|
|
خط ۱۲۰: |
خط ۱۲۰: |
|
| |
|
| همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد میکرد و بسیاری از بزرگان [[مهاجران|مهاجر]] و [[انصار]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمیکردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد میشد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است. | | همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد میکرد و بسیاری از بزرگان [[مهاجران|مهاجر]] و [[انصار]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمیکردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد میشد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است. |
|
| |
| === تکذیب حدیث از سوی امام علی (علیه السلام) ===
| |
| نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] در جنگ جمل قرار میگیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین میرساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است:
| |
|
| |
| سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان (علیه السلام) در جنگ جمل با اهل [[بصره]] رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و [[عایشه]] دختر [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، میدانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) نفرین شدهاند و ناکام، کسی است که [[دروغ]] بندد.
| |
|
| |
| آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟!
| |
|
| |
| علی (علیه السلام) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمیدانستم».
| |
|
| |
| زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیده که میفرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟
| |
|
| |
| علی (علیه السلام) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش میگفت».
| |
|
| |
| زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میدانی؟
| |
|
| |
| علی (علیه السلام) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمیکنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری».
| |
|
| |
| زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل.
| |
|
| |
| علی (علیه السلام) فرمود: «نُه نفر شمردی. پس دهمی کیست؟».
| |
|
| |
| گفت: تو.
| |
|
| |
| علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم؛ ولی آنچه را درباره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمیپذیرم و منکر آن هستم».
| |
|
| |
| زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میپنداری؟
| |
|
| |
| فرمود: «دروغ نمیپندارم؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا میخواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیدم. [اگر نمیپذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!».
| |
|
| |
| آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک میریخت<ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱.</ref>.
| |
|
| |
|
| گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>. | | گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>. |