confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== معنای اصطلاحی لاادریه == | == معنای اصطلاحی لاادریه == | ||
این اصطلاح در تاریخ اندیشۀ اسلامی با مفاهیم حسبانیه و سوفسطائیه پیوند معنایی دارد. واژۀ لاادریه مرکّب است از حرف نفی «لا» و صیغۀ متکلموحده «ادری» لاادری بهمعنای «نمیدانم» یا «به آن علم ندارم» است. | این اصطلاح در تاریخ اندیشۀ اسلامی با مفاهیم حسبانیه و سوفسطائیه پیوند معنایی دارد. واژۀ لاادریه مرکّب است از حرف نفی «لا» و صیغۀ متکلموحده «ادری» لاادری بهمعنای «نمیدانم» یا «به آن علم ندارم» است.<ref>ر. ک، ابنمنظور، ج 14، ص 254</ref> و اما لا ادریه در اینجا شامل کسانی میشود که منکر علم و شناخت دربارۀ واقعیت اشیاء، علیالخصوص امور ما بعدالطبیعیاند. | ||
و اما از حیثتاریخی، مضمون و محتوای عقاید لاادریه که در پارهای از آثار کلامی و فلسفی ذکر شده، با آرای برخی از سوفسطاییان شکاک یونانی سازگار است و حتی میتوان گفت در اصل از آنان گرفته شده است. به همین سبب، در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم | و اما از حیثتاریخی، مضمون و محتوای عقاید لاادریه که در پارهای از آثار کلامی و فلسفی ذکر شده، با آرای برخی از سوفسطاییان شکاک یونانی سازگار است و حتی میتوان گفت در اصل از آنان گرفته شده است. به همین سبب، در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم بهکار رفته است که شامل لا ادریه نیز میشود. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
حسبانیه معتقدند که فهم اشیاء و لذتها و | حسبانیه معتقدند که فهم اشیاء و لذتها و دردها، چیزی جز توهم و خیال نیست و هر کسی به اندازه فهمش آن اشیاء را درک میکند و حقیقتی در میان نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157 | ||
با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> در پارهای از آثار کلامی، اندیشههای سوفسطاییان به نحو مشخصی معرفی | با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> در پارهای از آثار کلامی، اندیشههای سوفسطاییان به نحو مشخصی معرفی شده است. در برخی متون، مانند مقالاتالاسلامیین <ref>اشعری ابوالحسن، المقالات الاسلامیین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، چاپ سوم، سال 1400 قمری و 1980 میلادی، ص 433</ref> البدء و التاریخ مقدسی، <ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس، سال 1899 میلادی، افست طهران، سال 1341 شمسی ج 1، ص 48</ref>المغنی قاضی عبدالجبار <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ ابراهیم مدکور، ج 12، ص 41-43</ref> و اصولالدین بزدوی <ref>بزدوی محمد بن محمد، اصولالدین، چاپ هانز بیترلنس، قاهره، سال 1383 قمری، ص 5</ref> سوفسطایی کسی است که ظاهراً به تفاوتی میان خواب و بیداری قائل نیست و میگوید آنچه انسان در بیداری میبیند و درک میکند، وهم و خیالی («خیلوله و حسبان») بیش نیست، درست مثل چیزهایی که در خواب میبیند. به این معنا که هیچ چیز در این عالم واقعی نیست. آنچه موجود میدانیم، احتمالاً معدوم است و برعکس، آنچه شیرین مییابیم احتمالاً تلخ است و برعکس. کل آنچه علوم و معلومات میشماریم، صرفاً ظن و گمان است پس در واقع، عالم سرابی است از پندارها. به گفتۀ شهرستانی <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، نشر احمد فهمی محمد، بیروت، سال 1367 قمری و 1948 میلادی، ج 2، ص 106</ref> | ||
سوفسطایی نه محسوس را قبول دارد و نه معقول را. | سوفسطایی نه محسوس را قبول دارد و نه معقول را. | ||