۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:جاهلیت.jpg |جایگزین=جاهلیت]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:جاهلیت.jpg |جایگزین=جاهلیت]]</div> | ||
'''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دورهای از [[تاریخ]] پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. | '''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دورهای از [[تاریخ]] پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. | ||
جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و [[بعثت پیامبر|بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] که [[ | جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و [[بعثت پیامبر|بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] که [[بت|بتپرستی]]، جهل و خرافهگرایی از شاخصههای بارز آن به شمار میرود، اطلاق میگردد. | ||
== جاهلیت در لغت == | == جاهلیت در لغت == | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در [[قرآن کریم]] ریشه ی«ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفتهاند: | در [[قرآن کریم]] ریشه ی«ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفتهاند: | ||
# عدم دانش و علم و به چیزی: {{متن قرآن |یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ |سوره = بقره |آیه = 273 }}(چنین بذل و بخششی مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درماندهاند و به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان میپندارد كه اینان دارا و بینیازند. | # عدم دانش و علم و به چیزی: {{متن قرآن |یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ |سوره = بقره |آیه = 273 }}(چنین بذل و بخششی مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درماندهاند و به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان میپندارد كه اینان دارا و بینیازند. | ||
# اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: {{متن قرآن |إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ |سوره = نساء |آیه = 17 }} بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | # اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: {{متن قرآن |إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ |سوره = نساء |آیه = 17 }} بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | ||
# مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در برگرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم میشود: | # مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در برگرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم میشود: | ||
* بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش میگوید: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = احقاف|آیه = 23 }} هود گفت: ولیكن میبینم كه شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = هود |آیه = 29 }} و امّا من شما را گروه نادانی میدانم. | * بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش میگوید: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = احقاف|آیه = 23 }} هود گفت: ولیكن میبینم كه شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = هود |آیه = 29 }} و امّا من شما را گروه نادانی میدانم. | ||
* در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: {{متن قرآن |یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه |سوره = آل عمران |آیه = 151 }} درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و {{متن قرآن |أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ |سوره = مائده|آیه = 50 }} آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی میكنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم میكند؟ و {{متن قرآن |وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی |سوره = احزاب |آیه = 33 }} و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و {{متن قرآن |إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافیقُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلیرَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً |سوره = فتح |آیه= 26 }} آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است. | * در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: {{متن قرآن |یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه |سوره = آل عمران |آیه = 151 }} درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و {{متن قرآن |أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ |سوره = مائده|آیه = 50 }} آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی میكنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم میكند؟ و {{متن قرآن |وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی |سوره = احزاب |آیه = 33 }} و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و {{متن قرآن |إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافیقُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلیرَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً |سوره = فتح |آیه= 26 }} آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است. | ||
خط ۸۳: | خط ۷۹: | ||
=== در کلام الله جاهلیت یعنی === | === در کلام الله جاهلیت یعنی === | ||
قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکتهای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون | قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکتهای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون سمیه و یاسر و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | ||
علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمیتواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام میداند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار میگیرد. | علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمیتواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام میداند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار میگیرد. |