۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بلند مرتبه' به 'بلندمرتبه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== شرایط سیاسی حاکم بر منطقه == | == شرایط سیاسی حاکم بر منطقه == | ||
رویکرد عباسیان اغلب به علویان قهرآمیز بود و آزار آنان در عهد خلافت متوکل عباسی به اوج خود رسید. به دستور عبدالله بن یحیی بن خاقان، وزیر متوکل، در این هنگام حرم [[امام حسین]] در [[کربلا]] به آب بسته شد و به کشتزار تبدیل گردید و وی شماری را گماشت تا زائران را به شهادت رسانند<ref>مهرآبادی، سرگذشت علویان طبرستان، ۱۳–۱۴</ref>. به واسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامی متوکل از جمله ولخرجی فراوان، بیثباتی مقامهای اداری و تغییر پایتخت از [[بغداد]] به [[سامرا]] و نیز چرخش مذهبی وی به سمت حنبلیان، خلافت تضعیف شده بود و با جان باختن وی در ۲۴۷ هجری (۸۶۱ میلادی) به دست غلامان ترک، زمینهٔ زوال قدرت عباسیان فراهم شد. پس از مرگ، متوکل رویکرد منتصر به علویها تغییر کرد و او خود را «شیعه» نامید. اما خلافت پایدار نبود؛ با درگرفتن جنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشته شدن چهار خلیفه انجامید، خلافت عباسی درعمل تکهتکه شد و دودمانهای بهنسبت مستقلی توسط قدرتهای نظامی محلی با عنوان «امیر» در جایجای سرزمینهای اسلامی برآمدند. این دودمانهای نوبنیاد مانند [[صفاریان]]، برخلاف امیران پیشین همچون [[طاهریان]]، در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند. محمد بن طاهر، واپسین فرمانروای حکومت نیمهمستقل طاهری از ۲۴۸–۲۵۹ ه.ق (۸۶۲–۸۷۲ م) بر [[خراسان]] حکم میراند، اما اندکاندک چیرگی بر دیگر مناطق ایران از جمله طبرستان را از دست داد. او در ۲۵۹ ه.ق به دست یعقوب لیث صفاری دستگیر و زندانی شد و با از میان رفتن او، حکومت طاهریان نیز پایان یافت. از سوی دیگر، یعقوب لیث حکومت صفاریان را پی افکند و بخشهای بزرگی از [[ایران]] شامل سیستان، خراسان، کرمان، فارس و [[خوزستان]] را تسخیر کرد، اما موفق نشد بر طبرستان چیره شود<ref>[https://www.irna.ir/news/81440765/%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%8A%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8-%D9%84%D9%8A%D8%AB-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%AC%D9%87%D8%AA-%D8%A7%D8%AD%D9%8A%D8%A7%D9%8A-%D8%A2%D9%8A%D9%8A%D9%86-%D9%85%D9%84%D9%83%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A سایت ایرنا]</ref>. | رویکرد عباسیان اغلب به علویان قهرآمیز بود و آزار آنان در عهد خلافت متوکل عباسی به اوج خود رسید. به دستور عبدالله بن یحیی بن خاقان، وزیر متوکل، در این هنگام حرم [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] در [[کربلا]] به آب بسته شد و به کشتزار تبدیل گردید و وی شماری را گماشت تا زائران را به شهادت رسانند<ref>مهرآبادی، سرگذشت علویان طبرستان، ۱۳–۱۴</ref>. به واسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامی متوکل از جمله ولخرجی فراوان، بیثباتی مقامهای اداری و تغییر پایتخت از [[بغداد]] به [[سامرا]] و نیز چرخش مذهبی وی به سمت حنبلیان، خلافت تضعیف شده بود و با جان باختن وی در ۲۴۷ هجری (۸۶۱ میلادی) به دست غلامان ترک، زمینهٔ زوال قدرت عباسیان فراهم شد. پس از مرگ، متوکل رویکرد منتصر به علویها تغییر کرد و او خود را «شیعه» نامید. اما خلافت