعتراف می کند که تاثیر قدرت انسان در طول قدرت الهی است. جوینی پا را فراتر گذاشته حتی تقریر اشعری و باقلانی در باره نظریه کسب را نقد می کند و معتقد است که عقل نمی تواند بپذیرد که انسان نسبت به انجام فعل قدرت و استطاعت ندارد و علاوه قدرت بی اثر هم مثل نبود قدرت است.پس باید بگوییم که استناد عبد نسبت به فعلش حقیقی است، اما این استناد بر وجه احداث و خلق نیست زیرا خلق در جایی است که خالق بتواند موجودی را  از عدم به وجود بیاورد، ولی انسان همان طور که از یک طرف نسبت به افعالش احساس اقتدار و استقلال می کند، همان گونه نیز احساس وابستگی می کند. بنا بر این فعلی که وجودش به قدرت و سببی مستند می شود آن سبب و قدرت نیز به سبب و قدرت دیگری مستند می شود و این استناد به شکل توالی فاعل ها سر انجام به مسبب الاسباب که چیزی جز خالق اسباب و مسببات نیست، منتهی می شود و آورده اند که جوینی این رای را از حکمای الهی گرفته است.  
   
   
'''ابو حامد غزالی(450-505)''' در تفسیر کسب، اگر چه در کلیت، هم رای ابو الحسن اشعری و نیز باقلانی است اما در بسیاری از استناد ها و نظراتش به صراحت از جبر و تفویض تبری می جوید و امری میان دو امر جبر و تفویض را بر می گزیند و آن را عقیده تمام اهل سنت و جماعت می داند. غزالی برای پرهیز از اتهام جبر، اعتراف می کند این که بگوییم انسان هیچ اختیاری در انجام فعل نداشته باشد، خلاف وجدان و فهم عقل است.  با این حال وی چون دیگر اشاعره با ارایه و تفسیر نظریه کسب تلاش می کند ضمن دفاع از توحید در خالقیت، نحوه انتساب افعال به عباد را تفسیر کند. در نگاه این متکلم، خدای متعال در خلق و اختراع عالم منفرد است و هم زمان قدرت و مقدور را  با هم می آفریند و کسی جز او نمی تواند خالق افعال باشد. با این حال وی با طرح نظریه کسب در صدد تفسیر صحیح از نحوه انتساب افعال به عباد است و آن را پاسخ مناسبی برای توجیه افعال انسانی می داند و گمان می کند که این نظریه در واقع گشودن مسیری است که افعال اختیاری انسان را توجیه می کند. به همین دلیل در تفسیر نظریه کسب، آگاهی از همراهی با فعل کسب شده را لحاظ می کند و تنها راه فرار از اتهام جبر گرایی را در همین نوع نگاه و تفسیر می داند. غزالی پس از این تفسیر می گوید در این صورت باید نامی دیگر برای فعل عبد انتخاب کرد که نه خالق باشد و نه مخترع، بلکه به پیروی از کتاب خدا که نام کسب را برای افعال عباد بر گزید، ما نیز به دلیل تیمن از قرآن از این واژه  استفاده می کنیم.  
'''ابو حامد غزالی(450-505)''' در تفسیر کسب، اگر چه در کلیت، هم رای ابو الحسن اشعری و نیز باقلانی است اما در بسیاری از استناد ها و نظراتش به صراحت از جبر و تفویض تبری می جوید و امری میان دو امر جبر و تفویض را بر می گزیند و آن را عقیده تمام اهل سنت و جماعت می داند. غزالی برای پرهیز از اتهام جبر، اعتراف می کند این که بگوییم انسان هیچ اختیاری در انجام فعل نداشته باشد، خلاف وجدان و فهم عقل است.غزالی <ref>ابو حامد، احیاء علوم الدین، ص 249</ref> با این حال وی چون دیگر اشاعره با ارایه و تفسیر نظریه کسب تلاش می کند ضمن دفاع از توحید در خالقیت، نحوه انتساب افعال به عباد را تفسیر کند. در نگاه این متکلم، خدای متعال در خلق و اختراع عالم منفرد است و هم زمان قدرت و مقدور را  با هم می آفریند و کسی جز او نمی تواند خالق افعال باشد. با این حال وی با طرح نظریه کسب در صدد تفسیر صحیح از نحوه انتساب افعال به عباد است و آن را پاسخ مناسبی برای توجیه افعال انسانی می داند و گمان می کند که این نظریه در واقع گشودن مسیری است که افعال اختیاری انسان را توجیه می کند. به همین دلیل در تفسیر نظریه کسب، آگاهی از همراهی با فعل کسب شده را لحاظ می کند و تنها راه فرار از اتهام جبر گرایی را در همین نوع نگاه و تفسیر می داند. غزالی پس از این تفسیر می گوید در این صورت باید نامی دیگر برای فعل عبد انتخاب کرد که نه خالق باشد و نه مخترع، بلکه به پیروی از کتاب خدا که نام کسب را برای افعال عباد بر گزید، ما نیز به دلیل تیمن از قرآن از این واژه  استفاده می کنیم.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد في الاعتقاد،ص 60</ref>
   
