confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
=== چرایی قول به عدالت همه صحابه و نقد آن === | === چرایی قول به عدالت همه صحابه و نقد آن === | ||
در مورد اعتقاد به عدالت همه صحابی میتوان گفت که در قرن اوّل چنين اعتقادى وجود نداشته، بايد ديد چرا و به چه دليل اين مسئله در قرون بعد مطرح شده است. | در مورد اعتقاد به عدالت همه صحابی میتوان گفت که در قرن اوّل چنين اعتقادى وجود نداشته، بايد ديد چرا و به چه دليل اين مسئله در قرون بعد مطرح شده است. | ||
به نظر مىرسد گزينش اين اعتقاد، چند دليل داشته است: | به نظر مىرسد گزينش اين اعتقاد، چند دليل داشته است:<br> | ||
1- خوشبینانهترین فرض این است كه عدّهاى چنين مىپنداشتند كه اگر قداست كامل صحابه از دست آنها گرفته شود، حلقه اتّصال ميان آنها و پيامبر (صلیالله عليه و آله) بريده خواهد شد، زيرا کتابالله و سنّت پيامبر (صلیالله عليه و آله) توسّط آنها به ما رسيده است. | 1- خوشبینانهترین فرض این است كه عدّهاى چنين مىپنداشتند كه اگر قداست كامل صحابه از دست آنها گرفته شود، حلقه اتّصال ميان آنها و پيامبر (صلیالله عليه و آله) بريده خواهد شد، زيرا کتابالله و سنّت پيامبر (صلیالله عليه و آله) توسّط آنها به ما رسيده است. | ||
ولى پاسخ اين سخن روشن است، زيرا هیچکس همه صحابه را- خداینکرده- نادرست و دروغگو نمىداند، چرا كه در ميان آنها افراد ثقه و مورداعتماد فراوان بودند و همانها مىتوانند حلقه اتّصال ما با پيامبر اكرم (صلیالله عليه و آله) باشند، همان گونه كه ما درباره ياران اهلبیت (علیهمالسلام) مىگوييم. | ولى پاسخ اين سخن روشن است، زيرا هیچکس همه صحابه را- خداینکرده- نادرست و دروغگو نمىداند، چرا كه در ميان آنها افراد ثقه و مورداعتماد فراوان بودند و همانها مىتوانند حلقه اتّصال ما با پيامبر اكرم (صلیالله عليه و آله) باشند، همان گونه كه ما درباره ياران اهلبیت (علیهمالسلام) مىگوييم. | ||
جالب اين كه در قرون بعد نيز همين مشكل وجود دارد، زيرا امروز ما با چندين واسطه خود را به عصر رسول خدا (صلیالله عليه و آله) مىرسانيم، ولى هیچکس نمىگويد همه اين واسطهها ثقه و صادق القول هستند و همگى داراى قداستاند و اگر غير از اين باشد، دين ما از بين مىرود. | جالب اين كه در قرون بعد نيز همين مشكل وجود دارد، زيرا امروز ما با چندين واسطه خود را به عصر رسول خدا (صلیالله عليه و آله) مىرسانيم، ولى هیچکس نمىگويد همه اين واسطهها ثقه و صادق القول هستند و همگى داراى قداستاند و اگر غير از اين باشد، دين ما از بين مىرود. | ||
بلكه همه مىگويند بايد روايات را از افراد ثقه و عادل اخذ نمود، كتب رجال نيز براى همين مقصود يعنى شناخت ثقات از غير ثقات نگاشته شده است، حال چه مانعى دارد درباره صحابه همان گونه عمل كنيم كه دررابطهبا ديگران عمل مىكنيم؟! | بلكه همه مىگويند بايد روايات را از افراد ثقه و عادل اخذ نمود، كتب رجال نيز براى همين مقصود يعنى شناخت ثقات از غير ثقات نگاشته شده است، حال چه مانعى دارد درباره صحابه همان گونه عمل كنيم كه دررابطهبا ديگران عمل مىكنيم؟!<br> | ||
2- اين تصوّر كه «جرح» يعنى ايراد نقص بر بعضى از صحابه، مقام شامخ پيامبر اسلام (صلیالله عليه و آله) را پايين مىآورد، پس به اين دليل قدح آنان جايز نيست. | 2- اين تصوّر كه «جرح» يعنى ايراد نقص بر بعضى از صحابه، مقام شامخ پيامبر اسلام (صلیالله عليه و آله) را پايين مىآورد، پس به اين دليل قدح آنان جايز نيست. | ||