پایدار نبود؛ با درگرفتن جنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشته شدن چهار خلیفه انجامید، خلافت عباسی درعمل تکهتکه شد و دودمانهای بهنسبت مستقلی توسط قدرتهای نظامی محلی با عنوان «امیر» در جایجای سرزمینهای اسلامی برآمدند. این دودمانهای نوبنیاد مانند [[صفاریان]]، برخلاف امیران پیشین همچون [[طاهریان]]، در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند. محمد بن طاهر، واپسین فرمانروای حکومت نیمهمستقل طاهری از ۲۴۸–۲۵۹ ه.ق (۸۶۲–۸۷۲ م) بر [[خراسان]] حکم میراند، اما اندکاندک چیرگی بر دیگر مناطق ایران از جمله طبرستان را از دست داد. او در ۲۵۹ ه.ق به دست یعقوب لیث صفاری دستگیر و زندانی شد و با از میان رفتن او، حکومت طاهریان نیز پایان یافت. از سوی دیگر، یعقوب لیث حکومت صفاریان را پی افکند و بخشهای بزرگی از [[ایران]] شامل سیستان، خراسان، کرمان، فارس و [[خوزستان]] را تسخیر کرد، اما موفق نشد بر طبرستان چیره شود<ref>[https://www.irna.ir/news/81440765/%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%8A%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8-%D9%84%D9%8A%D8%AB-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%AC%D9%87%D8%AA-%D8%A7%D8%AD%D9%8A%D8%A7%D9%8A-%D8%A2%D9%8A%D9%8A%D9%86-%D9%85%D9%84%D9%83%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A سایت ایرنا]</ref>. | ||
شرایط سیاسی و مذهبی در زمان خلافت معتمد عباسی (۲۵۶–۲۷۹ ه.ق /۸۷۶–۸۹۲ م) نیز بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، کسان گوناگون در جایجای قلمرو عباسیان شوریده بودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیهٔ سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، [[امام حسن عسکری]]، امام یازدهم | شرایط سیاسی و مذهبی در زمان خلافت معتمد عباسی (۲۵۶–۲۷۹ ه.ق /۸۷۶–۸۹۲ م) نیز بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، کسان گوناگون در جایجای قلمرو عباسیان شوریده بودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیهٔ سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، [[امام حسن عسکری]]، امام یازدهم شیعیان [[امامیه]] را که رقیبی بالقوه برای خلافت بهشمار میرفت، در سامرا زیر نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود<ref>Sachedina ۱۹۸۱، ص. 29</ref> <ref>Tabatabaee ۱۹۷۹، ص. ۲۰۹</ref>.از سوی دیگر، معتمد عباسی، خود، زیر سلطهٔ برادرش موفق بالله بود که فرماندهی سپاه را در اختیار داشت و دیوان را زیر تسلط داشت، بهطوریکه از ۸۸۲ م درعمل خلیفه تحت اسارت خانگی قرار داشت و قدرتی نداشت<ref>Chase 2010، ص. 323</ref>. | ||
== مهاجرت علویان به طبرستان و خیزشها == | == مهاجرت علویان به طبرستان و خیزشها == | ||
[[پرونده:طبرستان2.png|جایگزین=|بندانگشتی|طبرستان و گرگان پیش از استقلال علویان طبرستان جزئی از ولایات امرای طاهریان بودند.]] | [[پرونده:طبرستان2.png|جایگزین=|بندانگشتی|طبرستان و گرگان پیش از استقلال علویان طبرستان جزئی از ولایات امرای طاهریان بودند.]] | ||