   
'''فخر رازی (543-606)''' معتقد است که افعال اختیاری بشر منوط به وجود قدرت و داعی است و وقتی این دو صفت حاصل شود، عبد حقیقتا فاعل می شود، اما چون قدرت و داعی مخلوق خدا است، بنا بر این، هر فعلی که از بنده صادر شود نمی تواند از روی اختیار باشد. او می گوید ما ضرورتا می فهمیم که وقتی برای فاعل انسانی داعی بر انجام فعل حاصل شود و مانعی هم در بین نباشد، آن فعل محقق خواهد شد. او در جای دیگر نیز به این موضوع پرداخته و آن را مذهب خود دانسته است که مجموع قدرت با انگیزه مشخص به حصول فعل می انجامد.فخر رازی در مباحث مربوط به نحوه تولید افعال که آن را بعد از حصول قدرت و داعی واجب می داند؛ نظر مختار خود را چنین بیان می کند که اگر چه خلق فعل در واقع ناشی از قضا و قدر الهی است، اما انسان بعد از وجود قدرت و داعی، به طور حقیقی فاعل فعل خویش می شود. با این حال، خلق افعال به طور کلی تابع قضا و قدر الهی است.
'''فخر رازی (543-606)''' معتقد است که افعال اختیاری بشر منوط به وجود قدرت و داعی است و وقتی این دو صفت حاصل شود، عبد حقیقتا فاعل می شود، اما چون قدرت و داعی مخلوق خدا است، بنا بر این، هر فعلی که از بنده صادر شود نمی تواند از روی اختیار باشد. او می گوید ما ضرورتا می فهمیم که وقتی برای فاعل انسانی داعی بر انجام فعل حاصل شود و مانعی هم در بین نباشد، آن فعل محقق خواهد شد.<ref>فخر الدین رازی، القضا و القدر، ص 31</ref> او در جای دیگر نیز به این موضوع پرداخته و آن را مذهب خود دانسته است که مجموع قدرت با انگیزه مشخص به حصول فعل می انجامد. <ref>فخر الدین رازی، المطالب العالية من العلم الإلهي،ج‏3، ص 73</ref>
این متکلم اشعری در مباحث مربوط به نحوه تولید افعال که آن را بعد از حصول قدرت و داعی واجب می داند؛ نظر مختار خود را چنین بیان می کند که اگر چه خلق فعل در واقع ناشی از قضا و قدر الهی است، اما انسان بعد از وجود قدرت و داعی، به طور حقیقی فاعل فعل خویش می شود. با این حال، خلق افعال به طور کلی تابع قضا و قدر الهی است.<ref>فخر الدین رازی، معالم اصول الدین، ص 85 و 86</ref>
   
