confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
ابوبکر میدانست این مسئله برای او ایجاد مشکل خواهد کرد؛ بنابراین، فوراً برای نشاندادن جدیت و اقتدار خود با شورشها برخوردی جدّی و قاطع نمود. قاطعیتی که ابوبکر در برابر آنان نشان داد، قطعاً بیارتباط با بحران داخلی مدینه نبود. با این که از سیره او این گونه برمیآید که مردی صلحطلب و باعاطفه است، ولی دو سال خلافت وی از او چهره دیگری نشان میدهد؛ از یک سو، با شورشیان و متهمان به ارتداد، با قساوت تمام برخورد میکند و از سوی دیگر، جرائم خالد بن ولید علیه بنییربوع و مالک بن نویره را تأیید مینماید<ref>هادی العلوی، فصول من تاریخ الاسلام السیاسی، نیقوسیا، قبرص، مرکزالابحاث و الدراسات الاشتراکیه فی العالم العربی،1995م،ص62</ref>. | ابوبکر میدانست این مسئله برای او ایجاد مشکل خواهد کرد؛ بنابراین، فوراً برای نشاندادن جدیت و اقتدار خود با شورشها برخوردی جدّی و قاطع نمود. قاطعیتی که ابوبکر در برابر آنان نشان داد، قطعاً بیارتباط با بحران داخلی مدینه نبود. با این که از سیره او این گونه برمیآید که مردی صلحطلب و باعاطفه است، ولی دو سال خلافت وی از او چهره دیگری نشان میدهد؛ از یک سو، با شورشیان و متهمان به ارتداد، با قساوت تمام برخورد میکند و از سوی دیگر، جرائم خالد بن ولید علیه بنییربوع و مالک بن نویره را تأیید مینماید<ref>هادی العلوی، فصول من تاریخ الاسلام السیاسی، نیقوسیا، قبرص، مرکزالابحاث و الدراسات الاشتراکیه فی العالم العربی،1995م،ص62</ref>. | ||
== مناطق | == مناطق فعال در مخالفت با خلیفه اول == | ||
پس از رحلت پیامبر فقط حجاز دچار شورش علیه خلیفه اول نشد، بلکه در این جنگها بهطور کلی پنج منطقه درگیر بودند: | پس از رحلت پیامبر فقط حجاز دچار شورش علیه خلیفه اول نشد، بلکه در این جنگها بهطور کلی پنج منطقه درگیر بودند: | ||
* منطقه حجاز، شیعیان و طرفداران سعد بن عباده که با خلیفه شدن ابوبکر مخالف بودند؛ | * منطقه حجاز، شیعیان و طرفداران سعد بن عباده که با خلیفه شدن ابوبکر مخالف بودند؛ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
طبری مینویسد: برخی از اصحاب از ابوبکر خواستند که از جنگ با این قبایل تازهمسلمان خودداری کند و آنها را از پرداخت زکات معاف دارد تا ایمان در دلهای آنها محکم گردد و در آینده، به اختیار خود، زکات بپردازند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 225.</ref> عمر و برخی صحابه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مخالفت با جنگ با مانعان زکات به این روایت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) استدلال میکردند: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ حَتی یَقُولُوا لا اِلهَ اِلّا اللَّه، فَاِذا قالُوها عَصَمُوا مِنّی دِماءَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ»<ref>واقدی، پیشین، ص 51 / ابنقتیبه دینوری، پیشین، ج 1، ص 34 .</ref>من فقط در دعوت به توحید مأمور به جنگ هستم. وقتی مردم توحید را به زبان قبول کردند، جان و مالشان مصون است. | طبری مینویسد: برخی از اصحاب از ابوبکر خواستند که از جنگ با این قبایل تازهمسلمان خودداری کند و آنها را از پرداخت زکات معاف دارد تا ایمان در دلهای آنها محکم گردد و در آینده، به اختیار خود، زکات بپردازند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 225.</ref> عمر و برخی صحابه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مخالفت با جنگ با مانعان زکات به این روایت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) استدلال میکردند: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ حَتی یَقُولُوا لا اِلهَ اِلّا اللَّه، فَاِذا قالُوها عَصَمُوا مِنّی دِماءَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ»<ref>واقدی، پیشین، ص 51 / ابنقتیبه دینوری، پیشین، ج 1، ص 34 .</ref>من فقط در دعوت به توحید مأمور به جنگ هستم. وقتی مردم توحید را به زبان قبول کردند، جان و مالشان مصون است. | ||
اما ابوبکر به روایت دیگری استدلال میکرد؛ او میگفت: من خود از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیدم که فرمود: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ عَلی ثَلاثِ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلّا اللّه وَ اِقامُ الصَّلاةِ وَ ایتاءُ الزَکاةِ»ِِِ؛ <ref>ابنقتیبه، پیشین، ص 35.</ref> من در سه چیز مأمور به جنگ هستم: توحید، نماز و زکات. خلیفه اول با اصرار فراوان میگفت: به خدا قسم، اگر عقالی<ref>عقال به زکات سالانه گویند و نیز ریسمانی که شتر را هنگام دادن زکات، به آن بندند. گاهی نیز به معنای مبلغ اندکی است که یک «عقال» (پای بند شتر) میارزد. بعضی میگویند: اگر عین شتران زکات را بستانند «عقال» و اگر بهای آن را بستانند «نقد» گویند. گاهی هم «عقال» برای بیان حداقل به کار میرود. ر. ک. به: احمد العلی، حجاز در صدر اسلام، ترجمه عبدالمحمدآیتی، ص 280.</ref> را که به پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میپرداختند از من دریغ دارند، با آنها خواهم جنگید | اما ابوبکر به روایت دیگری استدلال میکرد؛ او میگفت: من خود از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیدم که فرمود: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ عَلی ثَلاثِ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلّا اللّه وَ اِقامُ الصَّلاةِ وَ ایتاءُ الزَکاةِ»ِِِ؛ <ref>ابنقتیبه، پیشین، ص 35.</ref> من در سه چیز مأمور به جنگ هستم: توحید، نماز و زکات. خلیفه اول با اصرار فراوان میگفت: به خدا قسم، اگر عقالی<ref>عقال به زکات سالانه گویند و نیز ریسمانی که شتر را هنگام دادن زکات، به آن بندند. گاهی نیز به معنای مبلغ اندکی است که یک «عقال» (پای بند شتر) میارزد. بعضی میگویند: اگر عین شتران زکات را بستانند «عقال» و اگر بهای آن را بستانند «نقد» گویند. گاهی هم «عقال» برای بیان حداقل به کار میرود. ر. ک. به: احمد العلی، حجاز در صدر اسلام، ترجمه عبدالمحمدآیتی، ص 280.</ref> را که به پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میپرداختند از من دریغ دارند، با آنها خواهم جنگید وی معتقد بود فرقی بین نماز و زکات نیست<ref>واقدی، پیشین، ص 45.</ref>. | ||
== نخستین رویارویی با شورشیان == | == نخستین رویارویی با شورشیان == | ||
پس از مخالفت خلیفه با درخواست | پس از مخالفت خلیفه با درخواست معافشدن قبایل از پرداخت زکات، نمایندگان آنان برگشتند و با بیان این که مردم مدینه اندکاند، آنها را برای حمله به آن شهر تشویق کردند<ref>خورشید احمد فارق، پیشین، ص 5 / ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 311.</ref> گویا پیش از آمدن فرستادگان این قبایل به مدینه، افرادی همچون عیینه بن حصن و اقرع بن حابس به همراه عده دیگری از اشراف به مدینه آمده بودند و با اعلان خبر شورش اعراب و تصمیم آنها در خودداری از پرداخت زکات، از خلیفه خواسته بودند که مبلغی را به آنها بدهد تا از ارتداد اعراب و حمله آنان به مدینه جلوگیری کنند. مهاجران و انصار هم با پذیرش خواسته آنها، از ابوبکر خواستند تا هنگام بازگشت سپاه اسامه، آنها را با دادن مبلغی، به این کار راضی کند. | ||
اما ابوبکر گفت: ما در اسلام، به احدی رشوه نمیدهیم و با آنان خواهیم جنگید واقدی، پیشین، ابن کثیر، پیشین. ابوبکر دستور آمادگی مسلمانان مدینه برای جنگ با شورشیان را صادر نمود و تنی چند از مهاجران قریش را به نگهبانی در اطراف مدینه گماشت. مرتدان پس از سه روز به مدینه حمله کردند، ولی با استقامت مردم مدینه مواجه شدند و با شکست مجبور به فرار گردیدند<ref>[همانها]</ref>. | |||
ابوبکر برای سرکوب مخالفین خود یازده نفر را بهعنوان فرماندهان جنگهای ردّه تعیین کرد که در رأس آنها خالد بن ولید و عکرمة بن ابیجهل از قبیله بنی مخزوم بودند<ref>طبری، پیشین، ص 248249 / ابن اثیر، پیشین، ج 2، ص 24 / ابن خلدون (عبدالرحمن بن محمد)، تاریخ ابن خلدون، الطبقه الثانیة، بیروت، دارالکفر، 1408 ق.، ج 2، ص 494 ـ 495.</ref>. او همچنین به پیشنهاد برخی از اصحاب، به چند تن از کارگزاران خود در شهرهای دیگر نامه نوشت و از آنان یاری طلبید<ref>واقدی، پیشین، ص 54-63.</ref>. | ابوبکر برای سرکوب مخالفین خود یازده نفر را بهعنوان فرماندهان جنگهای ردّه تعیین کرد که در رأس آنها خالد بن ولید و عکرمة بن ابیجهل از قبیله بنی مخزوم بودند<ref>طبری، پیشین، ص 248249 / ابن اثیر، پیشین، ج 2، ص 24 / ابن خلدون (عبدالرحمن بن محمد)، تاریخ ابن خلدون، الطبقه الثانیة، بیروت، دارالکفر، 1408 ق.، ج 2، ص 494 ـ 495.</ref>. او همچنین به پیشنهاد برخی از اصحاب، به چند تن از کارگزاران خود در شهرهای دیگر نامه نوشت و از آنان یاری طلبید<ref>واقدی، پیشین، ص 54-63.</ref>. |