آموزههای دینی زیدیان نخستین بار در حاشیهٔ جنوبی دریای مازندران توسط برخی از شاگردان «امام | آموزههای دینی زیدیان نخستین بار در حاشیهٔ جنوبی دریای مازندران توسط برخی از شاگردان «امام قاسم بن ابراهیم رسی حسنی» آغاز گشت. وی که در اطراف [[مدینه]] ساکن بود، مجموعهای از پاسخهایش به پرسشهای زیدیان ساکن طبرستان را تألیف کرده بود. پس از وی نیز، «جعفر بن محمد نیروسی طبری» در زادگاهش، نیروس که در کوههای شرقی رود چالوس بود، این آموزهها را انتقال دادهاست. بدین ترتیب، مناطق غربی طبرستان، رویان، کلار و چالوس، نخستین مرکز زیدیان در منطقه شد<ref>مادلونگ، ویلفرد (۱۳۷۷). «تشیع:امامیان و زیدیان». تاریخ ایران اسلامی. ج. فرقههای اسلامی. ترجمهٔ ابوالقاسم سری، ص157</ref>. | ||
یکی از نخستین کوچهای علویان به سوی دیلم، حرکت یحیی بن عبدالله بن | یکی از نخستین کوچهای علویان به سوی دیلم، حرکت یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب بود که به نخستین خیزش شیعی در دیلم انجامید<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۲۹۸</ref>. یحیی در ۱۶۹ ه.ق در [[قیام فخ|قیام فخّ]] شرکت کرد و پس از پایان جنگْ مخفیانه و به همراه حجّاج ایرانی به سوی ایران آمد و در مناطق کوهستانی و دور دست سکنی گزید<ref>فرمانیان و موسوی نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، ۶۶–۶۵</ref>. نشانههایی در دست نیست که اقامت کوتاهش در این کوهستانها پیش از آنکه به فضل بن یحیای برمکی تسلیم شود، نفوذ فعال کیش زیدی را در این ناحیه سبب شده باشد. در سال ۲۱۹ ه.ق اندکی پس از به خلافت رسیدن معتصم، محمد بن قاسم حسنی با گروهی کوچک از زیدیان [[کوفه]] به طالقان در خراسان آمد و در آنجا شورشی به راه انداخت که به زودی سرکوب شد. نشانههایی در دست نیست که هیچیک از پشتیبانان محلی او پیروان فرقهٔ زیدی بوده باشند. آموزشهای زیدی را نخست در ایران برخی از پیروان امام قاسم بن ابراهیم رسی حسنی رواج دادند. امام قاسم در جبل الرس واقع در خاور مدینه میزیست و تدریس میکرد. در نگاشتههایش از برخی مردم طبرستان یاد میکند که دربارهٔ کارهای مذهبی از او پرسشهایی میکردهاند. یکی از راویان اصلی نظریهٔ فقهی او جعفر بن محمد نیروسی طبری بود که شهر زادگاهش نیروس در کوههای طبرستان باختری در چند میلی خاور رودخانه چالوس بودهاست<ref>مادلونگ، ویلفرد. فرقههای اسلامی. صص. ۱۴۲_۱۴۱</ref>. | ||
مرگ «قاسم بن ابراهیم رسی»، رهبر زیدیان قاسمیه، در سال ۲۴۶ هجری و کشته شدن «یحیی بن عمر علوی»، رهبر بعدی قیام زیدیان کوفه، دو سال بعد در سال ۲۴۸ هجری، که به دست «محمد بن عبدالله طاهری» انجام شد، محرک زیدیان محلی ساکن سواحل خزر برای قیام و شورش بوده؛ زیرا محمد بن عبدالله طاهری که شورش زیدیان مذکور را سرکوب کردهبود، برادر «سلیمان بن عبدالله طاهری» والی وقت طاهریان در طبرستان بود. از دیگر سو، خلیفه مستعین به پاس سرکوب خیزش زیدیان، املاک زیادی در طبرستان به او بخشیده بود<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص ۳۰۰</ref>. | مرگ «قاسم بن ابراهیم رسی»، رهبر زیدیان قاسمیه، در سال ۲۴۶ هجری و کشته شدن «یحیی بن عمر علوی»، رهبر بعدی قیام زیدیان کوفه، دو سال بعد در سال ۲۴۸ هجری، که به دست «محمد بن عبدالله طاهری» انجام شد، محرک زیدیان محلی ساکن سواحل خزر برای قیام و شورش بوده؛ زیرا محمد بن عبدالله طاهری که شورش زیدیان مذکور را سرکوب کردهبود، برادر «سلیمان بن عبدالله طاهری» والی وقت طاهریان در طبرستان بود. از دیگر سو، خلیفه مستعین به پاس سرکوب خیزش زیدیان، املاک زیادی در طبرستان به او بخشیده بود<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص ۳۰۰</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[پرونده:بازسازی واقع بیعت.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|بازسازی واقعه [[بیعت]] مردم غرب طبرستان با [[حسن بن زید]] (داعی کبیر)، مرزنآباد، ۱۳۹۴.]] | [[پرونده:بازسازی واقع بیعت.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|بازسازی واقعه [[بیعت]] مردم غرب طبرستان با [[حسن بن زید]] (داعی کبیر)، مرزنآباد، ۱۳۹۴.]] | ||