   
'''تفتازانی(722-792 ق)''' نیز چون سایر متکلمان اشعری مشی کلی این مذهب در اعتقاد به توحید افعالی و دفاع متعصبانه از آن را می پذیرد. وی خدای متعال را مصدر همه افعال می داند و می گوید خدای متعال خالق تمام افعال بندگانش است چه آن فعل کفر باشد یا ایمان، طاعت باشد یا عصیان. و در جایی دیگر می گوید هر چند که حقیقت کسب را نمی داند، ولی مطابق برهان، جز خدا خالق و جز قدرت قدیم موثر دیگری وجود ندارد و آن چه از عبد صادر می شود، حاصل قدرت حادثی است که به برخی از افعال انسان تعلق می گیرد مثل صعود به بلندی که انسان در تحصیل آن نقش دارد، بر خلاف سقوط که انسان در آن بی اختیار است. بنا بر این، فعلی که حاصل قدرت حادثه است، کسب نام دارد اگر چه حقیقتش معلوم نیست. تفتازانی ، انسان را مجبور نمی داند، بلکه برای توجیه تکالیف و نیز مسئله ثواب و عقاب در سرای دیگر، از اختیار انسان دفاع می کند. او  می گوید مقدور یک چیز بیشتر نیست که از قدرت قدیم و حادث با دو لحاظ خلقی و کسبی به وجود می آید.  
'''تفتازانی(722-792 ق)''' نیز چون سایر متکلمان اشعری مشی کلی این مذهب در اعتقاد به توحید افعالی و دفاع متعصبانه از آن را می پذیرد. وی خدای متعال را مصدر همه افعال می داند و می گوید خدای متعال خالق تمام افعال بندگانش است چه آن فعل کفر باشد یا ایمان، طاعت باشد یا عصیان.<ref>تفتازانی سعد الدین، شرح العقائد النسفية، ص 54</ref> و در جایی دیگر می گوید هر چند که حقیقت کسب را نمی داند، ولی مطابق برهان، جز خدا خالق و جز قدرت قدیم موثر دیگری وجود ندارد و آن چه از عبد صادر می شود، حاصل قدرت حادثی است که به برخی از افعال انسان تعلق می گیرد مثل صعود به بلندی که انسان در تحصیل آن نقش دارد، بر خلاف سقوط که انسان در آن بی اختیار است. بنا بر این، فعلی که حاصل قدرت حادثه است، کسب نام دارد اگر چه حقیقتش معلوم نیست.<ref>تفتازانی سعد الدین، شرح المقاصد، ج ‏4، ص225</ref>
تفتازانی ، انسان را مجبور نمی داند، بلکه برای توجیه تکالیف و نیز مسئله ثواب و عقاب در سرای دیگر، از اختیار انسان دفاع می کند. او  می گوید مقدور یک چیز بیشتر نیست که از قدرت قدیم و حادث با دو لحاظ خلقی و کسبی به وجود می آید.<ref>تفتازانی سعد الدین، شرح العقائد النسفية، ص 58</ref>
   
   
'''میر سید شریف جرجانی(740- 816 ق )'''به عنوان سخنگوی اشاعره، افعال هستی از جمله افعال انسان را بی هیچ واسطه ای به خدا نسبت می دهد و مدعی است که انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می گوید ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات که قابل شمارش‌ نیستند،‌ بدون واسطه مـستند به حضرت حق هستند. . او در عبارتی دیگر بیان می کند تمام اشاعره معتقدند غیر از خدا هیچ فاعل دیگری شناخته شده نیست و بر همین اساس هیچ گونه واسطه علّی و معلولی میان افعال صادره و خدای متعال وجود ندارد.وی کسب را به معنای عرفی اش که جلب منفعت و دفع ضرر است تفسیر می کند تا فقط شامل افعال بشر شود نه خدا.   
'''میر سید شریف جرجانی(740- 816 ق )'''به عنوان سخنگوی اشاعره، افعال هستی از جمله افعال انسان را بی هیچ واسطه ای به خدا نسبت می دهد و مدعی است که انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می گوید ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات که قابل شمارش‌ نیستند،‌ بدون واسطه مـستند به خدا هستند.<ref>جرجانی میر سید شریف، شرح المواقف، ج 4، ص 123</ref>
او در عبارتی دیگر بیان می کند تمام اشاعره معتقدند غیر از خدا هیچ فاعل دیگری شناخته شده نیست و بر همین اساس هیچ گونه واسطه علّی و معلولی میان افعال صادره و خدای متعال وجود ندارد.<ref>همان، ص 180</ref>
میر سید شریف کسب را به معنای عرفی اش که جلب منفعت و دفع ضرر است تفسیر می کند تا فقط شامل افعال بشر شود نه خدا. <ref>مير سيد شريف، التعريفات، ص 79</ref>  


'''ملا علی قوشجی(782-853 ش)''' نیز در تفسیر کسب برای انسان در افعال اختیاری اش، سهم ناچیزی به نام کسبِ بدون قدرت موثر قایل است و می نویسد که مراد از کسب مقارنت با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد با این حساب، فعل فقط از طرف خدا صادر و انسان محل پذیرش فعل خدا می شود.  البته باید دانست که از نگاه قوشجی آن چیزی که برای انسان موجب مسئولیت می شود، عمل دارای صفت است که هم زمان با اراده و فعل اختیاریِ تابع آن، خلق می شود.  
'''ملا علی قوشجی(782-853 ش)''' نیز در تفسیر کسب برای انسان در افعال اختیاری اش، سهم ناچیزی به نام کسبِ بدون قدرت موثر قایل است و می نویسد که مراد از کسب مقارنت با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد با این حساب، فعل فقط از طرف خدا صادر و انسان محل پذیرش فعل خدا می شود.  البته باید دانست که از نگاه قوشجی آن چیزی که برای انسان موجب مسئولیت می شود، عمل دارای صفت است که هم زمان با اراده و فعل اختیاریِ تابع آن، خلق می شود.  
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش