confirmed، مدیران
۳۷٬۵۰۳
ویرایش
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== معرفی ابوهریره == | == معرفی ابوهریره == | ||
عُمیر بن عامر بن ذی الشری<ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366</ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود<ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: | عُمیر بن عامر بن ذی الشری<ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366</ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود<ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: | ||
# عبدالرحمن بن | # عبدالرحمن بن صخر؛ | ||
# عبدالله بن | # عبدالله بن عامر؛ | ||
# عبدالله بن | # عبدالله بن عائذ؛ | ||
# سُکَین بن | # سُکَین بن صخر؛ | ||
# عامر بن عبدشمس<ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref>. | # عامر بن عبدشمس<ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352.</ref>. | ||
میمونه، امیمه<ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref>.دختر صُفیح، صبیح بن حارث، مادر او بود<ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref>. که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58.ق در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست<ref>الاصابه، ج7، ص362</ref>. | میمونه، امیمه<ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32.</ref>.دختر صُفیح، صبیح بن حارث، مادر او بود<ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579.</ref>. که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58.ق در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست<ref>الاصابه، ج7، ص362.</ref>. | ||
وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت<ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref>، این کنیه را پدرش به او داد<ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. برخی بر آنند که [[رسول خدا]] این کنیه را به او داده است<ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقبها و نامهای ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181</ref>. او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند<ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586</ref>. | وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت<ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref>، این کنیه را پدرش به او داد<ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. برخی بر آنند که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] این کنیه را به او داده است<ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقبها و نامهای ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181.</ref>. او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند<ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586.</ref>. | ||
== ابوهریره از اصحاب صفه == | == ابوهریره از اصحاب صفه == |