سادات علوی، که مذهب تشیع داشتند، از سمت غرب طبرستان بستر جنبشی [[شیعی]] را فراهم میکردند. بسترهای درونی و بیرونی جنبش علوی در خلال دو قرن شکل گرفت و کماکان گسترش مییافت<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، صص۲۵2–۲49</ref>. پیش از این، در زمان [[هارونالرشید]]، یحیی بن عبدالله با حمایت حاکم جستانی در دیلمان قیام کرده ولی با اعزام ۵۰٬۰۰۰ سرباز از [[بغداد]]، حاضر به پذیرش صلح شدهبود. | سادات علوی، که مذهب تشیع داشتند، از سمت غرب طبرستان بستر جنبشی [[شیعی]] را فراهم میکردند. بسترهای درونی و بیرونی جنبش علوی در خلال دو قرن شکل گرفت و کماکان گسترش مییافت<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، صص۲۵2–۲49</ref>. پیش از این، در زمان [[هارونالرشید]]، یحیی بن عبدالله با حمایت حاکم جستانی در دیلمان قیام کرده ولی با اعزام ۵۰٬۰۰۰ سرباز از [[بغداد]]، حاضر به پذیرش صلح شدهبود. حسن بن زید، پس از قبول دعوت طبرستانیها، به آن منطقه کوچ کرد و با ورود او به طبرستان، منطقه شکل جدیدی به خود گرفت<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۳۰۱</ref>. در ۲۵ رمضان ۲۵۰ ه. ق، حاکم نور اسپهبد وندااُمید، عبدالله بن سعید، محمد بن عبدالکریم و بزرگان کجور در کلار با حسن بیعت کردند<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص53</ref>. حسن پس از بیعت اهالی کجور و کلار، سه نفر از یارانش با اسامی محمد بن عباس، علی بن نصر و عقیل بن مسرور را به چالوس فرستاد تا در آن شهر برایش بیعت بگیرند. «حسین بن محمد مهدی حنفی»، از بزرگان چالوس، مردم چالوس را در مسجد جامع این شهرگرد هم آورد تا بتوانند با نمایندگان حسن بن زید بیعت کنند. با این اقدام عملاً چالوس از سیطرهٔ طاهریان بیرون آمد<ref>همانجا</ref>. عامل طاهریان، محمد بن اوس، از شهر گریخت و اسپهبد جعفر به او و همراهانش پناه داد<ref>همان، ص54</ref>. همچنین امیران دیلم و بالاخص «جستانیان» نیز در میان کسانی بودند که با وی بیعت نمودند. حسن بن زید روز ۲۶ رمضان به «روستای کورشید» رفت و فردایش به سمت کجور حرکت کرد و تا روز [[عید فطر]] در آنجا ماند<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، ص۲۵2</ref>.وی برای نخستین بار در مصلای کلار [[نماز]] عید فطر را اقامه نمود و اهدافش را بیان کرد. از آن پس نمایندگانی به مناطق گوناگون گسیل نمود و مردم را به قیام علیه طاهریان فراخواند. خود نیز پس از اطمینان از وفاداری مردم کجور و کلار، برای کسب بیعت به ناتل و پایدشت رفت<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص54</ref>. سفرها و جابهجاییهای پیاپی داعی از آغاز کار نشان میدهد که بستر برای او آماده بود و خبری از هیچ ممانعتی در برابر او نیست<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، ص۲۵2</ref>.به گزارش ابناسفندیار، تمام مردم طبرستان با حسن بیعت کردند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۳۰۱</ref>. بر این اساس، علویان توانستند در طبرستان و پس از مدتها قیام پراکنده، برای نخستین بار دولتی تشکیل دهند<ref>همان، ص307</ref>. | ||