بايد از كسانى كه به اين دليل تمسّك مىجويند پرسيد: آيا قرآن سختترين حملات را به منافقانى كه اطراف پيامبر را گرفته بودند نكرده است؟ آيا وجود منافقان در لابهلاى ياران صادق و خالص آن حضرت، از مقام والاى آن بزرگوار كاسته است؟ ابداً! | بايد از كسانى كه به اين دليل تمسّك مىجويند پرسيد: آيا قرآن سختترين حملات را به منافقانى كه اطراف پيامبر را گرفته بودند نكرده است؟ آيا وجود منافقان در لابهلاى ياران صادق و خالص آن حضرت، از مقام والاى آن بزرگوار كاسته است؟ ابداً! | ||
خلاصه هميشه و در هر زمان، حتّى در عصر همه پيامبران بزرگ، خوب و بد بوده و به مقام شامخ آنها لطمه نمىزده است. | خلاصه هميشه و در هر زمان، حتّى در عصر همه پيامبران بزرگ، خوب و بد بوده و به مقام شامخ آنها لطمه نمىزده است. | ||
3- اگر مسئله جرح و نقد اعمال صحابه پيش آيد، به موقعيّت خلفاى نخستين لطمه مىزند، بنابراين براى حفظ آنها بايد روى مسئله قداست صحابه تأكيد كرد، تا كسى نتواند مثلاً كارهايى كه در زمان عثمان در مورد بیتالمال و غير آن انجام گرفت و امثال آن را زير سؤال ببرد و بر خليفه ايراد بگيرد كه چرا چنين كرد و چنان كرد! حتّى معاويه و كارهاى او مانند مخالفت با پيشواى مسلمين (على (علیهالسلام)) و به راه انداختن جنگهاى خونين و كشتار مسلمانان، را مىتوان به اين وسيله توجيه كرد، و او را از دسترس نقد نقّادان دور نگه داشت. | 3- اگر مسئله جرح و نقد اعمال صحابه پيش آيد، به موقعيّت خلفاى نخستين لطمه مىزند، بنابراين براى حفظ آنها بايد روى مسئله قداست صحابه تأكيد كرد، تا كسى نتواند مثلاً كارهايى كه در زمان عثمان در مورد بیتالمال و غير آن انجام گرفت و امثال آن را زير سؤال ببرد و بر خليفه ايراد بگيرد كه چرا چنين كرد و چنان كرد! حتّى معاويه و كارهاى او مانند مخالفت با پيشواى مسلمين (على (علیهالسلام)) و به راه انداختن جنگهاى خونين و كشتار مسلمانان، را مىتوان به اين وسيله توجيه كرد، و او را از دسترس نقد نقّادان دور نگه داشت. | ||
البتّه مفهوم اين سخن آن است كه اين قداست را سياستمداران قرون نخستين پايهريزى كردند، همان گونه كه تفسير آيه «أولوا الأمر» به حاكمان هر زمان- به مفهوم وسيع كلمه- كه حتّى شامل حكّام ظالم بنیعباس و بنیامیه مىشود، نيز زاييده برنامهريزى سياسى حكّام بود، و تصوّر نمىكنم نتيجه اين سخن بابطبع طرفداران قداست تمام صحابه باشد. | البتّه مفهوم اين سخن آن است كه اين قداست را سياستمداران قرون نخستين پايهريزى كردند، همان گونه كه تفسير آيه «أولوا الأمر» به حاكمان هر زمان- به مفهوم وسيع كلمه- كه حتّى شامل حكّام ظالم بنیعباس و بنیامیه مىشود، نيز زاييده برنامهريزى سياسى حكّام بود، و تصوّر نمىكنم نتيجه اين سخن بابطبع طرفداران قداست تمام صحابه باشد.<br> | ||
4- گروهى ديگر عقيده دارند، اعتقاد به قداست صحابه بهخاطر دستورى است كه در بعضى از آيات قرآن و احاديث نبوى (صلیالله عليه و آله) وارد شده است. | 4- گروهى ديگر عقيده دارند، اعتقاد به قداست صحابه بهخاطر دستورى است كه در بعضى از آيات قرآن و احاديث نبوى (صلیالله عليه و آله) وارد شده است. | ||
البتّه اين ظاهراً بهترين توجيه است، ولى هنگامى كه اين دليل را مورد نقد و بررسى قرار مىدهيم روشن مىشود كه در آيات و روايات مزبور چيزى كه آنها مىخواهند مطلقاً يافت نمىشود. | البتّه اين ظاهراً بهترين توجيه است، ولى هنگامى كه اين دليل را مورد نقد و بررسى قرار مىدهيم روشن مىشود كه در آيات و روايات مزبور چيزى كه آنها مىخواهند مطلقاً يافت نمىشود. |