== جنگ با طاهریان == | == جنگ با طاهریان == | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
=== حسن بن زید === | === حسن بن زید === | ||
حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن | حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ملقب به داعی اول، داعی کبیر و داعی الی الحق (داعی الحق) که در زمان [[متوکل]] به ری فرار کرده بود، به درخواست مردم طبرستان در سال ۲۵۰ هجری از ری به طبرستان رفته و از مردم بیعت گرفت <ref>فرمانیان و موسوی نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، صص۶۶–۶۷</ref>.حسن بن زید در فاصله حکومت خود از ۲۵۰ تا ۲۷۰ ه.ق چند مرتبه بر مناطق ری و زنجان و قزوین چیره گردید. در سال نخست یکی از علویان را نام محمد بن جعفر، به آن منطقه فرستاد که بعدها به دست طاهریان دچار شد. در سال ۲۵۱ ه.ق حسین بن احمد علوی در قزوین قیام کرد و عمال طاهری را از منطقه بیرون کرد. در همان هنگام بود که حسین بن زید به همراه برادرش بر ساری مسلط شدند و با مردم لاریجان و قصران (شمال [[تهران]] فعلی) بیعت کردند. به گزارش ابن اسفندیار، داعی کبیر هر کسی را که هوادار سیاهجامگان عباسی بود، به عقوبتی سخت میکشت و آنچنان آنان را ملامت میکرد تا مردمان به هراس افتاده و جز طاعت و رضای او فکری نکنند. از همین روی بود که عباسیان سعی در سرکوبی قیام او کردند و با وجود آنکه یعقوب لیث در بغداد، عنصری نامطلوب و غیر سالم محسوب میشد، اما او را تحریک کردند تا به طبرستان برود و البته شکست خورد. پس از یعقوب، عباسیان بغداد، موسی بن بغا و مفلح ترکی را برای سرکوب به منطقه فرستادند که توفیقی در این امر بدست آوردند اما به جهت مرگ خلیفه معتز بالله، مجبور به بازگشت شدند و حسن همچنان بر منطق مسلط بود. مبارزات داعی کبیر به جنگ با طاهریان خلاصه نمیشد و او در جهاد با کفار نیز کوشا بود؛ آنچنان که گزارش کردهاند دو هزار کافر را به قتل رسانده و غنیمت بسیاری به دست آوردهاست که در میان دیالمه تقسیم کرد. او در دفع ظلم و ستم از طبرستان میکوشید و پس از اطلاعش از سرقت و فساد برخی دیلمیان، پس از تذکر به آنان، دست و پای هزار نفر از آنان را قطع کرد. ابن ندیم چند کتاب به حسن نسبت میدهد؛ الجامع فی الفقه، کتاب البیان و کتاب الحجه فی الامامه از جمله این آثار هستند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۱–۳۰۵</ref>. وی که از امامان مشهور زیدیه بودهاست، سرانجام به سال ۲۷۰ ه.ق از دنیا رفت. | ||
=== محمد بن زید === | === محمد بن زید === | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
در قرن چهارم هجری، که سیصد سال از سقوط ساسانیان و فتح [[ایران]] توسط مسلمانان میگذشت، اکثر مناطق ایران زمین به [[دین اسلام]] درآمدهبودند؛<ref>[http://ensani.ir/fa/article/346125/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%A2%D9%84-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1-315-470%D9%87-. -%D9%82- علوم انسانی]</ref> ولی در طبرستان و گیلان وضع متفاوت بود. مردم این نواحی هنوز به دیانت زرتشتی وفادار بودند. چون تا آن زمان حاکمان مسلمان نتوانسته بودند بر این مناطق چیره شوند، نوعی آزادی دینی و سیاسی در منطقه حاکم بود. بخشی از مردم تحت تأثیر علویان زیدی، که از دست خلفا به منطقه میگریختند، به مذهب تشیع گرویدند و تا قرون چهارم و پنجم هجری هنوز نیمی از مردم زرتشتی بودند و نیمی دیگر شیعه شده بودند<ref>مفرد، ظهور و سقوط آلزیار، صص۱۶۰–۱۶۱ و ۱۵۰–۱۵۳</ref>. حضور داعی کبیر در طبرستان سبب شد تا بسیاری از مردمان غیرمسلمان منطقه نیز به کیش اسلام درآیند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص ۳۰۱ و ۳۰۳</ref>.اسلامینیزگزارشمیکند که مردم غالباً زرتشتی شرق طبرستان، ابتدا با انگیزههای صرفاً سیاسی علویان را پذیرفتند ولی تدریجاً جذب مذهب تشیع شدند<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، صص ۱۱۷–۱۱۹</ref>. به گزارش جعفریان، داعی کبیر با تألیف کتابهایی که عموماً مورد توجه زیدیان قرار میگرفت، بنیاد علمی [[فقهی]] و اعتقادی [[شیعی]] را در طبرستان ترویج و تقویت میکرد. داعی کبیر در طول دوران حکومتش، نکاتی را به عاملان خود در خصوص سیاستهای مذهبیاش متذکر بود:<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۱ و ۳۰۳</ref> | در قرن چهارم هجری، که سیصد سال از سقوط ساسانیان و فتح [[ایران]] توسط مسلمانان میگذشت، اکثر مناطق ایران زمین به [[دین اسلام]] درآمدهبودند؛<ref>[http://ensani.ir/fa/article/346125/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%A2%D9%84-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1-315-470%D9%87-. -%D9%82- علوم انسانی]</ref> ولی در طبرستان و گیلان وضع متفاوت بود. مردم این نواحی هنوز به دیانت زرتشتی وفادار بودند. چون تا آن زمان حاکمان مسلمان نتوانسته بودند بر این مناطق چیره شوند، نوعی آزادی دینی و سیاسی در منطقه حاکم بود. بخشی از مردم تحت تأثیر علویان زیدی، که از دست خلفا به منطقه میگریختند، به مذهب تشیع گرویدند و تا قرون چهارم و پنجم هجری هنوز نیمی از مردم زرتشتی بودند و نیمی دیگر شیعه شده بودند<ref>مفرد، ظهور و سقوط آلزیار، صص۱۶۰–۱۶۱ و ۱۵۰–۱۵۳</ref>. حضور داعی کبیر در طبرستان سبب شد تا بسیاری از مردمان غیرمسلمان منطقه نیز به کیش اسلام درآیند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص ۳۰۱ و ۳۰۳</ref>.اسلامینیزگزارشمیکند که مردم غالباً زرتشتی شرق طبرستان، ابتدا با انگیزههای صرفاً سیاسی علویان را پذیرفتند ولی تدریجاً جذب مذهب تشیع شدند<ref>اسلامی، مازندران در تاریخ، صص ۱۱۷–۱۱۹</ref>. به گزارش جعفریان، داعی کبیر با تألیف کتابهایی که عموماً مورد توجه زیدیان قرار میگرفت، بنیاد علمی [[فقهی]] و اعتقادی [[شیعی]] را در طبرستان ترویج و تقویت میکرد. داعی کبیر در طول دوران حکومتش، نکاتی را به عاملان خود در خصوص سیاستهای مذهبیاش متذکر بود:<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۱ و ۳۰۳</ref> | ||
عمل به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] | عمل به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبر اسلام و آنچه از طریق صحیح از علی بن ابیطالب رسیده باشد. | ||
برتری علی بن ابیطالب بر تمام امت مسلمان | برتری علی بن ابیطالب بر تمام امت مسلمان | ||
نهی مردم از قول به [[جبر]] و تشبیه | نهی مردم از قول به [[جبر]] و تشبیه | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۲۵: | ||
=== میراث فرهنگی === | === میراث فرهنگی === | ||
گرچه حکومت علویان در نواحی جنوبی دریای طبرستان عمر چندانی نداشت، ولی تا تأثیرات فرهنگی آن تا قرنها قابل مشاهده بود. ایجاد جوامع زیدی در شهرهای دیلمان تا خراسان و پس از آن انتقال فرهنگ زیدی در چند مرحله به [[یمن]] و نتیجتاً رشد و شکوفایی فرهنگی یمنیها در اثر همین حکومت کوتاه مدت بودهاست. علویان، پویشهایی فرهنگی و مدارسی برای سوادآموزی عمومی تأسیس کردند. | گرچه حکومت علویان در نواحی جنوبی دریای طبرستان عمر چندانی نداشت، ولی تا تأثیرات فرهنگی آن تا قرنها قابل مشاهده بود. ایجاد جوامع زیدی در شهرهای دیلمان تا خراسان و پس از آن انتقال فرهنگ زیدی در چند مرحله به [[یمن]] و نتیجتاً رشد و شکوفایی فرهنگی یمنیها در اثر همین حکومت کوتاه مدت بودهاست. علویان، پویشهایی فرهنگی و مدارسی برای سوادآموزی عمومی تأسیس کردند. ناصر کبیر در زمان استقرار در هوسم، چنین مدارسی را در شرق گیلان ایجاد کرد که بعدتر به سمت غرب گسترش یافتند. برای این کار، میتوان سه دلیل به شمار آورد:<ref>رحمتی، محمد کاظم، چند جُستار در تاریخ فرهنگی زیدیان طبرستان، ص80</ref> | ||
در میان سالهای ۲۸۷ تا ۳۰۱ هجری، یعنی به مدت ۱۴ سال، مهمرتین برنامه ناصر کبیر در هوسم(رامسر) و دیلم تبلیغ اسلام بود. بدینترتیب او میتوانست برای برای بازپسگیری قدرت از دست رفتهٔ زیدیان در طبرستان، نیرو بسیج کند؛ و آموختن خط و سواد به زبان عربی، که راهش تأسیس مکتب و مدرسه بود، یکی از ابزارهای این تبلیغ محسوب میشد. از طرفی دیگر این که حکومتهای جدید انقلابی زیدی به نظم و نسق در قلمرو قدرت خود نیاز داشتند. | در میان سالهای ۲۸۷ تا ۳۰۱ هجری، یعنی به مدت ۱۴ سال، مهمرتین برنامه ناصر کبیر در هوسم(رامسر) و دیلم تبلیغ اسلام بود. بدینترتیب او میتوانست برای برای بازپسگیری قدرت از دست رفتهٔ زیدیان در طبرستان، نیرو بسیج کند؛ و آموختن خط و سواد به زبان عربی، که راهش تأسیس مکتب و مدرسه بود، یکی از ابزارهای این تبلیغ محسوب میشد. از طرفی دیگر این که حکومتهای جدید انقلابی زیدی به نظم و نسق در قلمرو قدرت خود نیاز داشتند. | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
== میراث تاریخی == | == میراث تاریخی == | ||
گزارش شدهاست که محمد اولین کسی بودهاست که بر مقبره | گزارش شدهاست که محمد اولین کسی بودهاست که بر مقبره علی بن ابیطالب و حسین بن علی، بنایی را بنا کرد و در این خصوص بیست هزار دینار خرج کرد. به گزارش ابن اسفندیار، هر سال مبلغ سی هزار درهم سرخ به مقابر علی بن ابیطالب، حسن بن علی و حسین بن علی و دیگر سادات و اقربای خویش میفرستاد و متوکل پس از مشاهده آبادانی مقابر ائمه شیعه، قبور آنان را خراب کرد<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۳۰۴</ref>. منتصر که خود را «شیعه» میخواند، پس از به روی کار آمدن بعد از متوکل، سعی در نزدیکی با علویان داشت و اجازه به مرمت ابنیه شیعیان داد. داعی کبیر با استفاده از این فرصت، به تعمیر، بازسازی و تأسیس ابنیه بر مقابر مسلمانان روی آورد و حرم امام حسین که در عهد متوکل تخریب شدهبود را اندکی بازسازی کرد<ref>مهرآبادی، میترا، سرگذشت علویان طبرستان و زیاریان، صص13و14</ref> بنا بر نقلی، داعی کبیر نخستین فردی بود که بر مرقد علی بن ابیطالب در [[نجف]]، دیواری بنا کرد و به تعمیر آنجا پرداخت<ref>حکیمیان، ابوالفتح، «علویان طبرستان تحقیقی در احوال و آثار و عقاید فرقه زیدیه ایران» (۵ و ۶)، ص203</ref>. این در حالی است که عدهای دیگر محمد بن زید را نخستین فردی میدانند که قبر علی را تعمیر نمودهاست <ref>همان،205</ref>. | ||
== در فرهنگ == | == در فرهنگ == |